۳ مارس

R10303
Category
لاویان باب ۸

8:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«هارون و پسرانش را با جامه‌ها و روغنِ مسح و گوسالۀ نرِ قربانی گناه و دو قوچ و سبد نانِ بی‌خمیرمایه بیاور،
3و همۀ جماعت را به در خیمۀ ملاقات گرد آور.»
4پس موسی چنانکه خداوند به او فرمان داده بود به عمل آورد، و جماعت به در خیمۀ ملاقات گرد آمدند.
5موسی به جماعت گفت: «این است آنچه خداوند به انجامش فرمان داده است.»
6آنگاه موسی هارون و پسرانش را نزدیک آورد و آنها را به آب غسل داد.
7پیراهن را بر هارون پوشانید، شال را بر کمر وی بست، و او را به ردا ملبس ساخت. سپس ایفود را بر او نهاد و کمربند ایفود را بر وی بسته، ایفود را بر او ثابت گردانید.
8آنگاه پیش‌سینه را بر او قرار داد و اوریم و تُمّیم را در پیش‌سینه گذاشت.
9سپس دستار را بر سر او نهاد، و لوح زرین، یعنی نیمتاجِ مقدس را روی دستار در جلوی آن قرار داد، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
10آنگاه موسی روغن مسح را برگرفت و مسکن و هرآنچه را در آن بود مسح کرده، تقدیس نمود.
11سپس مقداری از روغن مسح را هفت بار بر مذبح پاشید، و مذبح و تمام اسباب آن و حوض و پایه‌اش را مسح کرد تا آنها را تقدیس نماید.
12او مقداری از روغن مسح را بر سر هارون ریخت و او را مسح کرد تا تقدیسش نماید.
13موسی پسران هارون را نزدیک آورد و پیراهن بر آنان پوشانیده، شال بر کمرشان بست و کلاه بر سرشان نهاد، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
14سپس گوسالۀ قربانی گناه را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر گوسالۀ قربانی گناه نهادند.
15آنگاه موسی گوساله را ذبح کرد، و خون را گرفته، با انگشت خود بر شاخهای دور مذبح مالید و مذبح را تطهیر نمود. سپس باقی خون را به پای مذبح ریخت و آن را تقدیس نمود تا بر آن کفّاره به جا آورد.
16آنگاه تمامی چربی روی اندرونی و زائدۀ روی جگر و هر دو قلوه را با چربی‌شان برگرفت و آنها را بر مذبح سوزانید.
17اما گوساله را با پوست و گوشت و فضولات آن بیرون از اردوگاه به آتش سوزانید، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
18آنگاه قوچ قربانیِ تمام‌سوز را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر قوچ نهادند.
19سپس موسی آن را ذبح کرد و خون را بر دورتادور مذبح پاشید.
20قوچ را قطعه‌قطعه کرد و سر، قطعه‌ها و چربی را سوزانید.
21اندرونی و پاچه‌ها را به آب شست، و قوچ را به تمامی بر مذبح سوزانید. این بود قربانی تمام‌سوز، رایحۀ خوشایند، و هدیۀ اختصاصی برای خداوند، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود.
22سپس قوچ دیگر، یعنی قوچ انتصاب را نزدیک آورد، و هارون و پسرانش دستان خود را بر سر قوچ نهادند.
23آنگاه قوچ را ذبح کرد و مقداری از خون آن را گرفته، بر نرمۀ گوش راست هارون و شَست دست راست و شَست پای راست او مالید.
24سپس پسران هارون را نزدیک آورد و مقداری از خون را بر نرمه‌های گوش راست آنان، و بر شَست دست راست و شَست پای راستشان مالید، و باقی خون را بر دورتادور مذبح پاشید.
25آنگاه چربی، دُنبه، و تمامی چربی روی اندرونی، زائدۀ روی جگر، هر دو قلوه با چربی‌شان و ران راست را برگرفت،
26و از سبدِ نانِ بی‌خمیرمایه نیز که در حضور خداوند بود یک قرص نان، یک قرص نان روغنی و یک گِردۀ نازک برداشته، آنها را بر تکه‌های چربی و بر ران راست قرار داد.
27موسی این همه را بر دست هارون و بر دست پسرانش نهاد، و آنها را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داد.
28سپس آنها را از دستهای ایشان برگرفت، و با قربانی تمام‌سوز بر مذبح سوزانید. این بود قربانی انتصاب، رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
29موسی همچنین سینه را برگرفت و آن را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داد. این بود سهم موسی از قوچ انتصاب، چنانکه خداوند به او فرمان داده بود.
30سپس موسی مقداری از روغن مسح و خونی را که بر مذبح بود برگرفت و آن را بر هارون و جامۀ او و بر پسران هارون و جامه‌هایشان پاشید. بدین‌گونه، او هارون و جامۀ او و پسران هارون و جامه‌های‌شان را تقدیس کرد.
31آنگاه موسی به هارون و پسرانش گفت: «گوشت را نزد درِ خیمۀ ملاقات بپزید و آن را در آنجا با نانی که در سبدِ قربانیِ انتصاب است بخورید، چنانکه فرمان یافته، گفتم: ”هارون و پسرانش از آن بخورند.“
32باقی گوشت و نان را به آتش بسوزانید.
33هفت روز از درِ خیمۀ ملاقات بیرون نروید، تا روزهای انتصاب شما تکمیل شود، زیرا انتصاب شما هفت روز به طول خواهد انجامید.
34آنچه امروز انجام شد، به فرمان خداوند به انجام رسید تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
35باید هفت شبانه روز نزد دَرِ خیمۀ ملاقات بمانید و آنچه را خداوند فرمان داده است انجام دهید تا نمیرید، زیرا من چنین فرمان یافته‌ام.»
36پس هارون و پسرانش هرآنچه را که خداوند به واسطۀ موسی فرمان داده بود، انجام دادند.

Speaker
مزامیر باب ۱۰۷

107:1 خداوند را سپاس گویید، زیرا که او نیکو است و محبتش تا ابدالآباد است!
2چنین گویند فدیه‌شدگان خداوند، که ایشان را از تنگی فدیه داده است،
3و از سرزمینها گِردشان آورده است، از شرق و غرب، از شمال و جنوب.
4برخی در بیابانهای بی‌آب و علف سرگردان شدند، و راه به شهری مسکون نیافتند؛
5گرسنه و بسیار تشنه، جانشان در اندرونشان کاهیده شد.
6آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهایشان رهایی بخشید.
7آنان را از راهی راست هدایت کرد، تا به شهری مسکون درآمدند.
8پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند، به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم.
9زیرا که جان آرزومند را سیر می‌گرداند و جان گرسنه را به چیزهای نیکو پر می‌سازد.
10برخی در تاریکی و ظلمت غلیظ نشسته بودند، زندانیان ظلم و زنجیرهای آهنین؛
11زیرا بر کلام خدا طغیان ورزیده، و مشورت آن متعال را نپذیرفته بودند.
12پس دلهای ایشان را زیر بار مشقت خم ساخت؛ و لغزیدند و یاری‌رسانی نبود.
13آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهایشان نجات بخشید.
14ایشان را از تاریکی و ظلمت غلیظ بیرون آورد، و بندهای ایشان را بگسست.
15پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند، به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم.
16زیرا که درهای برنجین را در هم می‌شکند، و پشت‌بندهای آهنین را دو پاره می‌کند.
17برخی به واسطۀ راههای عِصیانگرانۀ خود احمق گردیدند، و به سبب تقصیرات خویش ستم دیدند.
18جان ایشان از هر خوراکی کراهت داشت، و به دروازه‌های مرگ نزدیک آمدند.
19آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهایشان نجات بخشید.
20کلام خود را فرستاد و شفایشان داد، و ایشان را از نابودی خلاصی بخشید.
21پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند، به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم.
22قربانیهای تشکر تقدیم کنند، و با فریاد شادی کارهای او را بازگویند.
23برخی بر کشتیها رهسپار دریا شدند، و بر آبهای عظیم به تجارت پرداختند.
24کارهای خداوند را دیدند، اعمال شگفتش را در ژرفا!
25زیرا او سخن گفت و بادْ توفان را به پا داشت که امواجِ دریا را برافراشت.
26به آسمانها بالا رفتند و به ژرفاها فرود آمدند، و در این مَهلکه، جانی در ایشان نماند.
27همچو مستان افتان و خیزان شدند، و عقلشان از چاره‌اندیشی درماند.
28آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهایشان بیرون کشید.
29توفان را آرام و ساکت ساخت، و امواج دریا ساکن گشت.
30شادمان شدند چون آرامی پدید آمد و ایشان را به بندرِ مرادشان رهنمون گشت.
31پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند به جهت کارهای شگفت‌انگیزش برای بنی‌آدم؛
32او را در جماعت مردمان تمجید کنند، و در مجمع مشایخ بستایند.
33او رودخانه‌ها را به بیابان بدل می‌سازد و چشمه‌های آب را به زمین تشنه؛
34و زمین بارور را به شوره‌زار، به سبب شرارت ساکنانش.
35بیابان را به حوضهای آب بدل می‌سازد و زمین خشک را به چشمه‌های آب!
36گرسنگان را آنجا اِسکان می‌دهد و در آنجا شهری مسکون بنیان می‌نهند؛
37مزارع را می‌کارند و تاکستانها غرس می‌کنند، و محصول پر بار به دست می‌آورند.
38ایشان را برکت می‌دهد، و به‌غایت کثیر می‌گردند و نمی‌گذارد گله و رمۀ ایشان کم شود.
39چون از شمار ایشان کم می‌شود و ذلیل می‌گردند، به سبب ظلم و بلا و اندوه،
40او اهانت را بر حاکمان می‌ریزد و ایشان را در بیابانِ بیراهه آواره می‌سازد.
41اما نیازمند را از مذلت ایشان برمی‌افرازد، و اهل خانه‌اش را همچون گله‌های گوسفند کثیر می‌گرداند.
42صالحان این را می‌بینند و شادمان می‌شوند، و بی‌انصافی یکسره دهان خود را می‌بندد.
43هر که حکیم است در این امور بیاندیشد و در محبتهای خداوند تأمل نماید.

Speaker
اول قرنتیان باب ۱۶

16:1 و امّا در خصوص جمع‌آوری هدایا برای مقدسین: شما نیز آنچه را که به کلیساهای غَلاطیه گفته‌ام، انجام دهید.
2روز اوّل هر هفته، هر یک از شما به فراخور درآمد خود پولی کنار گذاشته، پس‌انداز کند، تا به هنگام آمدنم نزد شما، لزومی به جمع‌آوری هدایا نباشد.
3وقتی آمدم، به افراد مورد تأیید شما معرفی‌نامه‌هایی خواهم داد و آنان را با هدایای شما به اورشلیم خواهم فرستاد.
4اگر صلاح بر این باشد که خود نیز بروم، در این صورت آنان مرا همراهی خواهند کرد.
5پس از گذر از مقدونیه نزد شما خواهم آمد، زیرا از مقدونیه خواهم گذشت.
6شاید مدتی نزدتان بمانم، و یا حتی تمام زمستان را با شما بگذرانم، تا بتوانید مرا در سفرم به هر کجا که باشد، مدد رسانده، مشایعت کنید.
7زیرا نمی‌خواهم اکنون به دیدارتان بیایم و تنها توقفی کوتاه نزد شما داشته باشم؛ بلکه امید دارم، اگر خداوند اجازه دهد، مدتی را با شما به سر برم.
8امّا تا عید پِنتیکاست در اَفِسُس می‌مانم
9زیرا دری بزرگ برای خدمت مؤثر به رویم گشوده شده، و مخالفان نیز بسیارند.
10اگر تیموتائوس آمد، با او به گونه‌ای رفتار کنید که نزد شما از چیزی واهمه نداشته باشد. زیرا او نیز چون من به انجام کار خداوند مشغول است؛
11پس کسی به دیدۀ تحقیر در او ننگرد. او را به‌سلامتی راهی سفر کنید تا نزد من بازگردد؛ زیرا من و برادران منتظر اوییم.
12و امّا در مورد برادر ما آپولس، او را بسیار ترغیب کردم که با سایر برادران نزد شما بیاید، امّا به هیچ روی رضا نداد که اکنون بیاید. امّا هر وقت فرصت داشت، خواهد آمد.
13هوشیار باشید؛ در ایمان استوار بمانید؛ مرد باشید و نیرومند شوید.
14همۀ کارهای شما با محبت باشد.
15می‌دانید که خانوادۀ اِستِفاناس نخستین کسانی بودند که در ایالت اَخائیه ایمان آوردند، و ایشان خود را وقف خدمت مقدسین کرده‌اند. ای برادران، از شما استدعا دارم
16مطیع چنین کسان باشید و همچنین مطیع هر کس دیگر که در این خدمت همکاری می‌کند و زحمت می‌کشد.
17از آمدن اِستِفاناس، فورتوناتوس و اَخائیکوس شادمانم، زیرا جای خالی شما را پر کرده‌اند.
18آنان روح مرا و نیز روح شما را تازه ساختند. چنین کسان را پاس بدارید.
19کلیساهای آسیا برایتان سلام می‌فرستند. آکیلا و پْریسکیلا و نیز کلیسایی که در منزلشان تشکیل می‌شود، به شما در خداوند به‌گرمی سلام می‌گویند.
20همۀ برادرانی که در اینجا هستند برای شما سلام می‌فرستند. با بوسۀ مقدّس یکدیگر را سلام گویید.
21من، پولس، به خط خود این سلام را به شما می‌نویسم.
22کسی که خداوند را دوست ندارد، ملعون باد. خداوند ما، بیا!
23فیض خداوندْ عیسی با شما باد.
24محبت من در مسیحْ عیسی همراه همۀ شما. آمین.

Speaker
Suitable For