Farsi Readings

Daily Bible Readings in Farsi (NMV)

قرائت روزانه کتاب مقدس به زبان فارسی

Search Keywords
Authored on
Dates should be formatted CCYY-MM-DD

۲ اکتبر

16:1 پس ایشان صندوق خدا را آورده، آن را در خیمه‌ای که داوود برای آن بر پا کرده بود نهادند، و قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای رفاقت به حضور خدا تقدیم کردند.
2چون داوود از گذراندن قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای رفاقت فارغ شد، قوم را در نام خداوند برکت داد.
3او سپس به هر یک از تمامی اسرائیلیان، از زن و مرد، یک قرص نان، یک تکه گوشت و یک قرص کشمش داد.
4او برخی از لاویان را تعیین کرد تا پیش روی صندوق خداوند خدمت کنند، و یهوه خدای اسرائیل را خوانده، او را سپاس گویند و بستایند.
5آساف رئیس بود، زکریا دوّم، و سپس یِعیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، مَتّیتیا، اِلیاب، بِنایا، عوبیداَدوم، و یِعیئیل، که چنگ و عود می‌نواختند؛ آساف نیز سنجها را به صدا درمی‌آورد.
6بِنایا و یَحَزیئیل نیز که کاهن بودند، پیوسته در برابر صندوق عهد خدا شیپور می‌نواختند.
7در آن روز داوود نخست مقرر داشت که این سرود شکرگزاری به دستِ آساف و برادرانش برای خداوند سراییده شود:
8خداوند را سپاس گویید، و نام او را بخوانید! ملت‌ها را از اَعمال او باخبر سازید.
9او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید! همۀ کارهای شگفتش را بازگویید!
10در نام قدوس او فخر کنید؛ دل جویندگان خداوند شادمان گردد!
11خداوند و قوّت او را بطلبید؛ پیوسته جویای روی او باشید!
12عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید، آیات او و داوریهای دهانش را.
13ای نسل خادم او اسرائیل، ای پسران یعقوب، که برگزیدۀ اویید!
14اوست یهوه خدای ما! داوریهای او در تمام جهان است!
15عهد خود را تا به ابد یاد می‌دارد، کلامی را که فرموده است، تا هزاران پشت؛
16عهدی را که با ابراهیم بست، و سوگند خود را به اسحاق!
17آن را چون فریضه‌ای برای یعقوب استوار فرمود، و چون عهدی جاودان برای اسرائیل.
18گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید، تا قلمروِ میراث شما شود.»
19آنگاه که شمارشان اندک بود، و انگشت‌شمار بودند و در آنجا غریب،
20آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند، و از مملکتی به ملت دیگر،
21نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد، بلکه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ کرده، گفت:
22«دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید، و انبیای مرا آزار مرسانید!»
23ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید؛ روز به روز نجات او را بشارت دهید!
24جلال او را در میان ملتها بازگویید، و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها!
25زیرا خداوند بزرگ است و به‌غایت شایان ستایش؛ از او می‌باید ترسید، بیش از همۀ خدایان.
26زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بی‌ارزشند، اما خداوند آسمانها را بساخت.
27فرّ و شکوه به حضور وی است، و توانایی و شادی در مکان سکونت وی.
28ای طوایفِ قومها، وصف خداوند را بگویید! وصفِ جلال و قوّت خداوند را بگویید!
29وصفِ جلال نام خداوند را بگویید! هدیه بیاورید و به حضور او بیایید! خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید!
30ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید! آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد.
31آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛ باشد که در میان قومها بگویند، «خداوند پادشاهی می‌کند!»
32دریا و هرآنچه آن را پر می‌سازد، غرّش کند؛ صحرا و هرآنچه در آن است، به وجد آید.
33آنگاه درختان جنگل پیش روی خداوند بانگ شادی بر خواهند آورد، زیرا که می‌آید تا زمین را داوری کند.
34خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست، و محبتش تا ابدالآباد است.
35گویید: «ای خدای نجات ما، نجاتمان ده، از میان قومها ما را گرد آور و رهاییمان ده، تا نام قدوس تو را سپاس گوییم و در ستایش تو فخر کنیم.
36متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل، از ازل تا ابدالآباد.» آنگاه تمامی قوم گفتند: «آمین!» و خداوند را ستایش کردند.
37سپس داوود، آساف و برادرانش را آنجا پیش صندوق عهد خداوند گذاشت تا بر حسب نیازهای روزانه، پیوسته پیش صندوق خدمت کنند؛
38و نیز عوبیداَدوم و شصت و هشت تن از خویشانش را. عوبیداَدوم پسر یِدوتون، و حوسَه، محافظ دروازه‌ها بودند.
39نیز داوود، صادوقِ کاهن و برادرانش را که کاهن بودند پیش مسکنِ خداوند، در مکان بلندِ واقع در جِبعون گذاشت
40تا پیوسته، صبحگاه و شامگاه، قربانیهای تمام‌سوز بر مذبح قربانی تمام‌سوز تقدیم کنند، بنا بر آنچه در شریعت خداوند که آن را به اسرائیل امر فرموده بود، نوشته شده است.
41همراهِ ایشان، هیمان و یِدوتون و سایر برگزیدگانی بودند که نام برده شده بودند تا خداوند را سپاس گویند، «زیرا که محبتش تا ابدالآباد است».
42هیمان و یِدوتون وظیفۀ نواختن کَرِنا و سنج و آلات موسیقی برای سرودهای خدا را بر عهده داشتند. پسران یِدوتون کنار دروازه قرار داده شده بودند.
43آنگاه تمامی قوم روانه شده، هر یک به خانه‌های خود رفتند؛ داوود نیز بازگشت تا اهل خانه‌اش را برکت دهد.

۱ اکتبر

15:1 داوود برای خود در شهر داوود خانه‌ها ساخت؛ او برای صندوق خدا مکانی آماده کرده، خیمه‌ای برای آن بر پا نمود.
2آنگاه داوود گفت: «کسی جز لاویان صندوق خدا را حمل نکند، زیرا خداوند ایشان را برگزیده تا صندوق خداوند را حمل کنند و همواره او را خدمت نمایند.»
3و داوود همۀ اسرائیلیان را در اورشلیم گرد آورد تا صندوق خداوند را به مکانی که برایش آماده کرده بود، بیاورند.
4او پسران هارون و لاویان را گرد آورد:
5از پسران قُهات: اوریئیلِ رئیس را با ۱۲۰ تن از خویشانش.
6از پسران مِراری: عَسایای رئیس را با ۲۲۰ تن از خویشانش.
7از پسران جِرشوم: یوئیلِ رئیس را با ۱۳۰ تن از خویشانش.
8از پسران اِلیصافان: شِمَعیای رئیس را با ۲۰۰ تن از خویشانش.
9از پسران حِبرون: اِلیئیلِ رئیس را با ۸۰ تن از خویشانش.
10از پسران عُزّیئیل: عَمّینادابِ رئیس را با ۱۱۲ تن از خویشانش.
11آنگاه داوود، صادوق و اَبیّاتار را که کاهن بودند و نیز لاویان، یعنی اوریئیل، عَسایا، یوئیل، شِمَعیا، اِلیئیل و عَمّیناداب را فرا~خواند
12و بدیشان گفت: «شما سران خاندانهای لاویان هستید. پس شما و برادرانتان، خود را تقدیس کنید تا صندوق یهوه خدای اسرائیل را به مکانی که برایش آماده کرده‌ام، بیاورید.
13زیرا از آنجا که بار نخست شما آن را حمل نکردید، یهوه خدایمان بر ما خروشید، چراکه با او دربارۀ شیوۀ درست انجام این کار مشورت نکردیم.»
14پس کاهنان و لاویان خود را تقدیس کردند تا صندوق یهوه خدای اسرائیل را بیاورند.
15و لاویان صندوق خدا را، همان‌گونه که موسی مطابق کلام خداوند دستور داده بود، با تیرکهایی که بر شانه‌هایشان بود، حمل کردند.
16داوود به رؤسای لاویان نیز دستور داد تا از برادران خود سرایندگانی تعیین کنند تا آلات موسیقی، یعنی چنگ و عود و سنج را به آوای بلند بنوازند و بانگ شادی برآورند.
17پس لاویان، هیمان پسر یوئیل، و از برادرانش، آساف پسر بِرِکیا، و از برادرانشان، یعنی مِراریان، ایتان پسر قوشَیا را تعیین کردند.
18همراه ایشان، خویشان درجۀ دوّمشان نیز بودند، یعنی زکریا، یَعَزیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، عُنّی، اِلیاب، بِنایا، مَعَسیا، مَتّیتیا، اِلیفِلیا و مِقنِیا، و نیز عوبیداَدوم و یِعیئیل که محافظان دروازه‌ها بودند.
19از سرایندگان، هیمان و آساف و ایتان وظیفه داشتند سنجهای برنجین بنوازند؛
20زکریا، عَزیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، عُنّی، اِلیاب، مَعَسیا و بِنایا، مسئول نواختن چنگ بر حسب اَلَموت بودند؛
21و مَتّیتیا، اِلیفِلیا، مِقنِیا، عوبیداَدوم، یِعیئیل و عَزَزیا، مسئولیت رهبری با عود را بر حسب شِمینیت بر عهده داشتند.
22کِنَنیا، که در موسیقی رهبر لاویان بود، سرایندگان را هدایت می‌کرد، زیرا در این امر مهارت داشت.
23بِرِکیا و اِلقانَه دربانانِ صندوق بودند.
24شِبَنیا، یوشافاط، نِتَنئیل، عَماسای، زکریا، بِنایا و اِلعازار که کاهن بودند، کَرِناها را پیشاپیش صندوق خدا می‌نواختند. عوبیداَدوم و یِحیا نیز دربانانِ صندوق بودند.
25بدین ترتیب داوود و مشایخ اسرائیل و سردارانِ هزارها رفتند تا با شادمانی صندوق عهد خداوند را از خانۀ عوبیداَدوم بیاورند.
26از آنجا که خدا به لاویانی که صندوق عهد خداوند را می‌بردند یاری رسانید، ایشان هفت گاو نر و هفت قوچ قربانی کردند.
27داوود، تمامی لاویانِ حاملِ صندوق، سرایندگان، و نیز کِنَنیا که رهبر موسیقی سرایندگان بود، جملگی به ردایی کتان مرغوب ملبس بودند. و داوود ایفودی از کتان بر تن داشت.
28پس تمامی اسرائیل صندوق عهد خداوند را با هلهله و با صدای بوق و کَرِنا و سنج، و با نوای چنگ و عود آوردند.
29چون صندوق عهد خداوند به شهر داوود داخل می‌شد، میکال دختر شائول از پنجره نگریسته، داوودِ پادشاه را دید که با شادی می‌رقصید. پس در دل خود او را خوار شمرد.

۳۰ سپتامبر

13:1 آنگاه داوود با سردارانِ هزارها و صدها، یعنی با همۀ رهبران، مشورت کرد.
2سپس به تمامی جماعت اسرائیل گفت: «اگر صلاح بدانید، و اگر این از جانب یهوه خدای ما باشد، به هر سو برای برادرانمان که در همۀ سرزمینهای اسرائیل باقی مانده‌اند پیغام بفرستیم، و نیز برای کاهنان و لاویان که در شهرها و چراگاههایشان هستند، تا نزد ما گِرد آیند.
3آنگاه صندوق خدایمان را نزد خود بازآوریم، زیرا که در روزگار شائول از آن مسئلت نکردیم.»
4و تمامی جماعت گفتند که چنین خواهند کرد، زیرا این امر در نظر تمامی قوم پسند آمد.
5پس داوود تمامی اسرائیل را از رود شیحور در مصر تا لِبوحَمات گرد آورد، تا صندوق خدا را از قَریه‌یِعاریم بیاورند.
6سپس داوود و تمامی اسرائیل به بَعَلَه، یعنی به قَریه‌یِعاریم که متعلق به یهوداست، برآمدند تا صندوق خدا را که به نام خداوند مسمی است از آنجا بیاورند، خداوندی که میان کروبیانِ بر روی صندوق جلوس می‌کند.
7آنان صندوق خدا را بر ارابه‌ای نو، از خانۀ اَبیناداب آوردند. و عُزَّه و اَخیو ارابه را می‌راندند.
8و داوود و تمامی اسرائیل به قوّتِ تمام با سرود و چنگ و بربط و دف و سنج و شیپور در حضور خدا وجد می‌کردند.
9اما چون به خرمنگاه کیدون رسیدند، عُزَّه دست خود را دراز کرد تا صندوق را بگیرد، زیرا گاوها می‌لغزیدند.
10ناگاه خشم خداوند بر عُزَّه افروخته شد، و او را زد، زیرا دست خود را بر صندوق دراز کرده بود، و او همان‌جا در حضور خدا مرد.
11و داوود به خشم آمد، زیرا خداوند بر عُزَّه خروشیده بود. به همین جهت آن مکان تا به امروز فِرِص‌عُزَّه نامیده می‌شود.
12داوود آن روز از خدا ترسید و با خود گفت: «چگونه می‌توانم صندوق خدا را نزد خود بیاورم؟»
13پس داوود صندوق را نزد خود به شهر داوود نیاورد، بلکه تغییر جهت داده، آن را به خانۀ عوبیداَدومِ جِتّی برد.
14بدین ترتیب صندوق خدا سه ماه در خانۀ عوبیداَدوم نزد اهل خانه‌اش ماند، و خداوند اهل خانۀ عوبید‌اَدوم و تمامی اموال وی را برکت داد.

14:1 و حیرام، پادشاه صور، قاصدان با درختان سرو آزاد و سنگتراشان و نجاران نزد داوود فرستاد، تا برایش خانه‌ای بسازند.
2پس داوود دانست که خداوند او را به پادشاهی بر اسرائیل استوار کرده، و سلطنتش به خاطر قوم او اسرائیل به‌غایت برافراشته شده است.
3داوود در اورشلیم زنان بیشتر گرفت، و صاحبِ پسران و دختران بیشتر شد.
4اینانند نامهای فرزندانی که در اورشلیم برای داوود زاده شدند: شَمّوعا، شوباب، ناتان، سلیمان،
5یِبحار، اِلیشوعَ، اِلیفِلِط،
6نوجَه، نِفِج، یافیَع،
7اِلیشامَع، بِعِلیاداع و اِلیفِلِط.
8چون فلسطینیان شنیدند که داوود به پادشاهی بر تمامی اسرائیل مسح شده است، جملگی به جستجویش برآمدند. وقتی داوود این را شنید، به مقابله با ایشان بیرون رفت.
9باری، فلسطینیان آمده و به وادی رِفائیم یورش برده بودند.
10پس داوود از خدا مسئلت کرده، پرسید: «آیا به مقابله با فلسطینیان برآیم؟ آیا ایشان را به دست من تسلیم خواهی کرد؟» خداوند به او گفت: «برآی، زیرا من ایشان را به دست تو تسلیم خواهم کرد.»
11پس به بَعَل‌فِراصیم برآمدند، و داوود در آنجا فلسطینیان را شکست داده، گفت: «خدا همچون سیلابی خروشان، به دست من بر دشمنانم خروشیده است.» از این رو آن مکان بَعَل‌فِراصیم نام گرفت.
12فلسطینیان خدایان خود را در آنجا رها کردند، و داوود فرمان داد که آنها را به آتش بسوزانند.
13و اما فلسطینیان بار دیگر به آن وادی یورش بردند.
14و چون داوود دیگر بار از خدا مسئلت کرد، خدا به او گفت: «مستقیم از پی ایشان به آنجا برمَیا، بلکه دور زده، از مقابل درختان بَلْسان بدیشان حمله کن.
15وقتی از فراز درختان بَلْسان صدای گامهای لشکریان را شنیدی، آنگاه به جنگ بیرون شو، زیرا خدا پیشاپیش تو بیرون رفته است تا لشکر فلسطینیان را شکست دهد.»
16پس داوود مطابق آنچه خدا به او دستور داد عمل کرد، و ایشان فلسطینیان را از جِبعون تا جازِر شکست دادند.
17آوازۀ داوود در همۀ سرزمینها پیچید، و خداوند ترس او را بر تمامی قومها مستولی کرد.

۲۹ سپتامبر

12:1 اینانند مردانی که نزد داوود به صِقلَغ آمدند، آنگاه که او به سبب شائول پسر قِیس هنوز نمی‌توانست آزادانه حرکت کند. اینان از آن جنگاوران بودند که داوود را در جنگ یاری رساندند؛
2آنان کماندارانی بودند که به دست راست و چپ، سنگ و تیر پرتاب می‌کردند. ایشان بِنیامینی و از خویشان شائول بودند:
3رئیس ایشان اَخیعِزِر بود و بعد از او یوآش، که هر دو پسران شِماعَه اهل جِبعَه بودند؛ یِزیئیل و فِلِط، پسران عَزمَوِت؛ بِراکَه، یِیهوی عَناتوتی،
4یِشمَعیای جِبعونی که جنگاوری در میان آن سی و رهبر آن سی بود، اِرمیا، یَحَزیئیل، یوحانان، یوزاباد اهل جِدیرَه،
5اِلعوزای، یِریموت، بِعَلیا، شِمَریا، شِفَطیای حَروفی،
6اِلقانَه و یِشّیا و عَزَرئیل و یوعِزِر و یَشُبِعام، که اهل قورَح بودند،
7و یوعِلَه و زِبَدیا، پسران یِروحام اهل جِدور.
8برخی از جادیان در سنگر در بیابان به داوود پیوستند. آنان جنگاورانی توانا و آزموده بودند، مجرّب در به‌کارگیری سپر و نیزه. روی ایشان همچون روی شیر بود، و بسان غزالان بر کوهساران چابک بودند.
9رئیس ایشان عِزِر بود، در جای دوّم عوبَدیا، سوّم اِلیاب،
10چهارم مِشمَنَّه، پنجم اِرمیا،
11ششم عَتّای، هفتم اِلیئیل،
12هشتم یوحانان، نهم اِلزاباد،
13دهم اِرمیا و یازدهم مکبَنّای.
14این جادیان، رؤسای لشکر بودند؛ کوچکترین ایشان با یکصد تن، و بزرگترینشان با هزار تن برابری می‌کرد.
15اینان بودند کسانی که در ماه نخست از اردن عبور کردند، آنگاه که از تمامی کناره‌هایش طغیان کرده بود، و همۀ کسانی را که در وادیها ساکن بودند، به طرف شرق و به طرف غرب، متواری ساختند.
16برخی از مردان بِنیامین و یهودا نزد داوود به سنگر رفتند.
17داوود به استقبال ایشان بیرون آمده، گفت: «اگر در صلح و صفا نزد من آمده‌اید تا یاری‌ام دهید، دل من با شما در پیوند خواهد بود، اما اگر آمده‌اید تا مرا به دشمنانم تسلیم کنید، با اینکه هیچ ظلمی در دستانم نیست، باشد که خدای پدرانمان این را ببیند و داوری کند.»
18آنگاه روح بر عَماسای، رئیس آن سی، نازل شد، و او چنین گفت: «ای داوود، ما از آنِ توییم. ای پسر یَسا، ما با توییم. سلامتی، سلامتی بر تو باد! و سلامتی بر یارانت باد! زیرا خدایت تو را یاری می‌دهد.» پس داوود آنان را پذیرفت، و ایشان را سرداران لشکر ساخت.
19برخی از مردان مَنَسی نیز آنگاه که داوود به همراه فلسطینیان برای جنگ با شائول می‌رفت، به وی پیوستند. اما داوود فلسطینیان را یاری نداد، زیرا سرداران فلسطینیان پس از مشورت، او را باز پس فرستادند و گفتند: «او با سرهای ما به سرورش شائول ملحق خواهد شد.»
20آنگاه که داوود به صِقلَغ رفت، این مردان از قبیلۀ مَنَسی به وی پیوستند: عَدنَخ، یوزاباد، یِدیعَئیل، میکائیل، یوزاباد، اِلیهو و صِلِتای؛ اینان سرداران هزارها در مَنَسی بودند.
21آنها به داوود در مقابله با دسته‌های مهاجم یاری می‌رساندند، زیرا همگی جنگاورانی دلاور و سرداران لشکر بودند.
22بدین‌سان، روز به روز افراد بیشتری برای یاری رساندن به داوود نزد او می‌آمدند، تا اینکه سپاهی عظیم همچون سپاه خدا شکل گرفت.
23این است شمار مردانِ دسته‌هایی که برای جنگ مسلح شده، نزد داوود به حِبرون آمدند تا مطابق فرمان خداوند، پادشاهی شائول را به داوود مُحَوَّل کنند:
24از مردان یهودا ۶۸۰۰ تن، که سپر و نیزه داشتند و برای جنگ مسلح بودند؛
25از مردان شمعون ۷۱۰۰ جنگاورِ دلاور به جهت نبرد؛
26از مردان لاوی ۴۶۰۰ تن:
27یِهویاداع رئیس خاندان هارون، با ۳۷۰۰ تن،
28و صادوق، جنگاوری جوان و دلاور، به همراه ۲۲ سردار از خاندان پدرش؛
29از مردان بِنیامین، یعنی خویشان شائول، ۳۰۰۰ تن، که اکثرشان تا آن هنگام به خاندان شائول وفادار مانده بودند؛
30از مردان اِفرایِم، ۲۰۸۰۰ تن، که جنگاورانی دلاور و افرادی نامور در خاندانهایشان بودند؛
31از نیم قبیلۀ مَنَسی، ۱۸۰۰۰ تن، که به نام تعیین شده بودند تا بیایند و داوود را پادشاه سازند؛
32از مردان یِساکار، کسانی که زمانها را می‌شناختند و می‌دانستند اسرائیل چه باید بکند، ۲۰۰ رئیس به همراه تمامی خویشاوندانِ تحت فرمانشان؛
33از زِبولون، ۵۰۰۰۰ سپاهیِ ورزیده و مجهز به تمامیِ سلاح‌های جنگی، که عزم جزم کرده بودند تا به داوود یاری رسانند؛
34از نَفتالی، ۱۰۰۰ سردار به همراه ۳۷۰۰۰ مردِ مسلح به سپر و نیزه؛
35از مردان دان، ۲۸۶۰۰۰ مردِ آمادۀ جنگ؛
36از اَشیر، ۴۰۰۰۰ سپاهیِ ورزیده و آمادۀ جنگ؛
37و از آن سوی اردن، از مردان رِئوبین و جاد و نیم قبیلۀ مَنَسی، ۱۲۰۰۰۰ مردِ مسلح به تمامی سلاح‌های جنگی برای جنگ.
38اینان جملگی مردانی جنگاور بودند که صف‌آرایی کردند و با عزمی راسخ به حِبرون آمدند تا داوود را بر تمامی اسرائیل پادشاه سازند. بقیۀ اسرائیل نیز به همین ترتیب جملگی برای پادشاه ساختنِ داوود یکدل بودند.
39آنان در آنجا سه روز با داوود خوردند و نوشیدند، زیرا برادرانشان برای ایشان تدارک دیده بودند.
40همچنین همسایگانشان، تا یِساکار و زِبولون و نَفتالی، بر الاغان و شتران و قاطران و گاوان خوراک آوردند، و آذوقۀ فراوان از آرد و قرصِ انجیر و قرص کشمش و شراب و روغن و گاوان و گوسفندان، زیرا در اسرائیل شادمانی بود.

۲۸ سپتامبر

11:1 آنگاه تمامی اسرائیل در حِبرون نزد داوود گرد آمده، گفتند: «اینک ما از گوشت و استخوان تو‌ییم.
2حتی پیش از این نیز آنگاه که شائول سلطنت می‌کرد، تو بودی که اسرائیل را در جنگهایش رهبری می‌کردی. و یهوه خدایت تو را گفت: ”تویی که قوم من اسرائیل را شبانی خواهی کرد، و بر قوم من اسرائیل پیشوا خواهی بود.“»
3پس مشایخ اسرائیل جملگی به حِبرون نزد داوود پادشاه آمدند، و او در آنجا در حضور خداوند با ایشان پیمان بست، و آنان داوود را بر حسب کلامی که خداوند از طریق سموئیل گفته بود به پادشاهی بر اسرائیل مسح کردند.
4آنگاه داوود و تمامی اسرائیل به اورشلیم که یِبوس باشد رفتند، و یِبوسیان ساکنِ آنجا بودند.
5ساکنان یِبوس داوود را گفتند: «بدین‌جا داخل نخواهی شد.» اما داوود دژِ صَهیون، یعنی شهر داوود را تصرف کرد.
6داوود گفت: «هر که نخست به یِبوسیان حمله بَرَد، رئیس و سردار خواهد بود.» پس یوآب پسر صِرویَه نخست برآمد، و رئیس شد.
7داوود در آن دژ ساکن شد؛ از این رو، آن را شهر داوود خواندند.
8او شهر را دورتادور از مِلّو تا محوطۀ اطراف بنا کرد، و یوآب مابقی شهر را تعمیر نمود.
9داوود هر روز بزرگ و بزرگتر می‌شد، زیرا خداوندِ لشکرها با او بود.
10اینانند رؤسای جنگاوران داوود که با تمامی اسرائیل او را در سلطنتش حمایتِ بسیار کردند تا بر حسب کلامی که خداوند دربارۀ اسرائیل گفته بود، وی را پادشاه سازند.
11این است فهرست جنگاورانِ داوود: یَشُبعامِ حَکمونی، که رئیس آن سه تن بود. او نیزه‌اش را بر سیصد تن برافراشته، ایشان را در یک زمان کشت.
12بعد از او، اِلعازار پسر دودویِ اَخوخی بود. او یکی از آن سه جنگاور بود.
13آنگاه که فلسطینیان برای نبرد در فَس‌دَمّیم گرد آمده بودند، او در آنجا همراه داوود بود. در آنجا قطعه زمینی پر از جو بود، و قوم از برابر فلسطینیان می‌گریختند،
14اما ایشان در میان آن قطعه زمین ایستادگی کرده، از آن دفاع نمودند و فلسطینیان را از پای درآوردند، و خداوند ایشان را به پیروزی عظیم، نجات بخشید.
15آنگاه که لشکر فلسطینیان در وادی رِفائیم اردو زده بودند، سه تن از آن سی سردار نزد داوود به صخره‌ای که در غار عَدُلّام است، فرود آمدند.
16داوود در آن وقت در سنگر بود، و قراول فلسطینیان در بِیت‌لِحِم.
17داوود آرزو کرده، گفت: «ایکاش کسی از چاه بِیت‌لِحِم در کنار دروازه، جرعه‌ای آب به من می‌داد تا بنوشم!»
18پس آن سه، اردوی فلسطینیان را از میان شکافته، از چاه بِیت‌لِحِم در کنار دروازه، آب کشیدند و آن را برداشته، نزد داوود بردند. اما داوود نخواست آن را بنوشد، بلکه آن را برای خداوند ریخت
19و گفت: «در حضور خدایم، حاشا از من که چنین کنم. آیا خون این مردان را بنوشم که جان خود را به خطر انداختند؟ زیرا با به خطر افکندن جان خود، آن را آوردند.» بنابراین، نخواست از آن بنوشد. باری، این بود شرح کارهای آن سه جنگاور.
20اَبیشای برادر یوآب، رئیس آن سی بود. او نیزه‌اش را بر سیصد مرد برافراشته، ایشان را کشت و نامی همچون آن سه برای خود کسب کرد.
21او مکرم‌ترینِ آن سی بود و سردار آنان شد، اما به آن سه نرسید.
22بِنایا پسر یِهویاداع، مردی شجاع از قَبصِئیل بود. بِنایا کارهای بزرگ می‌کرد. او دو پهلوان موآبی را از پا درآورد، و در روزی برفی به گودالی فرود شده، شیری را کشت.
23همچنین یک مرد مصریِ بلندقامت را کُشت که قدش به پنج ذِراع می‌رسید. آن مصری نیزه‌ای همچون تیرک نساجی به دست داشت، اما بِنایا با چوبدستی نزد او رفت و نیزه را از دست مصری در ربوده، او را با نیزۀ خودش کشت.
24آری، بِنایا پسر یِهویاداع چنین کارهایی می‌کرد، و نامی همچون آن سه جنگاور برای خود کسب کرد.
25او در میان آن سی مکرم بود، اما به آن سه نرسید. داوود او را به فرماندهی محافظان شخصی خود برگماشت.
26جنگاوران از این قرار بودند: عَسائیل برادر یوآب، اِلحانان پسر دودوی بِیت‌لِحِمی،
27شَمّوت هَروری، حالِصِ فِلونی،
28عیرا پسر عِقّیشِ تِقوعی، اَبیعِزِرِ عَناتوتی،
29سِبِکایِ حوشاتی، عیلای اَخوخی،
30مَهَرایِ نِطوفاتی، خالِد پسر بَعَنایِ نِطوفاتی،
31اِتای پسر ریبای از جِبعَۀ بنی‌بِنیامین، بِنایای فِرعَتونی،
32حورای از وادیهای جاعَش، اَبیئیلِ عَرْباتی،
33عَزمَوِتِ بَحَرومی، اِلیَحْبای شَعَلبونی،
34پسران هاشِم جِزونی، یوناتان پسر شاجِه هَراری،
35اَخیام پسر ساکارِ هَراری، اِلیفال پسر اور،
36خِفِرِ مِکیراتی، اَخیّای فِلونی،
37حِصروی کَرمِلی، نَعَرای پسر اِزبای،
38یوئیل برادر ناتان، مِبحار پسر هاجْری،
39صِلِقِ عَمّونی، نَحَرایِ بِئیروتی که سلاحدار یوآب پسر صِرویَه بود،
40عیرای یِتری، جارِبِ یِتری،
41اوریای حیتّی، زاباد پسر اَحلای،
42عادینا پسر شیزای رِئوبینی که یکی از رهبران رِئوبینیان بود و سی تن همراهش بودند،
43حانان پسر مَعَکاه، یوشافاطِ مِتنی،
44عُزّیای عَشتِروتی، شاماع و یِعیئیل پسران حوتامِ عَروعیری،
45یِدیعَئیل پسر شِمری و برادرش یوخای تیصی،
46اِلیئیل از مَحَویم، یِریبای و یوشَویا پسران اِلناعَم، یِتمَۀ موآبی،
47اِلیئیل، عوبید، و یَعَسیئیل مِصوباتی.

۲۷ سپتامبر

10:1 و اما فلسطینیان با اسرائیل جنگیدند، و بنی‌اسرائیل از برابر فلسطینیان گریخته، بر کوه جِلبواَع از پای درآمدند.
2فلسطینیان شائول و پسرانش را سخت تعقیب کرده، پسران شائول یعنی یوناتان، اَبیناداب و مَلکیشوعَ را کشتند.
3جنگ بر شائول سخت شد، و تیراندازانْ او را یافته، به‌شدت مجروح کردند.
4آنگاه شائول به سلاحدار خود گفت: «شمشیرت را برگیر و بر من فرود آر، مبادا این نامختونان آمده، استهزایم کنند.» اما سلاحدار او نخواست چنین کند، زیرا بسیار می‌ترسید. پس شائول شمشیر خود را گرفته، خویشتن را بر آن افکند.
5سلاحدار شائول چون او را مرده دید، او نیز خود را بر شمشیر خویش افکند و مُرد.
6بدین‌سان شائول مُرد؛ او و سه پسرش و تمامی اهل خانه‌اش با هم مردند.
7چون تمامی اسرائیلیانی که در وادی بودند، دیدند که لشکریان گریخته‌اند و شائول و پسرانش نیز مرده‌اند، شهرهای خود را واگذارده، پا به فرار نهادند، و فلسطینیان آمده، در آنها ساکن شدند.
8روز بعد، چون فلسطینیان برای برهنه کردن کشتگان آمدند، اجساد شائول و پسرانش را بر کوه جِلبواَع افتاده یافتند.
9پس شائول را برهنه کرده، سرِ او و زره‌اش را برگرفتند، و به سراسر سرزمین فلسطین قاصدان فرستادند تا این مژده را به بتهای خویش و به مردم اعلام کنند.
10آنان زرۀ شائول را در معبد خدایانشان نهادند و سرش را در معبد داجون بر دیوار آویختند.
11اما چون تمامیِ اهل یابیش جِلعاد شنیدند که فلسطینیان با شائول چه کرده‌اند،
12مردان دلاورشان جملگی برخاسته، اجساد شائول و پسرانش را برگرفتند و به یابیش آورده، استخوانهایشان را زیر درخت بلوطی که در یابیش است دفن کردند و هفت روز، روزه داشتند.
13بدین‌سان شائول به سبب خیانتی که به خداوند ورزیده بود مُرد، زیرا کلام خداوند را نگاه نداشته بود، و نیز در طلب هدایت، از احضارکنندۀ ارواح مشورت جُسته بود.
14او از خداوند هدایت نخواست، پس خداوند او را کُشت و پادشاهی را به داوود پسر یَسا سپرد.

۲۶ سپتامبر

9:1 پس تمامی اسرائیل در نسب‌نامه‌ها ثبت شدند، و اینها در کتاب پادشاهان اسرائیل مکتوبند. مردمان یهودا به خاطر خیانتی که ورزیدند به بابِل تبعید شدند.
2نخستین کسانی که بار دیگر در املاک و در شهرهای خود ساکن شدند، اسرائیلیان، کاهنان، لاویان و خدمتگزاران معبد بودند.
3برخی از مردم یهودا، بِنیامین، اِفرایِم و مَنَسی که در اورشلیم ساکن شدند، از این قرار بودند:
4عوتای پسر عَمّیهود پسر عُمری پسر اِمری پسر بانی، از نسل فِرِص پسر یهودا.
5از شیلونیان: نخست‌زاده‌اش عَسایا و دیگر پسرانش.
6از زِراحیان: یِعوئیل و خویشانش، یعنی ۶۹۰ تن.
7از بِنیامینیان: سَلّو پسر مِشُلّام پسر هودَوْیا پسر هَسِنواَه،
8یِبنیا پسر یِروحام، ایلَه پسر عُزّی پسر مِکری، و نیز مِشُلّام پسر شِفَطیا پسر رِعوئیل پسر یِبنِیا.
9خویشان ایشان بر حسب نسب‌نامه‌هایشان، ۹۵۶ تن بودند. اینان جملگی سران خاندانهایشان بودند.
10از کاهنان: یِدَعیا، یِهویاریب، یاکین،
11و عَزَریا پسر حِلقیا پسر مِشُلّام پسر صادوق پسر مِرایوت پسر اَخیطوب، که سرپرست خانۀ خدا بود.
12همچنین عَدایا پسر یِروحام پسر فَشحور پسر مَلکیا، و مَعَسای پسر عَدیئیل پسر یَحزِرَه پسر مِشُلّام پسر مِشیلِمیت پسر اِمّیر؛
13و نیز خویشانشان، یعنی سران خاندانهایشان، که ۱۷۶۰ تن بودند، مردانی توانا برای کار خدمت خانۀ خدا.
14از لاویان: شِمَعیا پسر حَشّوب پسر عَزریقام پسر حَشَبیا از نسل مِراری،
15و نیز بَقبَقَّر، حارِش، جَلال، مَتَّنیا پسر میکا پسر زِکْری پسر آساف؛
16همچنین عوبَدیا پسر شِمَعیا پسر جَلال پسر یِدوتون، و بِرِخیا پسر آسا پسر اِلقانَه، که در روستاهای نِطوفاتیان زندگی می‌کرد.
17محافظان دروازه عبارت بودند از شَلّوم، که رئیس بود، عَقّوب، طَلمون، اَخیمان، و خویشانشان.
18آنان تا به امروز به عنوان محافظان اردوگاه لاویان در ضلع شرقیِ دروازۀ پادشاه مستقرند.
19شَلّوم پسر قوری پسر اِبیاساف پسر قورَح به اتفاقِ خویشانِ خاندان پدرش یعنی قورَحیان، مسئول کار خدمت بودند و محافظ آستانۀ مدخلهای خیمه، چنانکه پدرانشان مسئول اردوگاه خداوند و محافظ مَدخل آن بودند.
20در ایام گذشته، فینِحاس پسر اِلعازار رئیس ایشان بود، و خداوند با وی می‌بود.
21زکریا پسر مِشِلِمیا محافظ مَدخلِ خیمۀ ملاقات بود.
22شمار همۀ اینها که برای محفاظت از آستانۀ دروازه‌ها برگزیده شده بودند، ۲۱۲ تن بود. آنها بر حسب نسب‌نامه‌هایشان در روستاهای خود ثبت شدند. داوود و سموئیلِ نبی ایشان را بر وظایفشان گماشته بودند.
23پس ایشان و پسرانشان به عنوان محافظ بر دروازه‌های خانۀ خداوند، یعنی خانۀ خیمه، نصب شدند.
24محافظان در هر چهار طرف مستقر بودند، یعنی شرق، غرب، شمال و جنوب.
25و خویشانشان که در روستاهایشان بودند، موظف بودند هر هفت روز به نوبت بیایند تا با ایشان باشند.
26زیرا چهار رئیس محافظان که از لاویان بودند، بر حجره‌ها و خزانه‌های خانۀ خداوند نظارت می‌کردند.
27آنان در اطراف خانۀ خدا ساکن بودند، زیرا وظیفۀ نگاهبانی از آن را بر عهده داشتند، و بر ایشان بود که هر صبحگاه آن را باز کنند.
28برخی از ایشان مسئول اسبابِ خدمت بودند، زیرا هرگاه این اسباب بیرون برده یا بازآورده می‌شد، آنها را می‌شمردند.
29برخی از ایشان بر لوازم و بر تمامی اسباب قُدس، و نیز بر آرد مرغوب، شراب، روغن، بخور و عطرها مأمور بودند.
30برخی از پسران کاهنان، ترکیبی از عطرها تهیه می‌کردند.
31یکی از لاویان به نام مَتّیتیا، نخست‌زادۀ شَلّومِ قورَحی، مأمور پختن نان بود.
32همچنین برخی از خویشان ایشان از قُهاتیان، مأمور بودند نان حضور را هر شَبّات مهیا کنند.
33و اما سرایندگان، یعنی سران خاندانهای لاویان، در حجره‌های معبد سکونت داشتند و از خدمات دیگر معاف بودند، زیرا که شبانه‌روز به خدمتِ خود مشغول بودند.
34اینان بودند سران خاندانهای لاویان بر حسب نسب‌نامه‌های ایشان، و در اورشلیم می‌زیستند.
35یِعیئیل، پدر جِبعون، در جِبعون سکونت داشت. نام زنش مَعَکاه بود،
36نام نخست‌زاده‌اش عَبدون، و سپس صور، قِیس، بَعَل، نیر، ناداب،
37جِدور، اَخیو، زکریا و مِقلوت.
38مِقلوت پدر شِمِام بود. اینان نیز نزدیک خویشان خود در اورشلیم می‌زیستند.
39نیر پدر قِیس بود، قِیس پدر شائول، و شائول پدر یوناتان، مَلکیشوعَ، اَبیناداب و ایشبَعَل.
40پسر یوناتان مِریب‌بَعَل بود، و مِریب‌بَعَل پدر میکاه بود.
41پسران میکاه، فیتون و مِلِک و تَحریعَ و آحاز بودند.
42آحاز پدر یَعرَه بود، و یَعرَه پدر عَلِمِت، عَزمَوِت و زِمری. زِمری پدر موصا بود.
43موصا پدر بِنِعا بود؛ پسرِ بِنِعا، رِفایا بود، پسر او اِلِعاسَه، و پسر او آصیل.
44آصیل را شش پسر بود به نامهای عَزریقام، بُکِرو، اسماعیل، شِعَریا، عوبَدیا و حانان. اینان پسران آصیل بودند.

۲۵ سپتامبر

8:1 بِنیامین پدرِ بِلاع نخست‌زادۀ خویش بود، و اَشبیل پسر دوّمش، و اَخَرَخ، پسر سوّم،
2و نوحَه پسر چهارم، و رافا پسر پنجم.
3پسران بِلاع: اَدّار، جیرا، اَبیهود،
4اَبیشوَع، نَعَمان، اَخُوَخ،
5جیرا، شِفوفان و حورام.
6اینانند پسران اِحود، که سران خاندانهای ساکنانِ جِبَع بودند و به مَنَحَت تبعید شدند:
7نَعَمان، اَخیّا، و جیرا، یعنی هِگلام، که پدرِ عُزَّه و اَخیحود بود.
8شَحَرایِم پس از آنکه زنان خود حوشیم و بَعَرا را طلاق داد، در سرزمین موآب صاحب پسران شد.
9او از زن خویش خُدِش، صاحبِ این پسران شد: یوباب، ظِبیا، میشا، مَلکام،
10یِعوص، سَکیا و میرمَه. اینان پسران او، و سران خاندانها بودند.
11نیز شَحَرایِم از حوشیم، صاحبِ اَبیطوب و اِلفَعَل شد.
12پسران اِلفَعَل: عِبِر، مِشعام، و شِمِد که اونو و لود را با توابعش بنا کرد،
13و بِریعَه و شِمَع، که سران خاندانهای ساکنان اَیَلون بودند و ساکنین جَت را بیرون راندند،
14و همچنین اَخیو، شاشَق و یِرِموت.
15زِبَدیا، عَراد، عِدِر،
16میکائیل، یِشپَه و یوخا پسران بِریعَه بودند.
17زِبَدیا، مِشُلّام، حِزقی، حِبِر،
18یِشمِرای، یِزلیاه و یوباب پسران اِلفَعَل بودند.
19یَقیم، زِکْری، زَبْدی،
20اِلیعینای، صِلِتای، اِلیئیل،
21عَدایا، بِرایا و شِمرَت پسران شِمعی بودند.
22یِشپَن، عِبِر، اِلیئیل،
23عَبدون، زِکْری، حانان،
24حَنَنیا، عیلام، عَنتوتیا،
25یِفدِیا و فِنوئیل پسران شاشَق بودند.
26شَمشِرای، شِحَریا، عَتَلیا،
27یَعَرِشیا، ایلیا و زِکْری پسران یِروحام بودند.
28اینان رؤسا و سران خاندانها بر حسب نسب‌نامه‌هایشان بودند، و در اورشلیم می‌زیستند.
29یِعیئیل پدر جِبعون در جِبعون می‌زیست، و نام زنش مَعَکاه بود.
30نخست‌زادۀ او عَبدون بود، و سپس صور، قِیس، بَعَل، نیر، ناداب،
31جِدور، اَخیو، زاکِر،
32و مِقلوت پدرِ شِمِعاه. اینان نیز نزدیک خویشان خود در اورشلیم می‌زیستند.
33نیر پدر قِیس بود، قِیس پدر شائول، و شائول پدر یوناتان، مَلکیشوعَ، اَبیناداب و ایشبَعَل.
34پسر یوناتان مِریب‌بَعَل بود، و مِریب‌بَعَل پدر میکاه بود.
35پسران میکاه، فیتون و مِلِک و تَرِعَ و آحاز بودند.
36آحاز پدر یِهوعَدَّه بود، و یِهوعَدَّه پدرِ عَلِمِت، عَزمَوِت و زِمری. زِمری پدر موصا بود.
37موصا پدر بِنِعا بود؛ پسرِ بِنِعا، رافا بود، پسر او اِلِعاسَه، و پسر او آصیل.
38آصیل را شش پسر بود به نامهای عَزریقام، بُکِرو، اسماعیل، شِعَریا، عوبَدیا و حانان. اینان همگی پسران آصیل بودند.
39پسران برادرِ او عیشِق عبارت بودند از نخست‌زاده‌اش اولام، دوّم یِعوش، و سوّم اِلیفِلِط.
40پسران اولام جنگاورانی توانا بودند، و کَمانگیر. ایشان را پسران و نوادگان بسیار بود، یعنی ۱۵۰ تن. اینان جملگی از نسل بِنیامین بودند.

۲۴ سپتامبر

7:1 پسران یِساکار، تولَع، فُوَّه، یاشوب و شِمرون بودند، یعنی چهار تن.
2پسران تولَع، عُزّی، رِفایا، یِریئیل، یَحمای، یِبسام و سموئیل بودند. ایشان سران خاندانهایشان بودند. نسل تولاع جنگاورانی توانا در انساب خود بودند، و شمارشان در روزگار داوود به ‏۲۲۶۰۰ تن می‌رسید.
3پسر عُزّی، یِزرَحیا بود. پسران یِزرَحیا، میکائیل، عوبَدیا، یوئیل و یِشّیا بودند، یعنی پنج تن که همگی از سران بودند.
4به همراه ایشان، بر حسب انساب و خاندانهایشان، واحدهای رزمی برای جنگ وجود داشت که شمارشان ۳۶۰۰۰ بود، زیرا که زنان و پسران بسیار داشتند.
5شمارِ بستگان ایشان از تمامی طوایف یِساکار، ۸۷۰۰۰ جنگاور توانا بود، که در نسب‌نامه ثبت شدند.
6پسران بِنیامین: بِلاع، باکِر و یِدیعَئیل، سه تن.
7پسران بِلاع: اِصبون، عُزّی، عُزّیئیل، یِریموت و عیری، پنج تن. ایشان سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند، که ۲۲۰۳۴ از ایشان بر حسب نسب‌نامه‌ها ثبت گردیدند.
8پسران باکِر: زِمیَره، یوآش، اِلعازار، اِلیوعینای، عُمری، یِرِموت، اَبیّا، عَناتوت و عَلامِت؛ اینان جملگی پسران باکِر بودند.
9اینان سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند که ۲۰۲۰۰ از ایشان بر حسبِ انساب ایشان در نسب‌نامه‌ها به ثبت رسیدند.
10پسر یِدیعَئیل: بِلهان. پسران بِلهان: یِعوش، بِنیامین، ایهود، کِنعَنَه، زیتان، تَرشیش و اَخیشاحَر.
11این فرزندانِ یِدیعَئیل جملگی سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند. ۱۷۲۰۰ از ایشان که قادر به نبرد بودند، به ثبت رسیدند.
12شُفّیم و حُفّیم پسران عیر بودند، و حوشیم پسرِ اَحیر.
13پسران نَفتالی: یَحصیئیل، جونی، یِصِر و شَلّوم، نسل بِلهَه.
14پسران مَنَسی: اَسْریئیل، که از مُتَعِۀ اَرامیِ مَنَسی زاده شد؛ او ماکیر پدرِ جِلعاد را نیز بزاد.
15ماکیر برای حُفّیم و شُفّیم همسر اختیار کرد. نام خواهر ماکیر، مَعَکاه بود. نام پسر دیگرِ ماکیر، صِلُفِحاد بود؛ و صِلُفِحاد دختران داشت.
16مَعَکاه همسر ماکیر پسری بزاد و او را فارِش نامید. برادر فارِش، شارِش نام داشت، و پسران فارِش، اولام و راقِم بودند.
17پسر اولام: بِدان. اینان بودند پسران جِلعاد، پسر ماکیر پسر مَنَسی.
18خواهر او هَمّولِکِه، ایشهود و اَبیعِزِر و مَحلَه را بزاد.
19پسران شِمیداع: اَخیان و شِکیم و لِقحی و اَنیعام.
20پسران اِفرایِم: شوتِلاح، پسر او بارِد، پسر او تاحَت، پسر او اِلِعادا، پسر او تاحَت،
21پسر او زاباد، پسر او شوتِلاح، و نیز عِزِر و اِلِعاد که توسط مردان جَت که در آن سرزمین به دنیا آمده بودند کشته شدند، زیرا آمده بودند تا احشام جَتیان را غارت کنند.
22پدرشان اِفرایِم روزهای بسیار برایشان ماتم گرفت، و خویشانش آمدند تا او را تسلی دهند.
23آنگاه اِفرایِم با زنش همبستر شد، و او آبستن شده پسری بزاد. اِفرایِم وی را بِریعَه نامید، زیرا بلا بر خاندان او نازل شده بود.
24دختر اِفرایِم، شِیِرَه بود، که بِیت‌حورونِ پایین و بِیت‌حورونِ بالا و نیز اُزّین‌شِیِرَه را بنا کرد.
25یکی دیگر از پسران اِفرایِم رِفَح بود؛ پسر رِفَح، رِشِف؛ پسر او، تِلَح؛ پسر او، تاحَن؛
26پسر او، لَعدان؛ پسر او، عَمّیهود؛ پسر او، اِلیشَمَع؛
27پسر او، نون، و پسر او، یوشَع.
28دارایی‌ها و املاک ایشان عبارت بود از بِیت‌ئیل و توابعش، نَعَران به طرف شرق، و جازِر و توابعش، شِکیم و توابعش، تا عَیَّه و توابعش به طرف غرب؛
29و نیز در امتداد مرزهای بنی‌مَنَسی، بِیت‌شِاَن و توابعش، تَعَناک و توابعش، مِجِدّو و توابعش، و دُر و توابعش؛ که در اینها پسران یوسف پسر اسرائیل ساکن بودند.
30پسران اَشیر: یِمنَه، یِشوَه، یِشْوی و بِریعَه. خواهرشان سِراخ بود.
31پسران بِریعَه: حِبِر، و مَلکیئیل که پدرِ بِرزائیت بود.
32حِبِر پدرِ یَفلیط، شومیر و حوتام، و خواهرشان شوعَه بود.
33پسران یَفلیط: فاسَک، بِمهال و عَشوَت. اینان پسران یَفلیط بودند.
34پسران شومِر: اَخی، رُهجَه، یِحُبَّه و اَرام.
35پسران برادرِ او هِلِم: صُوفَح، یِمناع، شِلِش و عَمال.
36پسران صُوفَح: سُوَح، حَرنِفِر، شوعال، بیری، یِمرَه،
37باصِر، هود، شَمّا، شِلشَه، یِتران و بِئیرا.
38پسران یِتِر: یِفُنّه و فِسفا و آرا.
39پسران عُلّا: آرَح، حَنّیئیل و رِصیا.
40این فرزندان اَشیر جملگی سران خاندانها بودند، افرادی برگزیده، جنگاورانی توانا، و رؤسای رهبران، که ۲۶۰۰۰ تن از ایشان که قادر به نبرد بودند، در نسب‌نامه‌ها ثبت گردیدند.

۲۳ سپتامبر

6:1 پسران لاوی، جِرشون، قُهات و مِراری بودند.
2پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند.
3فرزندان عَمرام، هارون و موسی و مریم بودند. پسران هارون، ناداب، اَبیهو، اِلعازار و ایتامار بودند.
4اِلعازار پدر فینِحاس بود، فینِحاس پدر اَبیشوَع،
5اَبیشوَع پدر بُقّی، بُقّی پدر عُزّی،
6عُزّی پدر زِرَحیا، زِرَحیا پدر مِرایوت،
7مِرایوت پدر اَمَریا، اَمَریا پدر اَخیطوب،
8اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر اَخیمَعَص،
9اَخیمَعَص پدر عَزَریا، عَزَریا پدر یوحانان،
10و یوحانان پدر عَزَریا؛ عَزَریا در معبدی که سلیمان در اورشلیم بنا کرد، کاهن بود.
11عَزَریا پدر اَمَریا بود، اَمَریا پدر اَخیطوب،
12اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر شَلّوم،
13شَلّوم پدر حِلقیا، حِلقیا پدر عَزَریا،
14عَزَریا پدر سِرایا، و سِرایا پدر یِهوصاداق.
15یِهوصاداق، آنگاه که خداوند یهودا و اورشلیم را به دست نبوکدنصر به تبعید فرستاد، به تبعید رفت.
16پسران لاوی، جِرشوم، قُهات و مِراری بودند.
17پسران جِرشوم، لِبنی و شِمعی نام داشتند.
18پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند.
19پسران مِراری، مَحْلی و موشی بودند. اینانند طایفه‌های لاویان بر حسب اجدادشان:
20از جِرشوم: پسرش لِبنی، پسر او یَحَت، پسر او زِمَّه،
21پسر او یوآخ، پسر او عِدّو، پسر او زِراح، و پسر او یِاَتِرای.
22نسل قُهات: پسرش عَمّیناداب، پسر او قورَح، پسر او اَسّیر،
23پسر او اِلقانَه، پسر او اِبیاساف، پسر او اَسّیر،
24پسر او تاحَت، پسر او اوریئیل، پسر او عُزّیا، و پسر او شائول.
25پسران اِلقانَه، عَماسای و اَخیموت بودند؛
26پسر او اِلقانَه، پسر او صوفای، پسر او نَخَت،
27پسر او اِلیاب، پسر او یِروحام، پسر او اِلقانَه، و پسر او سموئیل.
28پسران سموئیل، نخست‌زاده‌اش یوئیل و پسر دوّمش اَبیّا بودند.
29نسل مِراری: مَحْلی، پسر او لِبنی، پسر او شِمعی، پسر او عُزَّه،
30پسر او شِمِعا، پسر او حَجّیا، و پسر او عَسایا.
31اینانند مردانی که داوود پس از استقرارِ صندوق عهد در خانۀ خداوند، ایشان را به خدمت سراییدن در خانۀ خداوند برگماشت.
32اینان تا پیش از آنکه سلیمان خانۀ خداوند را در اورشلیم بنا کند، در برابر مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، به خدمتِ سراییدن مشغول بودند. ایشان وظایف خود را مطابق قوانینِ مربوط به خدمتشان انجام می‌دادند.
33اینان بودند مردانی که خدمت می‌کردند، و نیز پسرانشان: از پسران قُهاتیان: هیمانِ سراینده پسر یوئیل، پسر سموئیل،
34پسر اِلقانَه، پسر یِروحام، پسر اِلیئیل، پسر تُوَخ،
35پسر صوف، پسر اِلقانَه، پسر مَخَت، پسر عَماسای،
36پسر اِلقانَه، پسر یوئیل، پسر عَزَریا، پسر صَفَنیا،
37پسر تاحَت، پسر اَسّیر، پسر اِبیاساف، پسر قورَح،
38پسر یِصهار، پسر قُهات، پسر لاوی، پسر اسرائیل؛
39و نیز برادرش آساف که به طرفِ راست او می‌ایستاد، یعنی آساف پسر بِرِکیا، پسر شِمِعا،
40پسر میکائیل، پسر بَعَسیا، پسر مَلْکیا،
41پسر اِتنی، پسر زِراح، پسر عَدایا،
42پسر ایتان، پسر زِمَّه، پسر شِمعی،
43پسر یَحَت، پسر جِرشوم، پسر لاوی.
44و به طرفِ چپ، برادرانشان، یعنی پسران مِراری بودند: ایتان پسر قیشی، پسر عَبدی، پسر مَلّوک،
45پسر حَشَبیا، پسر اَمَصیا، پسر حِلقیا،
46پسر اَمْصی، پسر بانی، پسر شِمِر،
47پسر مَحْلی، پسر موشی، پسر مِراری، پسر لاوی.
48برادرانِ لاویِ آنها به خدمتِ تمامی دیگر وظایف مسکن، یعنی خانۀ خدا، گماشته شدند.
49اما هارون و نسل او بودند که بر مذبح قربانی تمام‌سوز و مذبح بخور، به جهت هرآنچه در قُدس‌الاقداس انجام می‌شد قربانی می‌گذرانیدند، تا مطابق هرآنچه موسی خادم خدا امر فرموده بود، برای اسرائیل کفّاره کنند.
50اینانند نسل هارون: پسرش اِلعازار، پسر او فینِحاس، پسر او اَبیشوَع،
51پسر او بُقّی، پسر او عُزّی، پسر او زِرَحیا،
52پسر او مِرایوت، پسر او اَمَریا، پسر او اَخیطوب،
53پسر او صادوق، و پسر او اَخیمَعَص.
54مسکنهای ایشان بر حسب مکانهای سکونتشان در سرحدات آنها از این قرار است: از آنجا که قرعۀ اوّل از آنِ نسل هارون از طوایف قُهاتیان بود،
55حِبرون در سرزمین یهودا با چراگاههای اطرافش به ایشان داده شد.
56ولی کشتزارهای شهر و روستاهایش را به کالیب پسر یِفُنّه دادند.
57به پسران هارون شهرهای پناهگاه را دادند، یعنی حِبرون، لِبنَه با چراگاههایش، یَتّیر، اِشتِموعَ با چراگاههایش،
58حیلِن با چراگاههایش، دِبیر با چراگاههایش،
59عاشان با چراگاههایش، یوتا، و بِیت‌شمس با چراگاههایش.
60همچنین از قبیلۀ بِنیامین، جِبعون، جِبَع با چراگاههایش، عَلِمِت با چراگاههایش و عَناتوت با چراگاههایش. پس تمامی شهرهای ایشان بر حسب طایفه‌هایشان، سیزده شهر بود.
61به بقیۀ قُهاتیان، به قید قرعه ده شهر از طوایف نیم‌قبیلۀ مَنَسی داده شد.
62به جِرشومیان بر حسب طوایفشان سیزده شهر از قبایل یِساکار، اَشیر، نَفتالی و مَنَسی که در باشانند، اختصاص یافت.
63به مِراریان بر حسب طوایفشان دوازده شهر از قبایل رِئوبین، جاد و زِبولون اختصاص یافت.
64پس بنی‌اسرائیل این شهرها را با چراگاههایشان به لاویان دادند.
65آنان شهرهای نامبرده را از قبایل یهودا، شمعون و بِنیامین، به قید قرعه بدیشان دادند.
66برخی از طوایف قُهاتیان، شهرهای قلمرو خود را از قبیلۀ اِفرایِم داشتند.
67بدیشان شهرهای پناهگاه داده شد، یعنی شِکیم با چراگاههایش در مناطق مرتفع اِفرایِم، جازِر با چراگاههایش،
68یُقمِعام با چراگاههایش، بِیت‌حورون با چراگاههایش،
69و اَیَلون و جَت‌رِمّون با چراگاههایشان؛
70و از نیم‌قبیلۀ مَنَسی، عانِر و بلعام را با چراگاههایشان به سایر طایفه‌های قُهاتیان دادند.
71به جِرشومیان این مناطق داده شد: از طایفۀ نیم‌قبیلۀ مَنَسی، جولان در باشان با چراگاههایش و عَشتاروت با چراگاههایش.
72از قبیلۀ یِساکار، قِدِش با چراگاههایش، دابِرَت با چراگاههایش،
73راموت با چراگاههایش و عَنِم با چراگاههایش.
74از قبیلۀ اَشیر، مَشال با چراگاههایش، عَبدون با چراگاههایش،
75حُقّوق با چراگاههایش و رِحوب با چراگاههایش.
76از قبیلۀ نَفتالی، قِدِش در جَلیل با چراگاههایش، حَمّون با چراگاههایش و قَریه‌تایِم با چراگاههایش.
77به سایر مِراریان این مناطق داده شد: از قبیلۀ زِبولون، رِمّون با چراگاههایش و تابور با چراگاههایش.
78از قبیلۀ رِئوبین، در آن سوی اردن، نزدیک اَریحا واقع در جانب شرقی اردن، باصِر در بیابان با چراگاههایش، یَهْصَه با چراگاههایش،
79قِدیموت با چراگاههایش و میفَعَت با چراگاههایش.
80و از قبیلۀ جاد، راموت در جِلعاد با چراگاههایش، مَحَنایِم با چراگاههایش،
81حِشبون با چراگاههایش و یَعزیر با چراگاههایش.