Farsi Readings
Daily Bible Readings in Farsi (NMV)
قرائت روزانه کتاب مقدس به زبان فارسی
۶ مارس
12:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«قوم اسرائیل را بگو: اگر زنی آبستن شود و پسری بزاید، آن زن هفت روز نجس خواهد بود. او مانند دورۀ عادت ماهانه، نجس خواهد بود.
3در روز هشتم، پوست قُلَفَۀ آن پسر باید ختنه شود.
4سپس آن زن باید سی و سه روز صبر کند تا از خونریزی خود طاهر گردد. او نباید هیچ چیز مقدس را لمس کند یا به قُدس داخل شود، تا زمانی که روزهای تطهیر وی کامل گردد.
5اما اگر دختری بزاید، آنگاه دو هفته نجس خواهد بود، همانگونه که در دورۀ عادت ماهانه نجس است. او باید شصت و شش روز صبر کند تا از خونریزی خود طاهر شود.
6«پس چون روزهای تطهیر وی کامل گردد، خواه برای پسر و خواه برای دختر، باید برهای یک ساله برای قربانی تمامسوز و یک جوجه کبوتر یا قمری برای قربانی گناه به در خیمۀ ملاقات نزد کاهن بیاورد.
7کاهن آن را به حضور خداوند تقدیم کند و برای زن کفّاره به جا آوَرَد. آنگاه او از خونریزیِ خود طاهر خواهد شد. این است قانونِ زنی که فرزندی میزاید، خواه پسر و خواه دختر.
8ولی اگر دست او به بهای بره نرسد، باید دو قمری یا دو جوجه کبوتر بیاورد، یکی برای قربانی تمامسوز و دیگری برای قربانی گناه. آنگاه کاهن برایش کفّاره به جا خواهد آورد، و او طاهر خواهد شد.»
13:1 خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، گفت:
2«اگر کسی بر پوست بدن خود تاوَل یا آماس یا لَک داشته باشد، و آن بر پوست بدنش به جذام بدل شود، باید نزد هارونِ کاهن یا یکی از پسرانش، که کاهنند، آورده شود.
3کاهن قسمتی از پوست بدن وی را که دچار بیماری است بیازماید، و اگر موی قسمت مبتلا به بیماری سفید شده باشد و بیماری عمیقتر از پوست بدنش به نظر آید، در آن صورت، بیماری جذام است. کاهن باید پس از آزمودن وی، او را نجس اعلام کند.
4اما اگر آن لک که بر پوست بدن اوست سفید باشد ولی عمیقتر از پوست به نظر نیاید و موی آن قسمت سفید نشده باشد، کاهن باید شخص مبتلا را هفت روز قرنطینه کند.
5در روز هفتم کاهن او را بیازماید، و اگر به نظرش بیماری متوقف شده و در پوست پخش نشده است، هفت روز دیگر نیز او را قرنطینه کند.
6روز هفتم بار دیگر او را بیازماید، و اگر قسمت مبتلا به بیماری کمرنگ شده و بیماری در پوست پخش نشده باشد، در آن صورت کاهن او را طاهر اعلام کند؛ این آماس است. پس جامۀ خود را بشوید، و طاهر خواهد بود.
7اما اگر پس از آنکه خود را به کاهن نشان داد تا او را طاهر اعلام کند، آماس در پوست او پخش گردد، باید بار دیگر در برابر کاهن حاضر شود.
8کاهن ملاحظه کند و اگر آماس در پوست پخش شده بود، وی را نجس اعلام نماید؛ این جذام است.
9«اگر کسی به بیماری جذام مبتلا باشد، باید او را نزد کاهن بیاورند،
10و کاهن ملاحظه کند. اگر دید تاوَل سفیدرنگی در پوست است که مو را سفید کرده است، و گوشت تازه و زنده در تاوَل وجود دارد،
11پوست بدن وی به جذام مزمن مبتلا است و کاهن باید او را نجس اعلام کند. لازم نیست او را قرنطینه کند، زیرا نجس است.
12اگر جذام در پوست پخش شده باشد، به گونهای که تا آنجا که کاهن میتواند ببیند تمامی پوستِ شخص مبتلا را از سر تا پا پوشانیده باشد،
13در آن صورت کاهن ملاحظه کند؛ اگر همۀ بدن او که جذام آن را پوشانده به تمامی سفید شده باشد، کاهن او را از بیماری طاهر اعلام کند؛ او طاهر است.
14اما اگر گوشت تازه بر بدن او نمایان شود، نجس خواهد بود.
15کاهن باید گوشت تازه را آزموده، وی را نجس اعلام کند. گوشت تازه نجس است، زیرا جذام است.
16اما اگر گوشت تازه بهبود یابد و بار دیگر سفید شود، او باید نزد کاهن برود.
17کاهن او را بیازماید، و اگر بیماری سفید شده باشد، شخص مبتلا را طاهر اعلام کند؛ او طاهر است.
18«اگر بر پوست بدن کسی دُمَلی باشد و بهبود یابد،
19و در جای دُمَل، تاوَل سفیدرنگ یا لک سفید مایل به سرخی ظاهر شود، باید آن را به کاهن نشان داد.
20کاهن ملاحظه کند؛ اگر عمیقتر از پوست به نظر آید و موی آن سفید شده باشد، در آن صورت، او را نجس اعلام کند. این جذام است که در دُمَل بروز کرده است.
21اما اگر کاهن آن را بیازماید و موی سفید در آن یافت نشود و عمیقتر از پوست نباشد بلکه کمرنگ شده باشد، در آن صورت، هفت روز او را قرنطینه کند.
22اگر در پوست پخش شد، کاهن او را نجس اعلام کند؛ این بیماری است.
23اما اگر لک در یک جا بماند و پخش نشود، صرفاً جای زخمِ دُمل است، و کاهن باید او را طاهر اعلام کند.
24«یا اگر قسمتی از پوست بدن سوخته باشد و در گوشت تازۀ سوختگی لک سفید مایل به سرخ یا لک سفیدی وجود داشته باشد،
25کاهن آن را بیازماید. اگر مویی که در لک است سفید شده باشد و لک عمیقتر از پوست به نظر آید، در آن صورت بیماری جذام در سوختگی بروز کرده است. کاهن باید او را نجس اعلام کند؛ این، بیماری جذام است.
26اما اگر کاهن آن را بیازماید و موی سفید در لَک یافت نشود و عمیقتر از پوست نیز نباشد بلکه کمرنگ شده باشد، کاهن هفت روز او را قرنطینه کند.
27سپس در روز هفتم او را بیازماید. اگر لک در پوست پخش شده باشد، او را نجس اعلام کند؛ این، بیماری جذام است.
28اما اگر لَک در جای خود بماند و در پوست پخش نشود، بلکه کمرنگ شده باشد، تاوَلی است که بر اثر سوختگی پدید آمده، و کاهن باید او را طاهر اعلام کند، زیرا صرفاً جای سوختگی است.
29«اگر مرد یا زنی در سر یا در ریش خود بیماری داشته باشد،
30کاهن بیماری را ملاحظه کند. اگر عمیقتر از پوست به نظر آید و در آن موی زرد و نازک باشد، کاهن باید او را نجس اعلام کند. این، گَری یعنی جذامِ سر یا ریش است.
31اما اگر کاهن بیماری گَری را ملاحظه کند و به نظر آید که از پوست عمیقتر نیست، و موی سیاه نیز در آن نباشد، آنگاه شخص مبتلا به بیماری گَری را هفت روز قرنطینه کند.
32سپس در روز هفتم بیماری را ملاحظه نماید. اگر پخش نشده باشد و موی زرد در آن نباشد، و عمیقتر از پوست نیز به نظر نیاید،
33شخص باید موی خود را بتراشد؛ اما گَری را نتراشد. آنگاه کاهن او را هفت روز دیگر قرنطینه کند.
34سپس در روز هفتم، گَری را ملاحظه نماید. اگر در پوست پخش نشده باشد و عمیقتر از پوست به نظر نیاید، کاهن او را طاهر اعلام کند. او باید جامۀ خود را بشوید، و طاهر خواهد بود.
35اما اگر پس از آنکه طاهر اعلام شد، گَری در پوست او پخش شود،
36آنگاه کاهن او را بیازماید. اگر گَری در پوست پخش شده بود، نیازی نیست کاهن در پی یافتن موی زرد باشد؛ او نجس است.
37اما اگر به نظر کاهن، گَری تغییر نکرده باشد و موی سیاه در آن روییده باشد، گَری بهبود یافته و او طاهر است. کاهن باید او را طاهر اعلام کند.
38«اگر مرد یا زنی در پوست بدن خود لَکهای سفید داشته باشد،
39کاهن ملاحظه کند. اگر لَکهای پوست بدن او، سفید کمرنگ باشد، در آن صورت، لک و پیس بیزیان است که بر پوست ظاهر شده، و او طاهر است.
40«اگر موهای سر مردی بریزد، او طاس شده ولی طاهر است.
41همچنین اگر موهای مردی از اطراف پیشانی بریزد، او از پیشانی طاس شده ولی طاهر است.
42اما اگر در قسمت طاسِ سر یا پیشانی، ناحیۀ سفیدِ مایل به سرخی باشد، جذام است که در سر یا پیشانی طاسِ او بروز کرده است.
43پس کاهن باید او را بیازماید. اگر تاول قسمت طاس سر یا پیشانی او که به رنگ سفید مایل به سرخ است، همانند بیماری جذام در پوست بدن به نظر رسد،
44او مردی است جذامی، و نجس. کاهن البته او را نجس اعلام کند؛ بیماری او بر سرش است.
45«کسی که به بیماری جذام مبتلاست باید جامۀ پاره بر تن کرده، موهای سر خود را باز کند و پایین صورت خود را پوشانده، فریاد برکِشد: ”نجس! نجس!“
46او تا زمانی که به این بیماری مبتلاست نجس خواهد ماند. او نجس است. باید تنها زندگی کند و مسکن او بیرون از اردوگاه باشد.
47«اگر جامهای کپَک بزند - خواه جامۀ پشمین و خواه کتانی،
48خواه در تار و خواه در پود کتانی یا پشمین، خواه در چرم و خواه در هر چه از چرم تهیه شده باشد -
49اگر کپَکِ جامه یا چرم یا تار و پود یا هر چیز چرمی، به سبزی یا سرخی بزند، کپَکِ زیانآور است و باید به کاهن نشان داده شود.
50کاهن باید کپک را بیازماید و شئ کپکزده را هفت روز جدا نگاه دارد.
51روز هفتم، بار دیگر کپک را بیازماید. اگر در جامه پخش شده باشد، خواه در تار و خواه در پود، و یا در چرم - به هر کاری که بیاید - در آن صورت، خوره است، و نجس.
52او باید جامه را با تمامی تار و پودش، خواه پشمی و خواه کتانی، و یا هر شئ چرمی دیگر را که کپک زده است بسوزاند، زیرا خوره است. آن را باید به آتش سوزانید.
53«اما اگر کاهن ملاحظه کند و ببیند که کپَک در جامه، خواه در تار و خواه در پود، و یا در شئ چرمی، پخش نشده است،
54آنگاه فرمان دهد که آنچه را کپکزده است، بشویند. سپس هفت روز دیگر آن را جدا نگاه دارد.
55کاهن آنچه را کپک زده است پس از شسته شدن بیازماید. اگر ظاهرِ کپک تغییر نکرده است، هرچند پخش نشده باشد، نجس است. آن را به آتش بسوزانید، خواه خوردگی از درون باشد و خواه از بیرون.
56«اما اگر کاهن ملاحظه کرده، ببیند که کپَک پس از شسته شدن کمرنگ شده است، باید قسمت کپکزده را از جامه، خواه تار و خواه پود، و یا از چرم، پاره کند.
57اگر بار دیگر بر جامه ظاهر شد، خواه در تار و خواه در پود، و یا در شئ چرمی، در حال پیشروی است. آنچه را کپک زده است به آتش بسوزانید.
58اما جامه، خواه تار و خواه پود، و یا هر شئ چرمی که با شستشو کپک از آن زدوده میشود، باید بار دیگر شسته شود، و طاهر خواهد بود.»
59این است قانونِ کپکزدگی در جامۀ پشمی یا کتانی، خواه در تار و خواه در پود، و نیز در هر شیء چرمی، برای تشخیص نجس یا طاهر بودنشان.
۵ مارس
11:1 خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، به ایشان گفت:
2«قوم اسرائیل را بگویید: از میان همۀ حیوانات خشکی، این جانداران را میتوانید بخورید:
3هر حیوان شکافتهسُم را که سُمَش شکاف کامل دارد و نشخوار میکند، میتوانید بخورید.
4اما از میان حیوانات نشخوارکننده یا شکافتهسُم، اینها را نباید خورد: شتر، زیرا نشخوار میکند ولی شکافتهسُم نیست، و از این رو بر شما حرام است.
5خرگوش کوهی، زیرا نشخوار میکند اما شکافتهسُم نیست؛ از این رو بر شما حرام است.
6و نیز خرگوش، زیرا نشخوار میکند اما شکافتهسُم نیست، و از این رو بر شما حرام است.
7و خوک اگرچه شکافتهسُم است ولی نشخوار نمیکند، از این رو بر شما حرام است.
8از گوشت آنها مخورید و به لاشۀ آنها دست مزنید؛ بر شما حرام است.
9«از هرآنچه در آبها است، اینها را میتوانید بخورید: هرآنچه را در آبها که باله و فلس دارد، خواه در دریا و خواه در رودخانه، میتوانید بخورید.
10اما هر چه در دریا یا رودخانه که باله و فلس نداشته باشد، از جنبندگان کوچک آبزی گرفته تا دیگر جاندارانی که در آبها هستند، بر شما مکروه است.
11از آنها کراهت داشته باشید؛ از گوشت آنها مخورید و لاشۀ آنها را مکروه بدارید.
12هرآنچه در آبها که باله و فلس نداشته باشد، بر شما مکروه است.
13«از میان پرندگان، از اینها کراهت داشته باشید و آنها را مخورید زیرا که مکروهند: عقاب، لاشخور، لاشخور سیاه،
14زَغَن و شاهین از هر نوع؛
15کلاغ از هر نوع؛
16شترمرغ، جغد، مرغ نوروزی، و باز از هر نوع؛
17بوم، قرهغاز، جغد بزرگ،
18جغد سفید، جغد صحرایی؛ کرکس،
19لکلک، مرغ ماهیخوار از هر نوع؛ هُدهُد و خُفاش.
20«همۀ حشرات بالدار که بر چهار پا میروند بر شما مکروهند.
21اما از میان حشرات بالداری که بر چهار پا میروند، آنها را که بر پاهای خود ساقهای متصل برای جَهیدن بر زمین دارند، میتوانید بخورید.
22از آنها، این حشرات را میتوانید بخورید: ملخ از هر نوع، دَبا از هر نوع، حَرجَوان از هر نوع، و حدب از هر نوع.
23اما همۀ دیگر حشرات بالدار که چهار پا دارند، بر شما مکروهند.
24«به آنها نجس خواهید شد. هر که به لاشۀ آنها دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.
25هر کس هر قسمت از لاشۀ آنها را برگیرد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد.
26هر حیوانی که شکافتهسُم است اما سُمَش شکاف کامل ندارد یا نشخوار نمیکند، بر شما حرام است؛ هر که به آنها دست بزند، نجس خواهد شد.
27از میان جاندارانی که بر چهار پا راه میروند، همۀ آنها که بر پنجه راه میروند بر شما حرامند؛ هر که به لاشۀ آنها دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود،
28و کسی که لاشۀ آنها را برگیرد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد. آنها بر شما حرامند.
29«از میان جنبندگان کوچکی که بر زمین میجنبند، اینها بر شما حرامند: راسو، موش، هر نوع سوسمار
30از قبیل مارمولک، سوسمار زمینی، سوسمار معمولی، بُزمَجه و آفتابپرست.
31اینها از میان تمامی جنبندگان کوچک بر شما حرامند. هر که به مُردۀ آنها دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.
32هر چیزی که مُردۀ یکی از آنها بر آن افتد نجس خواهد بود، از هر شئ چوبین، یا پارچه، یا پوست، یا پلاس، یعنی هر شیئی که به هر منظور از آن استفاده میشود. باید آن را در آب گذاشت، و تا شامگاه نجس خواهد بود؛ پس از آن طاهر خواهد بود.
33اگر یکی از آنها در ظرفی سفالین افتد، هر چه در آن ظرف باشد نجس خواهد بود، و باید آن ظرف را شکست.
34اگر آب از چنین ظرفی بر خوراکی که آمادۀ خوردن است، ریخته شود، آن خوراک نجس خواهد بود؛ و هر آشامیدنی آمادۀ نوشیدن که در چنین ظرفی باشد، نجس خواهد بود.
35اگر قسمتی از لاشۀ آنها بر هر چیزی بیفتد، نجس خواهد بود؛ خواه تنور باشد خواه اجاق، باید خُرد شود. آنها نجساند و برای شما نجس خواهند ماند.
36با این همه، چشمه و منبع آبی که آب در آن باشد طاهر است، اما هر که به لاشهای که در آنهاست دست بزند نجس خواهد بود.
37اگر قسمتی از لاشۀ آنها بر بذری که باید کاشته شود بیفتد، آن بذر طاهر است.
38اما اگر بر آن بذر آب پاشیده شده باشد و قسمتی از لاشه بر آن بیفتد، برای شما نجس است.
39«اگر حیوانی که میتوان خورد بمیرد، هر که به لاشۀ آن دست بزند تا شامگاه نجس خواهد بود.
40هر که از آن لاشه بخورد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد. هر که لاشه را برگیرد باید جامۀ خود را بشوید، و تا شامگاه نجس باشد.
41«همۀ جنبندگان کوچکی که بر زمین میجنبند، مکروهند؛ نباید خورده شوند.
42هر چه بر شکم میخزد، و هر چه بر چهار دست و پا راه میرود یا پاهای بسیار دارد، یعنی هر جنبندۀ کوچکیکه بر زمین میجنبد، آنها را مخورید، زیرا مکروهند.
43خود را با هیچیک از جنبندگان کوچکی که میجنبد مکروه مسازید؛ خویشتن را به آنها نجس مسازید و به واسطۀ آنها نجس مشوید.
44زیرا من یهوه خدای شما هستم؛ پس خود را تقدیس کنید و مقدس باشید، زیرا که من قدوسم. خود را با هیچ جنبندهای که بر زمین میخزد نجس مسازید.
45زیرا من یهوه هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم؛ پس مقدس باشید، زیرا که من قدوسم.»
46این است قانون حیوانات و پرندگان و هر جانداری که در آبها حرکت میکند، و هر جانداری که بر زمین میجنبد،
47تا میان نجس و طاهر و جاندارانی که میتوان خورد و جاندارانی که نباید خورد، تمایز قائل شوید.
۴ مارس
9:1 و اما در روز هشتم، موسی هارون و پسران او و مشایخ اسرائیل را فرا~خواند.
2او به هارون گفت: «گوسالهای نرینه برای قربانی گناه و قوچی برای قربانی تمامسوز که هر دو بیعیب باشند، بگیر و آنها را به حضور خداوند نزدیک آور.
3قوم اسرائیل را نیز بگو: ”بزی نرینه برای قربانی گناه، و گوساله و برهای یک ساله و بیعیب برای قربانی تمامسوز بگیرید،
4و گاوی و قوچی برای قربانی رفاقت، تا در حضور خداوند قربانی کنید، و نیز هدیۀ آردی آمیخته به روغن، زیرا امروز خداوند بر شما ظاهر خواهد شد.“»
5پس آنچه را که موسی فرمان داده بود جلوی خیمۀ ملاقات آوردند، و همۀ جماعت نزدیک آمده، در حضور خداوند ایستادند.
6آنگاه موسی گفت: «این است آنچه خداوند به انجامش فرمان داده است، تا جلال خداوند بر شما ظاهر شود.»
7سپس موسی به هارون گفت: «نزدیک مذبح بیا و قربانی گناه و قربانی تمامسوز خود را تقدیم کرده، برای خود و قوم کفّاره به جا آور؛ همچنین قربانی قوم را تقدیم کن و برای آنها کفّاره به جا آور، چنانکه خداوند فرمان داده است.»
8پس هارون به مذبح نزدیک آمد و گوسالۀ قربانی گناه را که برای خودش بود، ذبح کرد.
9سپس پسرانش خون را نزد وی آوردند، و او انگشت خود را در خون فرو~برده، آن را بر شاخهای مذبح مالید و باقی خون را به پای مذبح ریخت.
10او از قربانی گناه، چربی و قلوهها و زائدۀ روی جگر را بر مذبح سوزانید، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود؛
11اما گوشت و پوست را بیرون از اردوگاه به آتش سوزانید.
12سپس قربانی تمامسوز را ذبح کرد. پسران هارون خون را به دست وی دادند، و او آن را بر دورتادور مذبح پاشید.
13آنگاه آنان قربانی تمامسوز را قطعهقطعه، همراه با سرش به او دادند، و او آنها را بر مذبح سوزانید.
14همچنین اندرونی و پاچهها را شست و آنها را با قربانی تمامسوز بر مذبح سوزانید.
15سپس قربانی قوم را نزدیک آورد. او بز قربانی گناه را که برای قوم بود برگرفت و آن را مانند قربانی نخست ذبح کرده، به عنوان قربانی گناه تقدیم کرد.
16آنگاه قربانی تمامسوز را نزدیک آورد و آن را مطابق قانون آن تقدیم نمود.
17سپس هدیۀ آردی را نزدیک آورده، مشتی از آن برگرفت و آن را علاوه بر قربانی تمامسوزِ صبحگاه، بر مذبح سوزانید.
18پس از آن، گاو و قوچ قربانی رفاقت را که برای قوم بود، ذبح کرد. پسران هارون خون را به دست وی دادند، و او آن را بر دورتادور مذبح پاشید.
19اما تکههای چربی گاو و قوچ، یعنی دُنبه، چربیای که اندرونی را میپوشاند، قلوهها، و زائدۀ روی جگر
20را بر سینهها قرار دادند. سپس هارون تکههای چربی را بر مذبح سوزانید،
21اما سینهها و رانِ راست را به عنوان هدیۀ تکاندادنی به حضور خداوند تکان داد، چنانکه موسی فرمان داده بود.
22سپس هارون دستهای خود را به سوی قوم برافراشته، ایشان را برکت داد، و پس از تقدیم قربانی گناه، قربانی تمامسوز و قربانی رفاقت، به زیر آمد.
23آنگاه موسی و هارون به خیمۀ ملاقات درآمدند، و به هنگام خارج شدن، قوم را برکت دادند. سپس جلال خداوند بر تمامی قوم ظاهر شد،
24و آتش از حضور خداوند بیرون آمده، قربانی تمامسوز و تکههای چربی روی مذبح را فرو~بلعید. چون همۀ قوم این را دیدند فریاد برآوردند و به روی درافتادند.
10:1 ناداب و اَبیهو، پسران هارون، هر یک بخورسوزهای خود را برگرفته، در آنها آتش نهادند و بر آتش بخور گذاشتند. آنها آتشی غریب که خداوند بدیشان فرمان نداده بود، به حضور وی تقدیم کردند.
2پس آتش از حضور خداوند به در آمده، آنان را فرو~بلعید و در حضور خداوند مردند.
3آنگاه موسی به هارون گفت: «این است فرمودۀ خداوند: «”در میان آنان که نزدیک مَنَند، تقدیس خواهم شد، و پیش روی همۀ قوم جلال خواهم یافت.“» پس هارون خاموش ماند.
4موسی میشائیل و اِلصافان، پسران عُزّیئیل عموی هارون را فرا~خواند و به آنان گفت: «نزدیک آیید و برادران خود را از جلوی قُدس به بیرون اردوگاه ببرید.»
5پس نزدیک آمدند و چنانکه موسی گفته بود، آنان را با پیراهنهایشان بیرون از اردوگاه بردند.
6سپس موسی به هارون و پسرانش اِلعازار و ایتامار گفت: «موهای سر خود را باز مکُنید و جامۀ خویش را چاک مزنید تا نمیرید و غضب بر تمام جماعت نازل نشود. اما برادرانتان، یعنی همۀ خاندان اسرائیل، میتوانند به سبب آتشی که خداوند افروخته است زاری کنند.
7از درِ خیمۀ ملاقات بیرون مروید، مبادا بمیرید، زیرا روغن مسحِ خداوند بر شماست.» پس آنان مطابق سخن موسی عمل کردند.
8سپس خداوند هارون را خطاب کرده، گفت:
9«وقتی به خیمۀ ملاقات داخل میشوید، شراب و دیگر مُسکِرات منوشید، نه تو و نه پسرانت با تو، تا نمیرید. این است فریضهای ابدی در همۀ نسلهایتان.
10شما باید میان مقدس و غیرمقدس، و نجس و طاهر تمایز قائل شوید،
11و همۀ فرایضی را که خداوند به واسطۀ موسی به بنیاسرائیل گفته است، به آنان بیاموزید.»
12موسی به هارون و دو پسر بازماندهاش، اِلعازار و ایتامار گفت: «هدیۀ آردی را که از هدایای اختصاصی خداوند باقی مانده است برگیرید و آن را بیخمیرمایه در کنار مذبح بخورید، زیرا که بسیار مقدس است.
13آن را در مکانی مقدس بخورید، چراکه این سهم تو و سهم پسران تو از هدایای اختصاصی خداوند است، زیرا که من چنین فرمان یافتهام.
14اما سینۀ تکاندادنی و رانِ افراشتنی را تو و پسران و دخترانت با تو، در محلی طاهر بخورید، زیرا که این سهم تو و سهم پسران تو از قربانیهای رفاقت بنیاسرائیل است.
15رانِ افراشتنی و سینۀ تکاندادنی را باید با تکههای چربیِ هدایای اختصاصی بیاورند تا به عنوان هدیۀ تکاندادنی به حضور خداوند تکان داده شود. این به عنوان فریضۀ ابدی از آنِ تو و پسرانت خواهد بود، چنانکه خداوند فرمان داده است.»
16و اما موسی دربارۀ بز قربانی گناه پرسید، و در کمال تعجب دریافت که سوزانده شده است! پس بر اِلعازار و ایتامار، پسران بازماندۀ هارون، خشم گرفت و گفت:
17«چرا قربانی گناه را در قُدس نخوردید؟ زیرا که بسیار مقدس است و به شما داده شد تا تقصیر جماعت را برگیرید و در حضور خداوند برایشان کفّاره به جا آرید.
18اینک خون آن به اندرون قُدس برده نشده است، حال آنکه میبایست آن را در قُدس میخوردید، چنانکه فرمان داده بودم.»
19پس هارون به موسی گفت: «امروز آنان قربانی گناه و قربانی تمامسوزِ خود را به حضور خداوند تقدیم کردند، و چنین وقایعی برایم رخ داد! آیا اگر قربانی گناه را امروز میخوردم، خداوند منظور میداشت؟»
20موسی چون این را شنید، در نظرش پسند آمد.
۳ مارس
8:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«هارون و پسرانش را با جامهها و روغنِ مسح و گوسالۀ نرِ قربانی گناه و دو قوچ و سبد نانِ بیخمیرمایه بیاور،
3و همۀ جماعت را به در خیمۀ ملاقات گرد آور.»
4پس موسی چنانکه خداوند به او فرمان داده بود به عمل آورد، و جماعت به در خیمۀ ملاقات گرد آمدند.
5موسی به جماعت گفت: «این است آنچه خداوند به انجامش فرمان داده است.»
6آنگاه موسی هارون و پسرانش را نزدیک آورد و آنها را به آب غسل داد.
7پیراهن را بر هارون پوشانید، شال را بر کمر وی بست، و او را به ردا ملبس ساخت. سپس ایفود را بر او نهاد و کمربند ایفود را بر وی بسته، ایفود را بر او ثابت گردانید.
8آنگاه پیشسینه را بر او قرار داد و اوریم و تُمّیم را در پیشسینه گذاشت.
9سپس دستار را بر سر او نهاد، و لوح زرین، یعنی نیمتاجِ مقدس را روی دستار در جلوی آن قرار داد، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
10آنگاه موسی روغن مسح را برگرفت و مسکن و هرآنچه را در آن بود مسح کرده، تقدیس نمود.
11سپس مقداری از روغن مسح را هفت بار بر مذبح پاشید، و مذبح و تمام اسباب آن و حوض و پایهاش را مسح کرد تا آنها را تقدیس نماید.
12او مقداری از روغن مسح را بر سر هارون ریخت و او را مسح کرد تا تقدیسش نماید.
13موسی پسران هارون را نزدیک آورد و پیراهن بر آنان پوشانیده، شال بر کمرشان بست و کلاه بر سرشان نهاد، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
14سپس گوسالۀ قربانی گناه را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر گوسالۀ قربانی گناه نهادند.
15آنگاه موسی گوساله را ذبح کرد، و خون را گرفته، با انگشت خود بر شاخهای دور مذبح مالید و مذبح را تطهیر نمود. سپس باقی خون را به پای مذبح ریخت و آن را تقدیس نمود تا بر آن کفّاره به جا آورد.
16آنگاه تمامی چربی روی اندرونی و زائدۀ روی جگر و هر دو قلوه را با چربیشان برگرفت و آنها را بر مذبح سوزانید.
17اما گوساله را با پوست و گوشت و فضولات آن بیرون از اردوگاه به آتش سوزانید، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
18آنگاه قوچ قربانیِ تمامسوز را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر قوچ نهادند.
19سپس موسی آن را ذبح کرد و خون را بر دورتادور مذبح پاشید.
20قوچ را قطعهقطعه کرد و سر، قطعهها و چربی را سوزانید.
21اندرونی و پاچهها را به آب شست، و قوچ را به تمامی بر مذبح سوزانید. این بود قربانی تمامسوز، رایحۀ خوشایند، و هدیۀ اختصاصی برای خداوند، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
22سپس قوچ دیگر، یعنی قوچ انتصاب را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر قوچ نهادند.
23آنگاه قوچ را ذبح کرد و مقداری از خون آن را گرفته، بر نرمۀ گوش راست هارون و شَست دست راست و شَست پای راست او مالید.
24سپس پسران هارون را نزدیک آورد و مقداری از خون را بر نرمههای گوش راست آنان، و بر شَست دست راست و شَست پای راستشان مالید، و باقی خون را بر دورتادور مذبح پاشید.
25آنگاه چربی، دُنبه، و تمامی چربی روی اندرونی، زائدۀ روی جگر، هر دو قلوه با چربیشان و ران راست را برگرفت،
26و از سبدِ نانِ بیخمیرمایه نیز که در حضور خداوند بود یک قرص نان، یک قرص نان روغنی و یک گِردۀ نازک برداشته، آنها را بر تکههای چربی و بر ران راست قرار داد.
27موسی این همه را بر دست هارون و بر دست پسرانش نهاد، و آنها را به عنوان هدیۀ تکاندادنی به حضور خداوند تکان داد.
28سپس آنها را از دستهای ایشان برگرفت، و با قربانی تمامسوز بر مذبح سوزانید. این بود قربانی انتصاب، رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
29موسی همچنین سینه را برگرفت و آن را به عنوان هدیۀ تکاندادنی به حضور خداوند تکان داد. این بود سهم موسی از قوچ انتصاب، چنانکه خداوند به او فرمان داده بود.
30سپس موسی مقداری از روغن مسح و خونی را که بر مذبح بود برگرفت و آن را بر هارون و جامۀ او و بر پسران هارون و جامههایشان پاشید. بدینگونه، او هارون و جامۀ او و پسران هارون و جامههایشان را تقدیس کرد.
31آنگاه موسی به هارون و پسرانش گفت: «گوشت را نزد درِ خیمۀ ملاقات بپزید و آن را در آنجا با نانی که در سبدِ قربانیِ انتصاب است بخورید، چنانکه فرمان یافته، گفتم: ”هارون و پسرانش از آن بخورند.“
32باقی گوشت و نان را به آتش بسوزانید.
33هفت روز از درِ خیمۀ ملاقات بیرون نروید، تا روزهای انتصاب شما تکمیل شود، زیرا انتصاب شما هفت روز به طول خواهد انجامید.
34آنچه امروز انجام شد، به فرمان خداوند به انجام رسید تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
35باید هفت شبانه روز نزد دَرِ خیمۀ ملاقات بمانید و آنچه را خداوند فرمان داده است انجام دهید تا نمیرید، زیرا من چنین فرمان یافتهام.»
36پس هارون و پسرانش هرآنچه را که خداوند به واسطۀ موسی فرمان داده بود، انجام دادند.
۲ مارس
7:1 «این است قانون قربانی جبران؛ این قربانی بسیار مقدس است:
2قربانی جبران باید در همان جایی ذبح شود که قربانی تمامسوز را ذبح میکنند، و کاهن خون آن را بر دورتادور مذبح بپاشد.
3سپس تمامی چربی آن را تقدیم کند، یعنی دنبه، چربیای را که اندرونی را میپوشاند،
4هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و نیز زائدۀ روی جگر را که با قلوهها جدا میکند.
5او اینها را به عنوان هدیۀ اختصاصی برای خداوند، بر مذبح بسوزاند. این است قربانی جبران.
6هر ذکوری از کاهنان میتواند از آن بخورد، اما باید در مکانی مقدس خورده شود، زیرا بسیار مقدس است.
7«قربانی جبران مانند قربانی گناه است. آنها را یک قانون است. این قربانی از آنِ کاهنی خواهد بود که با آن، کفّاره به جا میآورد.
8کاهنی که قربانی تمامسوزِ کسی را تقدیم میکند، میتواند پوست قربانی تمامسوز را که تقدیم کرده است برای خود نگاه دارد.
9هر هدیۀ آردی که در تنور پخته شود و هر چه بر تابه یا ساج تهیه گردد، از آنِ کاهنی خواهد بود که آن را تقدیم میکند.
10و هر هدیۀ آردی، خواه آمیخته به روغن و خواه خشک، به مساوات از آنِ تمامی پسران هارون خواهد بود.
11«این است قانون قربانی رفاقت که میتوان به خداوند تقدیم کرد:
12اگر کسی آن را برای شکرگزاری تقدیم میکند، باید به همراه قربانی شکرگزاری، قُرصهای بیخمیرمایۀ آمیخته به روغن، گِردههای نازک بیخمیرمایه که به روغن آغشته است، گِردههایی از آرد مرغوبِ آمیخته به روغن،
13و قُرصهای نانِ خمیرمایهدار نیز تقدیم کند؛ او باید این همه را به عنوان هدیۀ خود همراه با قربانی رفاقت خویش که به جهت شکرگزاری است، تقدیم نماید.
14و از آن باید یک قُرص از هر یک از نانهای تقدیمی را به عنوان هدیه به خداوند تقدیم کند. این هدیه از آنِ کاهنی خواهد بود که خون قربانی رفاقت را میپاشد.
15گوشت قربانی رفاقت که به جهت شکرگزاری است، باید در همان روزِ تقدیم آن خورده شود؛ چیزی از آن تا صبح باقی نماند.
16اگر قربانی او نذری یا اختیاری باشد، باید در همان روزِ تقدیم آن خورده شود، و باقی آن را میتوان روز بعد نیز خورد.
17اما آنچه از گوشت قربانی تا روز سوّم باقی بماند، باید به آتش سوزانده شود.
18اگر چیزی از گوشت قربانی رفاقت در روز سوّم خورده شود، مقبول واقع نخواهد شد و برای کسی که آن را تقدیم کرده است محسوب نخواهد گردید، زیرا مکروه است و کسی که از آن بخورد متحمل جزای تقصیر خود خواهد شد.
19«گوشتی را که به هر چیز نجس بَرخورَد، نباید خورد؛ باید آن را به آتش سوزانید. ولی هر گوشت دیگر را، همۀ اشخاص طاهر میتوانند بخورند.
20اما اگر کسی در حالی که نجاستی بر اوست، از گوشت قربانی رفاقت که از آنِ خداوند است بخورد، باید از میان قوم خود منقطع شود.
21اگر کسی هر چیز نجس را لمس کند، خواه نجاست انسان، خواه چارپای نجس، و خواه هر چیز مکروه و نجس دیگر را، و آنگاه از گوشت قربانی رفاقت که از آنِ خداوند است بخورد، باید از میان قوم خود منقطع شود.»
22خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
23«بنیاسرائیل را بگو: چربی گاو، گوسفند یا بز را نخورید.
24از چربی حیوان مرده یا حیوان دریده شده میتوان برای هر کاری استفاده کرد، اما به هیچ وجه نباید آن را خورد.
25زیرا هر که از چربی حیوانی که از آن هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم میشود بخورد، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود.
26نیز هر جا که ساکن هستید خون مخورید، خواه خون پرندگان و خواه خون چارپایان.
27هر کس که هر نوع خون بخورد، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود.»
28خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
29«بنیاسرائیل را بگو: هر کس قربانی رفاقت خود را به خداوند تقدیم میکند، خود باید هدیۀ قربانی رفاقت خویش را نزد خداوند بیاورد.
30به دستان خود، هدیۀ اختصاصی خداوند را بیاورد؛ چربی را با سینه بیاورد، تا سینه را به عنوان هدیۀ تکاندادنی به حضور خداوند تکان دهد.
31کاهن چربی را بر مذبح بسوزاند، اما سینه از آنِ هارون و پسرانش خواهد بود.
32رانِ راست را از قربانیهای رفاقت خود به عنوان هدیۀ افراشتنی به کاهن بدهید.
33آن کس از پسران هارون که خون و چربی قربانی رفاقت را تقدیم میکند، ران راست سهم وی خواهد بود.
34زیرا من سینۀ تکاندادنی و رانِ افراشتنی را از بنیاسرائیل، یعنی از قربانیهای رفاقت ایشان برگرفتم، و آنها را به عنوان فریضۀ ابدی از جانب بنیاسرائیل به هارونِ کاهن و پسرانش بخشیدم.
35این است سهم تخصیصیافته به هارون و پسرانش از هدیۀ اختصاصی خداوند در روزی که جهت کهانت خداوند نزدیک آورده شدند.
36روزی که خداوند ایشان را مسح فرمود، فرمان داد که قوم اسرائیل آن را بدیشان بدهند. این است فریضهای ابدی در همۀ نسلهای ایشان.»
37این بود قانون قربانی تمامسوز، هدیۀ آردی، قربانی گناه، قربانی جبران، قربانی انتصاب و قربانی رفاقت
38که خداوند در کوه سینا به موسی امر فرمود، در روزی که در بیابان سینا به بنیاسرائیل فرمان داد تا هدایای خود را به خداوند تقدیم کنند.
۱ مارس
5:1 «اگر کسی مرتکب این گناه شود که احضاریهای عمومی جهت ادای شهادت بشنود و با اینکه شاهد است، یعنی ماجرا را دیده یا از آن باخبر شده است، سخن نگوید، متحمل جزای تقصیر خود خواهد شد.
2یا اگر کسی چیزی نجس را لمس کند، خواه لاشۀ حیوانات وحشی نجس، لاشۀ چارپایان اهلی نجس و یا لاشۀ جنبندگان کوچک نجس را، و این امر بر وی پوشیده باشد، نجس شده، تقصیرکار خواهد گشت.
3یا اگر نجاست آدمی را لمس کند، یعنی هر نجاستی را که به نجس شدن انسان میانجامد، و این امر بر وی پوشیده باشد، چون از آن آگاه شود، تقصیرکار خواهد گشت.
4یا اگر کسی به لبان خود سوگندی نسنجیده یاد کند که کاری نیک یا بد انجام دهد، یعنی هر کاری که ممکن است دربارهاش سوگندی نسنجیده یاد کرد، و این امر بر وی پوشیده باشد، چون از آن آگاه شود، در هر یک از این موارد تقصیرکار خواهد گشت.
5اگر در هر یک از این امور تقصیرکار گردد، باید به گناهی که مرتکب شده است اعتراف کند،
6و برای گناهی که مرتکب شده است، بره یا بزی ماده از گله به عنوان قربانی جبران به خداوند تقدیم نماید. پس کاهن برای او به جهت گناهش کفّاره به جا خواهد آورد.
7«اما اگر دست او به بهای بره نرسد، باید برای خطایی که مرتکب شده است دو قمری یا دو جوجه کبوتر به حضور خداوند بیاورد، یکی به عنوان قربانی گناه و دیگری به عنوان قربانی تمامسوز.
8آنها را نزد کاهن بیاورد، و کاهن نخست آن را که به جهت قربانی گناه است تقدیم کند. کاهن سر آن را از گردن بپیچاند بیآنکه سر را بهطور کامل از تن جدا کند.
9سپس مقداری از خون قربانی گناه را بر دیوارۀ مذبح بپاشد و باقی خون را پای مذبح بچلاند. این است قربانی گناه.
10آنگاه پرندۀ دیگر را مطابق قوانین، به عنوان قربانی تمامسوز تقدیم کند. پس کاهن برای او به جهت گناهی که مرتکب شده است کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد.
11«اما اگر دست او به بهای دو قمری یا دو جوجه کبوتر نیز نرسد، برای گناهی که مرتکب شده است یکدهم ایفَه آرد مرغوب به عنوان قربانی گناه بیاورد. اما نباید بر آن روغن بنهد یا کُندُر بگذارد، زیرا که قربانی گناه است.
12آن را نزد کاهن بیاورد و کاهن مشتی از آن را به عنوان قسمت یادگاری برگرفته، آن را بر روی هدایای اختصاصی خداوند بر مذبح بسوزاند. این است قربانی گناه.
13پس کاهن برای او به جهت گناهی که در هر کدام از این موارد مرتکب شده است کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد. بقیه از آنِ کاهن خواهد بود، درست مانند هدیۀ آردی.»
14خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
15«اگر کسی خیانت ورزد و در خصوص امور مقدسِ خداوند ناخواسته گناه کند، باید به عنوان قربانی جبرانِ خود قوچی بیعیب از گله که ارزش آن به مثقال نقره بر حسب مثقال قُدس برآورد شده باشد، برای خداوند بیاورد. این است قربانی جبران.
16او همچنین باید برای قصوری که در امور مقدس ورزیده است عوض بدهد، و یک پنجم بهایش را نیز بر آن افزوده، همه را به کاهن بدهد. پس کاهن با قوچ قربانی جبران برای او کفّاره به جا خواهد آورد، و بر او آمرزیده خواهد شد.
17«اگر کسی گناه ورزد و هر کدام از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است به عمل آورد، حتی اگر از آن آگاه نباشد، تقصیرکار است و متحمل جزای تقصیر خود خواهد شد.
18او باید بر حسب برآوردِ انجام شده، قوچی بیعیب از گله به عنوان قربانی جبران نزد کاهن بیاورد. پس کاهن برای او به جهت خطایی که ناخواسته مرتکب شده است کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد.
19این است قربانی جبران. او براستی در پیشگاه خداوند تقصیرکار است.»
6:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«اگر کسی گناه کند و به خداوند خیانت ورزیده، در مورد امانت یا وثیقه یا آنچه دزدیده است همسایۀ خود را بفریبد، یا مال همسایۀ خویش را غصب کند،
3یا چیز گمشدهای را بیابد و دربارۀ آن دروغ گفته، سوگند دروغ یاد کند، یا مرتکب هر کار دیگری شود که آدمی با انجام آن گناه میکند،
4از آنجا که گناه ورزیده و تقصیرکار گشته است، باید آنچه را دزدیده یا غصب کرده، یا امانتی را که به او سپرده شده یا چیز گمشدهای را که یافته است، باز پس دهد.
5همچنین هر چیزی را که دربارهاش سوگند دروغ یاد کرده است، باید بهطور کامل باز پس دهد و یک پنجم نیز بر آن افزوده، آن را در روزی که جرمش مُحرز گردد به صاحب مال بازگرداند.
6او باید به عنوان قربانیِ جبران خود، بر حسب برآوردِ انجام شده قوچی بیعیب از گله به عنوان قربانی جبران نزد کاهن آورده، به حضور خداوند تقدیم کند.
7آنگاه کاهن در حضور خداوند برایش کفّاره به جا خواهد آورد، و او در خصوص هرآنچه کرده و با انجامش تقصیرکار شده است، آمرزیده خواهد شد.»
8خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
9«به هارون و پسرانش فرمان داده، بگو: این است قانون قربانی تمامسوز: قربانی تمامسوز باید تمامی شب تا صبح بر آتشدان مذبح باشد، و آتش مذبح بر آن افروخته بماند.
10و کاهن جامۀ کتان خود را بپوشد و زیرجامۀ کتان خویش را بر تن کند، و سپس خاکستری را که از آتش قربانی تمامسوز بر مذبح به جا مانده است، برگیرد و آن را در کنار مذبح بگذارد.
11آنگاه جامه از تن به درآورده، جامهای دیگر بپوشد و خاکستر را بیرون از اردوگاه به محلی طاهر ببرد.
12آتشِ روی مذبح باید بر آن افروخته بماند و خاموش نشود. کاهن هر صبحگاه هیزم بر آن بسوزاند و قربانی تمامسوز را بر آن بچیند، و چربی قربانی رفاقت را بر آن بسوزاند.
13آتش باید پیوسته بر مذبح افروخته بماند، و خاموش نشود.
14«این است قانون هدیۀ آردی: پسران هارون آن را در برابر مذبح به حضور خداوند بیاورند.
15سپس کاهن از آرد مرغوبِ هدیۀ آردی و روغن آن و نیز تمام کُندری که روی هدیه آردی است یک مشت برگیرد، و به عنوان یادگاری بر مذبح بسوزاند. این است رایحهای خوشایند برای خداوند.
16بقیۀ آن را هارون و پسرانش بخورند. بیخمیرمایه و در مکانی مقدس خورده شود. آن را در صحن خیمۀ ملاقات بخورند.
17هدیۀ آردی با خمیرمایه پخته نشود. من آن را به عنوان سهم ایشان از هدایای اختصاصی خویش دادهام. این همچون قربانی گناه و قربانی جبران، بسیار مقدس است.
18همۀ اولاد مذکر از نسل هارون میتوانند از هدایای اختصاصی خداوند بخورند. این برای شما فریضهای است ابدی در همۀ نسلهایتان. هر که آنها را لمس کند، مقدس خواهد بود.»
19سپس خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
20«این است هدیهای که هارون و پسرانش باید در روز مسح او به خداوند تقدیم کنند: یکدهم ایفَه آرد مرغوب به عنوان هدیۀ آردی دائمی، نیمی از آن در صبح و نیم دیگر در شام.
21این هدیه باید بر ساج و با روغن تهیه شود. چون آمیخته شد، آن را بیاور و پارههای برشته شدۀ هدیۀ آردی را به عنوان رایحهای خوشایند به خداوند تقدیم کن.
22از پسران هارون، آن کاهن که مسح شده است تا جانشین او شود این هدیه را به خداوند تقدیم کند. این است فریضهای ابدی. تمام این هدیه باید سوزانده شود.
23هر هدیۀ آردی کاهن باید به تمامی سوزانده شود. آن را نباید خورد.»
24خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
25«به هارون و پسرانش بگو: این است قانون قربانی گناه: در جایی که قربانی تمامسوز ذبح میشود، قربانی گناه نیز باید در حضور خداوند ذبح شود؛ این قربانی بسیار مقدس است.
26کاهنی که آن را به جهت گناه تقدیم میکند، آن را بخورد. این قربانی در مکانی مقدس، یعنی در صحن خیمۀ ملاقات خورده شود.
27هر که گوشت آن را لمس کند مقدس خواهد بود. هرگاه خون آن بر جامهای پاشیده شود، آنچه را که خون بر آن پاشیده شده است در مکانی مقدس بشوی.
28ظرف سفالینی که گوشت قربانی در آن پخته شده، شکسته شود؛ اما اگر در دیگ برنجین پخته شده، دیگ بهطور کامل پاک و به آب شسته شود.
29هر ذکوری از کاهنان میتواند از آن بخورد؛ این قربانی بسیار مقدس است.
30اما هیچ قربانی گناه را که خون آن برای کفّاره کردن در قُدس به خیمۀ ملاقات آورده میشود نباید خورد، بلکه به آتش سوزانده شود.
۲۸ فوریه
3:1 «اگر هدیۀ وی قربانی رفاقت باشد و آن را از رمه تقدیم کند، خواه نرینه و خواه مادینه، باید حیوانی بیعیب به حضور خداوند تقدیم کند.
2دست خود را بر سر هدیۀ خویش بگذارد و آن را نزد دَرِ خیمۀ ملاقات ذبح کند، و پسران هارون، یعنی کاهنان، خون را بر دورتادور مذبح بپاشند.
3او باید از قربانی رفاقت، چربیای را که اندرونی را میپوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را به عنوان هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کند،
4و نیز هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و همچنین زائدۀ روی جگر را که با قلوهها جدا میکند.
5سپس پسران هارون آن را بر مذبح، بر روی قربانی تمامسوز بر هیزمی که روی آتش است، بسوزانند. این است هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
6«اگر هدیهای که به عنوان قربانی رفاقت به خداوند تقدیم میکند از گله باشد، خواه نرینه و خواه مادینه، باید حیوانی بیعیب تقدیم کند.
7اگر برهای به عنوان قربانی تقدیم میکند، باید آن را به حضور خداوند آورده،
8دست خود را بر سر هدیۀ خویش بگذارد و آن را مقابل خیمۀ ملاقات ذبح کند. سپس پسران هارون خون آن را بر دورتادورِ مذبح بپاشند.
9او باید از قربانی رفاقت، چربیِ آن را به عنوان هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کند، یعنی تمامی دنبه را که از نزدیکی ستون مهرهها جدا میکند، و چربیای را که اندرونی را میپوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را،
10و همچنین هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و زائدۀ روی جگر را که با قلوهها جدا میکند.
11کاهن این همه را به عنوان خوراک بر مذبح بسوزاند؛ این است هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
12«اگر بزی را به عنوان هدیه تقدیم میکند، باید آن را به حضور خداوند آورده،
13دست خود را بر سر حیوان بگذارد و آن را مقابل خیمۀ ملاقات ذبح کند. سپس پسران هارون خون آن را بر دورتادورِ مذبح بپاشند.
14او باید از این هدیه، چربیای را که اندرونی را میپوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را به عنوان هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کند،
15و نیز هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و زائدۀ روی جگر را که با قلوهها جدا میکند.
16سپس کاهن این همه را به عنوان خوراک بر مذبح بسوزاند؛ این است هدیۀ اختصاصی به جهت رایحۀ خوشایند. تمام چربی از آنِ خداوند است.
17«این است فریضهای ابدی در همۀ نسلهای شما، در هر جا که ساکن باشید: هرگز چربی یا خون نخورید.»
4:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«به بنیاسرائیل بگو: اگر کسی ناخواسته گناه ورزد و یکی از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است، به عمل آورد،
3اگر گناه از کاهنِ مسحشده سر زده باشد و بدینگونه قوم تقصیرکار شده باشند، باید به جهت گناهی که مرتکب شده است گوسالۀ نرینهای بیعیب از رمه به عنوان قربانی گناه به خداوند تقدیم کند.
4گوساله را نزد دَرِ خیمۀ ملاقات به حضور خداوند بیاورد و دست خود را بر سر گوساله نهاده، آن را در حضور خداوند ذبح کند.
5سپس کاهنِ مسحشده قدری از خون گوساله را برگیرد و آن را به داخل خیمۀ ملاقات ببرد.
6کاهن باید انگشت خود را در خون فرو~برده، مقداری از خون را هفت بار در حضور خداوند در برابر حجاب قُدس بپاشد.
7سپس قدری از خون را در حضور خداوند بر شاخهای مذبح بخورِ خوشبو که در خیمۀ ملاقات است بمالد، و باقی خون گوساله را به پای مذبح قربانی تمامسوز که نزد دَرِ خیمۀ ملاقات است، بریزد.
8او باید تمامی چربیِ گوسالۀ قربانیِ گناه را جدا کند، چربیای را که اندرونی را میپوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را،
9و همچنین هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و نیز زائدۀ روی جگر را که با قلوهها جدا میکند؛
10درست همانگونه که آنها را از گاو قربانی رفاقت جدا میکنند. و کاهن همه را بر مذبح قربانی تمامسوز بسوزاند.
11اما پوست گوساله و تمامی گوشت آن و سر و پاچهها و اندرونی و فضولاتِ آن را،
12یعنی هرآنچه را که از گوساله باقی مانَد، بیرون از اردوگاه به محلی طاهر که خاکستر را در آن میریزند ببرد و آن را بر هیزم به آتش بسوزاند؛ پس بر تودۀ خاکستر سوزانده شود.
13«اگر همۀ جماعت اسرائیل ناخواسته خطایی ورزند و این امر از نظر جماعت پوشیده باشد، و آنها یکی از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است به عمل آورده، تقصیرکار شوند،
14چون گناهی که مرتکب شدهاند معلوم گردد، جماعت باید گوسالۀ نرینهای به عنوان قربانی گناه تقدیم کنند. پس آن را به مقابل خیمۀ ملاقات بیاورند،
15و مشایخِ جماعت در حضور خداوند دستهای خود را بر سر گوساله بگذارند، و گوساله در حضور خداوند ذبح شود.
16آنگاه کاهنِ مسحشده قدری از خون گوساله را به داخل خیمۀ ملاقات ببَرد
17و انگشت خود را در خون فرو~برده، آن را هفت مرتبه در حضور خداوند در برابر حجاب بپاشد.
18سپس قدری از خون را در حضور خداوند بر شاخهای مذبحی که در خیمۀ ملاقات است بمالد، و باقی خون را به پای مذبح قربانی تمامسوز که نزد دَرِ خیمۀ ملاقات است، بریزد.
19او باید تمامی چربی آن را جدا کند و بر مذبح بسوزاند.
20با این گوساله نیز همان کند که با گوسالۀ قربانی گناه کرد؛ با این نیز چنان کند. پس کاهن برای ایشان کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهند شد.
21آنگاه گوساله را از اردوگاه بیرون برده، بسوزاند، درست همانگونه که گوسالۀ نخست را سوزانید. این است قربانی گناه به جهت جماعت.
22«اگر رهبری گناه ورزد و ناخواسته یکی از اموری را که یهوه خدایش انجام آن را منع کرده است به عمل آورد و تقصیرکار گردد،
23چون گناهی که مرتکب شده است بر او معلوم شود، باید بز نر بیعیبی به عنوان قربانی تقدیم کند.
24او باید دست خود را بر سر بز بگذارد و آن را در محلی که قربانی تمامسوز را در حضور خداوند ذبح میکنند، ذبح نماید. این است قربانی گناه.
25سپس کاهن قدری از خون قربانی گناه را به انگشت خویش برگیرد و آن را بر شاخهای مذبح قربانی تمامسوز بمالد و باقی خونِ آن را به پای مذبح قربانی تمامسوز بریزد.
26او باید همۀ چربی آن را، مانند چربی قربانی رفاقت، بر مذبح بسوزاند. پس کاهن برای او به جهت گناهش کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد.
27«اگر کسی از مردم عادی ناخواسته گناه ورزد و یکی از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است به عمل آورده، تقصیرکار گردد،
28چون گناهی که مرتکب شده است بر او معلوم شود، باید به جهت گناهی که مرتکب شده است بز مادۀ بیعیبی به عنوان قربانی تقدیم کند.
29او باید دست خود را بر سر قربانی گناه بگذارد و قربانی گناه را در محلِ قربانی تمامسوز ذبح کند.
30سپس کاهن قدری از خون آن را به انگشت خویش برگیرد و بر شاخهای مذبح قربانی تمامسوز بمالد و باقی خون را به تمامی به پای مذبح بریزد.
31او باید همۀ چربی آن را جدا کند، درست همانگونه که چربی را از قربانی رفاقت جدا میکنند. سپس کاهن آن را به عنوان رایحۀ خوشایند برای خداوند بر مذبح بسوزاند. پس کاهن برای او کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد.
32«اگر برهای را به عنوان قربانی گناه خود تقدیم میکند، باید برۀ مادهای بیعیب بیاورد.
33او باید دست خود را بر سر قربانی گناه بگذارد و آن را به عنوان قربانی گناه در محلی که قربانی تمامسوز را ذبح میکنند، ذبح نماید.
34سپس کاهن قدری از خون قربانی گناه را به انگشت خویش برگیرد و آن را بر شاخهای مذبح قربانی تمامسوز بمالد، و باقی خون را بهتمامی به پای مذبح بریزد.
35او باید همۀ چربی آن را جدا کند، درست همانگونه که چربیِ برۀ قربانی رفاقت را جدا میکنند. سپس کاهن همه را بر مذبح، بر روی هدیۀ اختصاصی خداوند بسوزاند. پس کاهن برای او به جهت گناهی که مرتکب شده است کفّاره به جا خواهد آورد، و او آمرزیده خواهد شد.
۲۷ فوریه
1:1 خداوند موسی را فرا~خواند و از خیمۀ ملاقات با او سخن گفت و فرمود:
2«بنیاسرائیل را خطاب کرده، بدیشان بگو: هرگاه کسی از شما هدیهای به خداوند تقدیم کند، باید هدیۀ خود را از چارپایان یعنی از رمه یا گله تقدیم نماید.
3«اگر هدیۀ وی قربانی تمامسوز از رمه باشد، گاوِ نرِ بیعیب تقدیم کند. آن را به دَرِ خیمۀ ملاقات بیاورد تا مقبول درگاه خداوند افتد.
4او باید دست خود را بر سر قربانی تمامسوز بگذارد، و برایش مقبول خواهد افتاد تا به جهت او کفّاره کند.
5آنگاه گاو را در حضور خداوند ذبح کند، و پسران هارون، یعنی کاهنان، خون آن را بیاورند و بر دورتادورِ مذبح که نزد دَرِ خیمۀ ملاقات است، بپاشند.
6سپس پوست قربانی تمامسوز را بکند و آن را قطعهقطعه کند.
7پسران هارونِ کاهن بر مذبح آتش نهند و بر آتش هیزم بچینند.
8سپس پسران هارون، یعنی کاهنان، قطعهها را با سر و چربی بر هیزمی که بر آتشِ مذبح است، بچینند.
9اما او اندرونی و پاچهها را به آب بشوید. سپس کاهن همه را بر مذبح بسوزاند. این است قربانی تمامسوز، هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
10«اگر هدیۀ او قربانی تمامسوز از گله، یعنی گوسفند یا بز باشد، حیوان نرِ بیعیب تقدیم کند.
11آن را در جانب شمالی مذبح در حضور خداوند ذبح کند، و پسران هارون، یعنی کاهنان، خونش را بر دورتادورِ روی مذبح بپاشند.
12سپس آن را به همراه سر و چربی قطعهقطعه کند، و کاهن همه را بر هیزمی که بر آتش مذبح است، بچیند.
13اما اندرونی و پاچهها را به آب بشوید. سپس کاهن همه را تقدیم کند و بر مذبح بسوزاند. این است قربانی تمامسوز، هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
14«اگر هدیۀ او به خداوند قربانی تمامسوز از پرندگان باشد، قُمری یا جوجه کبوتر تقدیم کند.
15کاهن آن را نزد مذبح بیاورد و سرش را پیچانده، آن را بر مذبح بسوزاند و خونش بر دیوارۀ مذبح چلانده شود.
16چینهدان را با محتوایش درآورد و بر جانب شرقی مذبح در جای خاکستر، بیفکند.
17سپس بالهای پرنده را گرفته آن را از میان چاک کند، بیآنکه دو پاره شود. آنگاه کاهن آن را بر هیزمی که بر آتش مذبح است، بسوزاند. این است قربانی تمامسوز، هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
2:1 «هرگاه کسی هدیۀ آردی به خداوند تقدیم کند، هدیهاش باید از آرد مرغوب باشد. بر آن روغن بریزد و کُندُر بنهد،
2و آن را نزد پسران هارون، یعنی کاهنان، بیاورد. آنگاه از آن یک مشت برگیرد، یعنی از آرد مرغوب و روغن و تمامی کُندُرش، و کاهن آن را به عنوان یادگاری بر مذبح بسوزاند. این است هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
3اما بقیۀ هدیۀ آردی از آنِ هارون و پسرانش خواهد بود. این است یکی از قسمتهای بسیار مقدس هدایای اختصاصی که به خداوند تقدیم میشود.
4«اگر هدیۀ آردی پخته شده در تنور تقدیم میکنی، باید قُرصهای بیخمیرمایه از آردِ مرغوبِ آمیخته به روغن باشد، یا گِردههای نازک بیخمیرمایه و آغشته به روغن.
5اگر هدیهات، هدیۀ آردی پخته شده بر ساج است، باید از آرد مرغوب و بیخمیرمایۀ آمیخته به روغن باشد.
6آن را چند پاره کن و بر آن روغن بریز. این است هدیۀ آردی.
7اگر هدیهات، هدیۀ آردی پخته شده در تابه است، باید از آرد مرغوبِ آمیخته به روغن تهیه شود.
8هدیۀ آردی را که از این مواد تهیه شده باشد، نزد خداوند بیاور و آن را به کاهن تقدیم کن و او آن را نزد مذبح خواهد برد.
9کاهن قسمت یادگاری را از هدیۀ آردی برگیرد و بر مذبح بسوزاند. این است هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
10اما بقیۀ هدیۀ آردی از آنِ هارون و پسرانش خواهد بود. این است یکی از قسمتهای بسیار مقدس هدایای اختصاصی که به خداوند تقدیم میشود.
11«هیچیک از هدایای آردی که به خداوند تقدیم میکنید نباید با خمیرمایه تهیه شده باشد، زیرا در هدیۀ اختصاصی که تقدیم خداوند میکنید، نباید هیچ خمیرمایه یا عسل بسوزانید.
12اینها را میتوان به عنوان هدیۀ نوبر نزد خداوند برد، اما نباید به عنوان رایحۀ خوشایند بر مذبح تقدیم کرد.
13به همۀ هدایای آردی خود نمک بزن. مباد که نمکِ عهد تو با خدایت، در هدیۀ آردی تو یافت نشود. با همۀ هدایایت نمک تقدیم کن.
14«اگر هدیۀ آردی از نوبر محصول به خداوند تقدیم میکنی، باید دانههای غلّۀ نورَس که کوبیده و در آتش برشته شده باشد، تقدیم کنی.
15بر آن روغن بریز و کُندُر بگذار. این است هدیۀ آردی.
16کاهن قسمتِ یادگاری هدیۀ آردی، یعنی قدری از غلۀ کوبیدۀ آن و قدری از روغنِ آن را با همۀ کُندُرش بسوزاند. این است هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
۲۶ فوریه
39:1 از نخهای آبی، ارغوانی و قرمز جامههایی برای خدمت در قُدس بافتند. همچنین بنا به فرمان خداوند به موسی، جامههای مقدسی برای هارون دوختند.
2ایفود را از طلا، نخهای آبی، ارغوانی و قرمز، و کتان ریزبافت تابیده دوختند.
3با چکشکاری، ورقههای نازکی از طلا فراهم آوردند و آنها را بریده، به صورت رشتههایی درآوردند تا با مهارتی خاص با نخهای آبی، ارغوانی و قرمز و نیز با کتان ریزبافت در هم بِتَنَند.
4برای ایفود دو سرشانه دوختند که به دو سرِ ایفود متصل میشد تا ایفود پیوسته باشد.
5کمربند نقشدارِ ایفود از جنس خودِ ایفود، و با آن یکپارچه بود، یعنی از طلا و نخهای آبی، ارغوانی و قرمز، و کتان ریزبافتِ تابیده دوخته شده بود؛ همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
6سنگهای عقیق را بر نگیندانِ زرین نشاندند و نامهای پسرانِ اسرائیل را بر آنها حک کردند، همانگونه که مُهر را حکاکی میکنند.
7سپس آنها را به عنوان سنگهای یادآوری برای پسران اسرائیل بر سرشانههای ایفود نصب کردند؛ همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
8پیشسینه را ماهرانه و همچون ایفود از طلا و نخهای آبی، ارغوانی و قرمز، و کتان ریزبافتِ تابیده دوختند.
9پیشسینه مربع و دولا بود، درازای آن یک وجب و پهنای آن یک وجب، دولا.
10آنگاه چهار ردیف سنگ گرانبها بر آن نشاندند. در ردیف اوّل لَعل، یاقوتِ زرد و زمرد؛
11در ردیف دوّم فیروزه، یاقوتِ کبود و الماس؛
12در ردیف سوّم سنگِ یَمانی، یَشم و لَعلِ بنفش؛
13در ردیف چهارم زِبَرجَد، عقیق و یَشب. اینها بر نگیندانهای زرین نشانده شده بود.
14شمار سنگها دوازده بود، یکی برای هر یک از نامهای پسران اسرائیل، و بر هر یک از آنها نام یکی از دوازده قبیله همچون نقشی که بر مُهر است، حک شده بود.
15برای پیشسینه، زنجیرهایی تابیده از طلای ناب همچون ریسمان ساختند.
16نیز دو نگیندانِ زرین و دو حلقۀ زرین ساختند و حلقهها را بر دو گوشۀ پیشسینه گذاشتند.
17دو زنجیر طلا را در حلقههای دو گوشۀ پیشسینه گذاشتند
18و دو سر دیگر زنجیرها را به دو نگیندان زرین بسته، آنها را از جلو به سرشانههای ایفود متصل کردند.
19دو حلقۀ زرین ساختند و آنها را به دو گوشۀ دیگر پیشسینه بر لبۀ داخلی آن در کنار ایفود بستند.
20دو حلقۀ زرینِ دیگر نیز ساختند و آنها را در جلوی ایفود به قسمت زیر سرشانهها، نزدیک درز، درست بالای کمربند ایفود متصل کردند.
21حلقههای پیشسینه را با نوار آبی به حلقههای ایفود بستند، به گونهای که بر روی کمربند قرار گیرند، تا پیشسینه از روی ایفود کنار نرود؛ همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
22ردای ایفود را یکسره از پارچه آبی دوختند که کار بافندگان بود.
23در وسط ردا، شکافی به شکل یقۀ زره بود، با لبهای در اطراف آن، تا پاره نشود.
24بر گرد دامن ردا، انارهایی با نخهای آبی، ارغوانی و قرمز و کتان ریزبافت تابیده دوختند.
25سپس زنگولههایی از طلای ناب ساختند و بر گِرد دامن ردا میان انارها بستند.
26زنگولهها و انارها یکی در میان بر گِرد دامن ردایی بود که به هنگام خدمت بر تن میکردند؛ همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
27برای هارون و پسرانش پیراهنهایی از کتان ریزبافت دوختند که کار بافندگان بود.
28دستار را از کتان ریزبافت، کلاهها را از کتان ریزبافت، و زیرجامهها را نیز از کتان ریزبافتِ تابیده دوختند.
29شال کمر را نیز که ماهرانه بر آن گلدوزی شده بود، از کتان ریزبافتِ تابیده و نخهای آبی، ارغوانی و قرمز دوختند؛ همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
30لوح نیمتاج مقدس را از طلای ناب ساختند و این کلمات را بهسان نقشی که بر مُهر است بر آن نگاشتند: «مقدس برای خداوند.»
31آنگاه نواری آبی رنگ به آن متصل کردند تا آن را به دستار ببندند؛ همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
32پس، تمامی کار مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، به پایان رسید. بنیاسرائیل همه چیز را همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود، انجام دادند.
33آنگاه مسکن را به حضور موسی آوردند، خیمه و همۀ لوازمش، گیرهها، تختهها، تیرهای افقی، ستونها و پایههای آن؛
34پوشش از پوستِ به رنگ سرخ درآمدۀ قوچ، پوشش از چرم نازک، حجاب حائل،
35صندوق شهادت و تیرکهایش، جایگاه کفّاره؛
36میز را با تمام وسایلش و نان حضور،
37چراغدانِ طلای ناب را با چراغها و تمام لوازمش، و روغن مخصوص چراغ را؛
38مذبح طلا، روغن مسح، بخور خوشبو، و پردۀ دَرِ خیمه را؛
39مذبح برنجین را با شبکۀ برنجین آن، تیرکهایش و تمام وسایل مربوط به آن؛ تشت و پایهاش؛
40پردههای صحن را با ستونها و پایههایش، و نیز پردۀ مدخل صحن را، طنابها و میخهایش، تمامی اسباب لازم برای خدمت در مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات را؛
41و نیز جامههای بافته شده برای خدمت در قُدس، خواه جامههای مقدسِ هارونِ کاهن و خواه جامههایی را که پسرانش به هنگام کهانت بر تن میکردند.
42بنیاسرائیل این همه را درست همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود انجام دادند.
43موسی کار ایشان را بررسی کرد و دید که همۀ کارها را درست همانگونه که خداوند فرموده بود، انجام داده بودند. پس ایشان را برکت داد.
40:1 آنگاه خداوند به موسی گفت:
2«مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات را در نخستین روز از ماه نخست بر پا کن.
3صندوق شهادت را در آن بگذار و حجاب را در برابر آن بیاویز.
4سپس میز را به درون ببر و هرآنچه مربوط به آن است بر روی آن قرار بده. آنگاه چراغدان را به درون ببر و چراغهایش را نصب کن.
5مذبح زرین بخور را جلوی صندوق شهادت بگذار و پردۀ دَرِ مسکن را بیاویز.
6مذبح قربانی تمامسوز را جلوی دَرِ مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، قرار بده؛
7حوض برنجین را میان خیمۀ ملاقات و مذبح بگذار و در آن آب بریز.
8صحن را گرداگرد آن بر پا کن و پردۀ مدخلِ صحن را بیاویز.
9«سپس روغنِ مسح را برگیر و مسکن را با هر چه در آن است مسح کن؛ آن را با تمامی اسبابش تخصیص نما، و مقدس خواهد بود.
10آنگاه مذبح قربانی تمامسوز را با تمامی اسبابش مسح کن؛ مذبح را تخصیص کن، و بسیار مقدس خواهد بود.
11حوض و پایهاش را نیز مسح کن و آنها را تخصیص نما.
12«سپس هارون و پسرانش را به دَرِ خیمۀ ملاقات بیاور و ایشان را به آب شستشو ده.
13آنگاه جامههای مقدس را بر تن هارون کرده، وی را مسح نما و تخصیص کن تا برای من کهانت کند.
14سپس پسرانش را بیاور و پیراهنها را بدیشان بپوشان
15و آنان را نیز همچون پدرشان مسح کن تا برای من کهانت کنند. مسحِ آنها برای کهانتی جاودانه در نسلهای ایشان ادامه خواهد داشت.»
16موسی همه چیز را همانگونه که خداوند فرمان داده بود به انجام رسانید.
17بدینسان مسکن در نخستین روزِ ماهِ نخست از سالِ دوّم بر پا شد.
18موسی مسکن را بر پا کرده، پایههای آن را بنهاد، تختههایش را بر پا داشت، و پشتبندها را در جای خود قرار داده، ستونهای آن را بر پا نمود.
19آنگاه چادر را بر روی مسکن گسترانید و پوششِ چادر را، همانگونه که خداوند به او فرمان داده بود، بر آن کشید.
20سپس شهادت را برگرفته، درون صندوق قرار داد، و تیرکها را به صندوق متصل کرده، جایگاه کفّاره را بر آن نهاد.
21آنگاه صندوق را به درون مسکن برد و حجاب حائل را آویخت به گونهای که صندوق شهادت پشت پرده قرار گرفت، همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود.
22او میز را نیز در خیمۀ ملاقات، بیرون حجاب، در ضلع شمالی مسکن قرار داد
23و همانگونه که خداوند به او فرمان داده بود نان را بر آن به حضور خداوند نهاد.
24چراغدان را در خیمۀ ملاقات، مقابل میز، در ضلع جنوبی مسکن قرار داد
25و همانگونه که خداوند به او فرمان داده بود، چراغها را به حضور خداوند بر پا داشت.
26سپس مذبح زرین را در خیمۀ ملاقات جلوی حجاب نهاد
27و همانگونه که خداوند به او فرمان داده بود، بر آن بخورِ خوشبو سوزانید.
28آنگاه پردۀ دَرِ مسکن را آویخت.
29مذبح قربانی تمامسوز را نزدیک دَرِ مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، قرار داد و بر آن قربانی تمامسوز و هدیۀ آردی تقدیم کرد، همانگونه که خداوند به او فرمان داده بود.
30حوض برنجین را میان خیمۀ ملاقات و مذبح قرار داد و در آن آب برای شستشو ریخت.
31موسی و هارون و پسرانش از آن آب برای شستن دست و پایشان استفاده میکردند.
32آنان به هنگام ورود به خیمۀ ملاقات یا نزدیک شدن به مذبح، همانگونه که خداوند به موسی فرمان داده بود، شستشو میکردند.
33آنگاه موسی صحن را گرداگرد مسکن و مذبح بر پا داشت و پرده را جلوی مدخلِ صحن آویخت. بدینسان موسی کار را به پایان رسانید.
34آنگاه ابر، خیمۀ ملاقات را پوشانید و جلال خداوند مسکن را پر ساخت.
35و موسی نتوانست به خیمۀ ملاقات درآید، زیرا ابر بر آن ساکن بود و جلال خداوند مسکن را پر ساخته بود.
36در همۀ سفرهای بنیاسرائیل، چون ابر از بالای مسکن برمیخاست، آنان عزیمت میکردند،
37و اگر برنمیخاست، آنان نیز عزیمت نمیکردند تا روزی که ابر برخیزد.
38بدینسان، در همۀ سفرهای خاندان اسرائیل، در برابر دیدگان همۀ آنان، هنگام روز ابرِ خداوند بر روی مسکن بود و هنگام شب، آتش در ابر.
۲۵ فوریه
38:1 مذبح قربانی تمامسوز را از چوب اقاقیا ساختند، به بلندای سه ذِراع. مذبح مربع بود، به درازای پنج ذِراع و پهنای پنج ذِراع.
2بر هر یک از چهار گوشۀ مذبح شاخی ساختند، به گونهای که شاخها با مذبح یکپارچه بود. روی مذبح را با روکشی از برنج پوشاندند.
3تمامی اسباب مذبح را از برنج ساختند، از لگنها و خاکاندازها گرفته تا پیالهها، چنگالهای گوشت و آتشدانها را.
4برای مذبح، شبکهای از برنج ساختند و آن را زیر لبۀ مذبح گذاشتند، به گونهای که در نیمۀ بلندیِ مذبح قرار گرفت.
5چهار حلقه برای چهار گوشۀ شبکۀ برنجین ریختند تا تیرکها را نگاه دارند.
6تیرکها را از چوب اقاقیا ساختند و آنها را با روکشی از برنج پوشاندند.
7تیرکها را از حلقهها گذراندند تا برای حمل مذبح در دو پهلوی آن قرار گیرد. مذبح را توخالی و از تخته ساختند.
8حوض برنجین را با پایههای برنجین آن از آینههای بانوانی ساختند که به دَرِ خیمۀ ملاقات خدمت میکردند.
9سپس صحن مسکن را ساختند. برای جانب جنوبی صحن، پردههایی از کتانِ ریزبافتِ تابیده دوختند، به درازای صد ذِراع،
10با بیست ستون و بیست پایۀ برنجین، و قلابها و بندهای ستونها از نقره بود.
11جانب شمالی نیز به درازای صد ذِراع بود و بیست ستون و بیست پایۀ برنجین داشت، و قلابها و بندهای ستونها از نقره بود.
12انتهای غربی به پهنای پنجاه ذِراع بود و پردهها داشت، با ده ستون و ده پایه، و قلابها و بندهای ستونها از نقره بود.
13انتهای شرقی به سوی طلوع آفتاب، به پهنای پنجاه ذِراع بود.
14در یک طرفِ مدخل، پردههایی بود به درازای پانزده ذِراع با سه ستون و سه پایه،
15و در طرفِ دیگرِ مدخلِ صحن نیز پردههایی بود به درازای پانزده ذِراع با سه ستون و سه پایه.
16همۀ پردههای اطراف صحن از کتانِ ریزبافتِ تابیده تهیه شده بود.
17پایۀ ستونها از برنج و قلابها و بندهای ستونها از نقره بود. سرستونها نیز روکشی از نقره داشت؛ بدین ترتیب تمامی ستونهای صحن بندهایی از نقره داشت.
18پردۀ مدخلِ صحن از نخهای آبی، ارغوانی و قرمز و کتان ریزبافتِ تابیده بود که ماهرانه گلدوزی شده بود. درازای این پرده بیست ذِراع بود و بلندای آن، همچون پردههای صحن، پنج ذِراع،
19با چهار ستون و چهار پایۀ برنجین. قلابها و بندهای ستونها از نقره بود و سرستونها نیز روکشی از نقره داشت.
20تمام میخهای مسکن و صحن اطراف آن، برنجین بود.
21این است حساب مواد به کار رفته در ساختن مسکن، یعنی مسکنِ شهادت، که لاویان به دستور موسی و زیر نظر ایتامار پسر هارونِ کاهن ثبت کردند.
22بِصَلئیل پسر اوری، نوۀ حور، از قبیلۀ یهودا، هرآنچه را که خداوند به موسی امر فرموده بود، ساخت.
23اُهولیاب پسر اَخیسامَک از قبیلۀ دان که حکاک و طراح بود و با نخهای آبی، ارغوانی و قرمز و کتانِ ریزبافت گلدوزی میکرد، بِصَلئیل را در انجام این کار یاری میداد.
24مقدار کل طلایی که از هدایا جهت تمام کارهای ساختمانی قُدس به کار رفت، بیست و نه وزنه و هفتصد و سی مثقال، به مقیاس مثقال قُدس بود.
25نقرهای که از جماعتِ شمارش شده به دست آمد، صد وزنه و هزار و هفتصد و هفتاد و پنج مثقال به مقیاس مثقال قُدس بود
26یعنی برای هر فرد یک بِکا، که به مقیاس مثقال قُدس معادلِ نیم مثقال است. این مقدار نقره از جمعیتی که به سوی شمردهشدگان گذشته بودند، گرفته شد، از اشخاص بیست ساله به بالا، بر روی هم ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه مرد.
27پایههای قُدس و پایههای حجاب را از این یکصد وزنه نقره ساختند، یعنی یکصد پایه را از یکصد وزنه، برای هر پایه یک وزنه.
28از هزار و هفتصد و هفتاد و پنج مثقال نیز برای ساختن قلابهای ستونها، روکش کردن سرستونها و ساختن بندهایی برای آنها استفاده شد.
29مقدار برنج اهدایی معادل هفتاد وزنه و دو هزار و چهارصد مثقال بود.
30با آنها پایههای دَرِ خیمۀ ملاقات، مذبح برنجین و شبکۀ آن، و همۀ وسایل مذبح را ساختند؛
31و نیز پایههای پیرامون صحن، پایههای مدخل صحن، تمام میخهای مسکن و میخهای گرداگرد صحن را.