Recordings Library
(categories unique to the Recordings Library)
۱۷ آوریل
36:1 روزی سران خاندانهای طایفۀ بنیجِلعاد پسر ماکیر، پسر مَنَسی که از طایفههای بنییوسف بودند، نزدیک آمدند و در حضور موسی و رهبران، یعنی سران خاندانهای بنیاسرائیل، عرض کرده،
2گفتند: «خداوند به سرور ما فرمان داد تا این سرزمین را به حکم قرعه به بنیاسرائیل به میراث دهد، و سرور ما از خداوند فرمان یافت که میراث برادرمان صِلُفِحاد را به دخترانش دهد.
3اکنون اگر ایشان با یکی از مردان سایر قبایل بنیاسرائیل وصلت کنند، ارث ایشان از میراث اجدادی ما کسر شده، به میراثِ قبیلهای که ایشان بدان داخل شوند، افزوده خواهد شد. بدینسان، از سهم میراث ما کاسته خواهد شد.
4حتی با فرا~رسیدن یوبیل بنیاسرائیل نیز میراث ایشان به میراث قبیلهای که بدان داخل شوند، افزوده خواهد شد، و از میراث قبیلۀ اجدادی ما کسر خواهد گردید.»
5آنگاه موسی بنا به گفتۀ خداوند بنیاسرائیل را امر فرموده، گفت: «قبیلۀ بنییوسف درست میگویند.
6این است آنچه خداوند دربارۀ دختران صِلُفِحاد امر میفرماید: ”آنان را به هر که در نظرشان پسند آید به زنی بدهید، فقط به شرط آن که با مردی از طوایف قبیلۀ پدرشان ازدواج کنند.
7میراث بنیاسرائیل نباید از قبیلهای به قبیله دیگر منتقل شود، زیرا هر یکی از بنیاسرائیل، میراث قبیلۀ پدرانش را نگاه خواهد داشت.
8هر دختری که صاحب میراثی در یکی از قبایل بنیاسرائیل باشد، باید با مردی از طوایف قبیلۀ پدرش ازدواج کند، تا بدینسان هر یکی از بنیاسرائیل صاحب میراث پدران خود گردد.
9پس هیچ میراثی نباید از قبیلهای به قبیلۀ دیگر منتقل شود، زیرا هر قبیلۀ بنیاسرائیل باید میراث خود را نگاه دارد.“»
10پس دختران صِلُفِحاد طبق آنچه خداوند به موسی فرمان داده بود، عمل کردند.
11دختران صِلُفِحاد، یعنی مَحلَه، تِرصَه، حُجلَه، مِلکَه و نوعَه با پسر عموهای خود ازدواج کردند.
12آنان با کسانی از طوایف بنیمَنَسی پسر یوسف ازدواج کردند، و میراثشان در قبیلۀ طایفۀ پدریشان باقی ماند.
13این است فرمانها و قوانینی که خداوند به واسطۀ موسی در همواریهای موآب، نزد اردن، مقابل اَریحا، به بنیاسرائیل امر فرمود.
۱۶ آوریل
35:1 خداوند موسی را در همواریهای موآب، نزد اردن، مقابل اَریحا، خطاب کرده، گفت:
2«بنیاسرائیل را فرمان ده تا از میراثی که به ملکیت خواهند یافت، شهرها به جهت سکونت به لاویان بدهند. چراگاههایی نیز در اطراف آن شهرها به لاویان بدهید.
3آن شهرها برای سکونت ایشان خواهد بود، و چراگاهها نیز برای چارپایان و دامها و تمامی حیواناتشان.
4چراگاههایی که در اطراف شهرها به لاویان میدهید، باید دورتادور، در فاصلۀ هزار ذِراعی حصار شهر به طرف بیرون قرار داشته باشد.
5بیرون از شهر، دو هزار ذِراع در ضلع شرقی، دو هزار ذِراع در ضلع جنوبی، دو هزار ذِراع در ضلع غربی و دو هزار ذِراع در ضلع شمالی اندازه بگیرید، به گونهای که شهر در وسط قرار گیرد. این محوطه به عنوان چراگاه شهر، بدیشان تعلق خواهد داشت.
6«شش شهر از شهرهایی که به لاویان میدهید، شهر پناهگاه خواهد بود، تا بگذارید آن که کسی را کشته است، به آنجا بگریزد. افزون بر آنها، چهل و دو شهر دیگر نیز بدیشان بدهید.
7پس جمع شهرهایی که باید به لاویان بدهید، چهل و هشت شهر با چراگاههایش خواهد بود.
8شهرهایی که از مِلک بنیاسرائیل به لاویان میدهید به نسبت سهمی باشد که هر قبیله به میراث یافته است؛ از قبایل بزرگتر، شهرهای زیادتر بگیرید، و از قبایل کوچکتر، شهرهای کمتر.»
9آنگاه خداوند به موسی گفت:
10«بنیاسرائیل را خطاب کرده بدیشان بگو: چون از اردن به سرزمین کنعان عبور میکنید،
11شهرهایی را به عنوان شهر پناهگاه برای خود تعیین کنید، تا قاتلی که ناخواسته کسی را کشته باشد، به آنجا بگریزد.
12این شهرها برای شما پناهگاه از دست خونخواهِ مقتول خواهد بود، تا قاتل پیش از محاکمه در حضور جماعت، کشته نشود.
13پس، شش شهر از شهرهایی که میدهید، برای شما شهر پناهگاه خواهد بود.
14سه شهر در این سوی اردن و سه شهر در سرزمین کنعان بدهید تا شهر پناهگاه باشند.
15این شش شهر، برای بنیاسرائیل و بیگانه و غریبی که در میان ایشان ساکن است پناهگاه خواهد بود تا هر که ناخواسته کسی را بکشد، به آنجا بگریزد.
16«اما اگر شخصی با آلت آهنین کسی را چنان بزند که بمیرد، او قاتل است، و قاتل باید حتماً کشته شود.
17یا اگر او را با آلتی سنگی بزند که بتوان بدان کسی را کشت، و آن شخص بمیرد، او قاتل است، و قاتل باید حتماً کشته شود.
18یا اگر او را به آلت چوبین بزند که بدان بتوان کسی را کشت، و آن شخص بمیرد، او قاتل است، و قاتل باید حتماً کشته شود.
19خونخواهِ مقتول، خودش او را بکشد؛ هرگاه به او برخورَد، او را بکشد.
20یا اگر شخصی از روی بغض کسی را هُل دهد یا در کمین او نشسته، چیزی بر او بیفکند که او بمیرد،
21یا اگر از روی دشمنی او را به دست خود بزند که او بمیرد، ضارب باید حتماً کشته شود، زیرا قاتل است. خونخواهِ مقتول، هرگاه به قاتل برخورَد، او را بکشد.
22«اما اگر کسی بدون دشمنی به یکباره کسی را هُل دهد یا چیزی بر او بیفکند بیآنکه در کمین او باشد،
23یا اگر نادیده سنگی را که بتوان بدان کسی را کشت، بر او بیفکند که او بمیرد، از آنجا که به او دشمنی نمیورزیده و قصد صدمه به او نداشته است،
24جماعت میان او و خونخواهِ مقتول بر اساس این قوانین، داوری کند.
25جماعت باید قاتل را از دست خونخواهِ مقتول برهاند و او را به شهر پناهگاهش که بدان گریخته بود، بازگرداند. او باید تا وفاتِ کاهن اعظم که به روغن مقدّس مسح شده است، در آنجا ساکن شود.
26اما اگر قاتل هر زمانی از محدودۀ شهر پناهگاه خویش که بدان گریخته بود بیرون آید،
27و خونخواهِ مقتول او را بیرون از محدودۀ شهر پناهگاهش یافته، بکشد، از خون وی بری خواهد بود.
28زیرا قاتل میبایست تا درگذشتِ کاهن اعظم در شهر پناهگاه خود بماند، و پس از درگذشت کاهن اعظم به زمین مِلک خویش بازگردد.
29«اینها برای شما در تمامی نسلهایتان فریضۀ قانونی خواهد بود، در هر جا که ساکن باشید.
30«اگر کسی شخصی را بکشد، قاتل به گواهی شاهدان کشته شود؛ اما شهادت یک تن برای کشتن کسی کافی نیست.
31در عوضِ جان قاتلی که محکوم به مرگ است، فدیه مپذیرید. او باید حتماً کشته شود.
32نیز به جهت کسی که به شهر پناهگاه گریخته است فدیه مپذیرید، یعنی بدین جهت که پیش از وفاتِ کاهن اعظم بازگردد و در دیار خود ساکن شود.
33سرزمینی را که در آن زندگی میکنید، مُلَوَّث مسازید. زیرا خونْ زمین را مُلوث میکند، و برای خونی که بر زمینی ریخته شده است نمیتوان کفّاره به جا آورد مگر با ریختن خون کسی که آن خون را ریخته است.
34پس سرزمینی را که در آن زیست میکنید و من در میان آن ساکنم نجس مسازید، زیرا من که یهوه هستم در میان بنیاسرائیل ساکنم.»
۱۵ آوریل
34:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«بنیاسرائیل را فرمان داده، بدیشان بگو: هنگامی که به سرزمین کنعان درآمدید، یعنی به سرزمینی که به شما به ارث خواهد رسید، مرزهای سرزمین کنعان چنین خواهد بود:
3ضلع جنوبی شما، از بیابان صین در جوار اَدوم خواهد بود، و سرحد جنوبی شما از انتهای دریای نمک در مشرق.
4و سرحد شما گَردَنۀ عَقرَبیم را از جنوب دور زده، به صین عبور خواهد کرد و منتهیالیه آن جنوب قادِشبَرنِع خواهد بود. آنگاه به سوی حَصَراَدّار رفته، تا عَصمون ادامه خواهد یافت.
5و این سرحد از عَصمون تا به وادی مصر دور زده، به دریا منتهی خواهد شد.
6«سرحد غربی شما دریای بزرگ خواهد بود. این است مرز غربی شما.
7«سرحد شمالی شما این خواهد بود: از دریای بزرگ تا کوه هور خطی بکشید،
8و نیز از کوه هور تا لِبوحَمات. این سرحد تا صِدَد ادامه خواهد یافت،
9سپس تا به زِفرون کشیده شده، به حَصَرعینان منتهی خواهد شد. این سرحد شمالی شما خواهد بود.
10«برای سرحد شرقیتان از حَصَرعینان تا شِفام خطی بکشید.
11این سرحد رو به پایین از شِفام تا رِبلَه در شرق عَین کشیده شده، از آنجا پایین خواهد رفت و به موازات دامنههای شرق دریای کِنِرِت امتداد خواهد یافت.
12و این سرحد تا اردن پایین رفته، به دریای نمک منتهی خواهد شد. سرزمین شما بر حسب سرحدات اطرافش چنین خواهد بود.»
13موسی بنیاسرائیل را فرمان داده، گفت: «این است سرزمینی که شما به حکم قرعه به میراث خواهید یافت، سرزمینی که خداوند فرمان داده تا به نُه قبیله و نیم داده شود.
14زیرا قبیلۀ بنیرِئوبین، و قبیلۀ بنیجاد و نیمقبیلۀ مَنَسی، بر حسب خاندانهایشان، میراث خود را پیشتر دریافت کردهاند.
15این دو قبیله و نیم، میراث خود را در آن سوی اردن، مقابل اَریحا، به جانبِ طلوع آفتاب، دریافت داشتهاند.»
16و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
17«این است نامهای مردانی که این سرزمین را به عنوان میراث میان شما تقسیم خواهند کرد: اِلعازارِ کاهن و یوشَع پسر نون.
18از هر قبیله، یک رهبر برای تقسیم کردن زمین بگیرید.
19این است نامهای ایشان: کالیب پسر یِفُنّه، از قبیلۀ یهودا؛
20شِموئیل پسر عَمّیهود، از قبیلۀ شمعون؛
21اِلیداد پسر کیسلون، از قبیلۀ بِنیامین؛
22بُقّیِ رهبر، پسر یُجلی، از قبیلۀ دان؛
23از بنییوسف، حَنّیئیلِ رهبر، پسر ایفود، از قبیلۀ مَنَسی؛
24و قِموئیلِ رهبر پسر شِفطان، از قبیلۀ اِفرایِم؛
25اِلیصافانِ رهبر، پسر فَرناک، از قبیلۀ زِبولون؛
26فَلطیئیلِ رهبر، پسر عَزّان، از قبیلۀ یِساکار؛
27اَخیهودِ رهبر، پسر شِلومی، از قبیلۀ اَشیر؛
28فِدَهئیلِ رهبر، پسر عَمّیهود، از قبیلۀ نَفتالی.»
29اینانند مردانی که خداوند فرمان داد تا میراث را در سرزمین کنعان میان بنیاسرائیل تقسیم کنند.
۱۴ آوریل
33:1 این است مراحل کوچ بنیاسرائیل هنگامی که به دست موسی و هارون، با لشکریان خود از سرزمین مصر بیرون آمدند.
2موسی بنا به فرمایش خداوند نقطۀ آغاز سفرها را مرحله به مرحله ثبت کرد. این است مراحل کوچ ایشان بر حسب نقطۀ آغاز آنها:
3در ماه اوّل از رَمِسیس کوچ کردند، در روز پانزدهم ماه. یک روز پس از پِسَخ، بنیاسرائیل در نظر تمامی مصریان با پیروزی بیرون آمدند،
4در آن هنگام که مصریان همۀ نخستزادگان خود را که خداوند آنان را در میان ایشان زده بود، دفن میکردند. خداوند بر خدایان ایشان نیز داوری کرد.
5پس بنیاسرائیل از رَمِسیس کوچ کردند و در سُکّوت اردو زدند.
6و از سُکّوت کوچ کرده، در ایتام که کنار بیابان است، اردو زدند.
7و از ایتام کوچ کرده، به فیهاحیروت که در شرق بَعَلصِفون است، بازگشتند و مقابل مِجدُل اردو زدند.
8و از فیهاحیروت کوچ کرده، از میان دریا به بیابان عبور کردند و در بیابانِ ایتام سفر سه روز کرده، در مارَه اردو زدند.
9و از مارَه کوچ کرده، به ایلیم آمدند؛ در ایلیم دوازده چشمۀ آب و هفتاد درخت نخل بود، و در آنجا اردو زدند.
10و از ایلیم کوچ کرده، کنار دریای سرخ اردو زدند.
11و از دریای سرخ کوچ کرده، در بیابان سین اردو زدند.
12و از بیابان سین کوچ کرده، در دُفقَه اردو زدند.
13و از دُفقَه کوچ کرده، در اَلوش اردو زدند.
14و از اَلوش کوچ کرده، در رِفیدیم اردو زدند که در آنجا آب نبود که قوم بنوشند.
15و از رِفیدیم کوچ کرده، در بیابان سینا اردو زدند.
16و از بیابان سینا کوچ کرده، در قِبروتهَتّاوَه اردو زدند.
17و از قِبروتهَتّاوَه کوچ کرده، در حَضیروت اردو زدند.
18و از حَضیروت کوچ کرده، در ریتمَه اردو زدند.
19و از ریتمَه کوچ کرده، در رِمّونفِرِص اردو زدند.
20و از رِمّونفِرِص کوچ کرده، در لِبنَه اردو زدند.
21و از لِبنَه کوچ کرده، در ریسَّه اردو زدند.
22و از ریسَّه کوچ کرده، در قِهیلاتَه اردو زدند.
23و از قِهیلاتَه کوچ کرده، نزد کوه شافِر اردو زدند.
24و از کوه شافِر کوچ کرده، در حَرادَه اردو زدند.
25و از حَرادَه کوچ کرده، در مَقهیلوت اردو زدند.
26و از مَقهیلوت کوچ کرده، در تاحَت اردو زدند.
27و از تاحَت کوچ کرده، در تارَح اردو زدند.
28و از تارَح کوچ کرده، در میتقَه اردو زدند.
29و از میتقَه کوچ کرده، در حَشمونَه اردو زدند.
30و از حَشمونَه کوچ کرده، در مُسیروت اردو زدند.
31و از مُسیروت کوچ کرده، در بِنییَعَقان اردو زدند.
32و از بِنییَعَقان کوچ کرده، در حورهاجِدجاد اردو زدند.
33و از حورهاجِدجاد کوچ کرده، در یُطباتا اردو زدند.
34و از یُطباتا کوچ کرده، در عَبرونَه اردو زدند.
35و از عَبرونَه کوچ کرده، در عِصیونجِبِر اردو زدند.
36و از عِصیونجِبِر کوچ کرده، در بیابان صین که قادِش باشد، اردو زدند.
37و از قادِش کوچ کرده، نزد کوه هور، در سرحد سرزمین اَدوم اردو زدند.
38هارونِ کاهن بنا به فرمایش خداوند از کوه هور بالا رفت و در آنجا، در چهلمین سالِ خروج بنیاسرائیل از سرزمین مصر، در نخستین روزِ ماه پنجم، درگذشت.
39هارون صد و بیست و سه ساله بود که در کوه هور وفات یافت.
40پادشاه کنعانیِ عَراد که در نِگِب در سرزمین کنعان ساکن بود، از آمدن بنیاسرائیل آگاهی یافت.
41پس، آنها از کوه هور کوچ کرده، در صَلمونَه اردو زدند.
42و از صَلمونَه کوچ کرده، در فونون اردو زدند.
43و از فونون کوچ کرده، در اوبوت اردو زدند.
44و از اوبوت کوچ کرده، در عیِهعَباریم در قلمرو موآب اردو زدند.
45و از عییم کوچ کرده، در دیبونجاد اردو زدند.
46و از دیبونجاد کوچ کرده، در عَلموندِبلاتایِم اردو زدند.
47و از عَلموندِبلاتایِم کوچ کرده، در کوههای عَباریم در مقابل نِبو اردو زدند.
48و از کوههای عَباریم کوچ کرده، در همواریهای موآب، نزد اردن، و مقابل اَریحا اردو زدند؛
49آنان در کنار اردن، از بِیتیِشیموت تا آبِلشِطّیم در همواریهای موآب اردو زدند.
50خداوند موسی را در همواریهای موآب، نزد اردن، مقابل اَریحا، خطاب کرده، گفت:
51«بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون از اردن عبور کرده، به سرزمین کنعان بروید،
52تمامی ساکنان آن سرزمین را از برابر خود بیرون برانید و تمامی تندیسها و تمثالهای ریختهشدۀ ایشان را نابود کرده، همۀ مکانهای بلندشان را ویران سازید.
53و آن سرزمین را به تصرف درآورده، در آن ساکن شوید، زیرا من آن را به شما دادهام تا مالک آن باشید.
54آن سرزمین را بر حسب طایفههای خود به حکم قرعه وارث گردید؛ به قبیلۀ بزرگتر، میراثی بزرگتر بدهید و به قبیلۀ کوچکتر، میراثی کوچکتر. هر جا که قرعۀ کسی بدان افتَد، آنجا از آن او باشد. بر حسب قبایل اجدادی خود زمین را به میراث یابید.
55اما اگر ساکنان آن سرزمین را از برابر خود بیرون نرانید، کسانی که از ایشان باقی میگذارید، در چشمان شما خار و در پهلوهایتان تیغ خواهند بود. آنها در سرزمینی که در آن ساکن میشوید، باعث زحمت شما خواهند بود.
56آنگاه با شما همان خواهم کرد که میخواستم با ایشان کنم!»
۱۳ آوریل
32:1 بنیرِئوبین و بنیجاد احشام بسیار داشتند. ایشان با دیدن زمین یَعزیر و زمین جِلعاد دریافتند که آن مکان، مکانی مناسب برای احشام است.
2پس آمده، به موسی و اِلعازارِ کاهن و رهبران جماعت گفتند:
3«عَطاروت، دیبون، یَعزیر، نِمرَه، حِشبون، اِلِعالِه، سِبام، نِبو و بِعون،
4یعنی سرزمینی که خداوند پیش روی جماعت اسرائیل مغلوب ساخته، سرزمین احشام است و ما خدمتگزارانتان دامدار هستیم.»
5نیز گفتند: «اگر بر ما نظر لطف داری، این زمین به ما خدمتگزارانت به ملکیت داده شود، و ما را از اردن عبور مده.»
6ولی موسی به بنیجاد و بنیرِئوبین گفت: «آیا رواست که برادران شما به جنگ بروند و شما اینجا آسوده بنشینید؟
7چرا بنیاسرائیل را از عبور کردن به سرزمینی که خداوند به ایشان بخشیده است، دلسرد میسازید؟
8پدران شما نیز چنین کردند، آن هنگام که ایشان را از قادِشبَرنِع برای دیدن این سرزمین فرستادم.
9زیرا چون به وادی اِشکول برآمده، زمین را دیدند، بنیاسرائیل را از داخل شدن به سرزمینی که خداوند به ایشان بخشیده است، دلسرد ساختند.
10و خشم خداوند در آن روز افروخته شد و سوگند خورد که:
11”بهیقین، هیچیک از مردان بیست ساله و بالاتر که از مصر بیرون آمدند، آن سرزمین را که سوگند خوردم به ابراهیم و اسحاق و یعقوب بدهم، نخواهند دید، زیرا که مرا به کمال پیروی نکردند،
12مگر کالیب پسر یِفُنّه قِنِزّی و یوشَع پسر نون، زیرا ایشان خداوند را به کمال پیروی کردند.“
13پس خشم خداوند بر اسرائیل برافروخته شده، ایشان را چهل سال در بیابان آواره ساخت تا زمانی که تمامی آن نسل که در نظر خداوند شرارت ورزیده بودند، از میان رفتند.
14و اینک شما، نسلی از مردمان گناهکار، در جای پدران خود برخاستهاید تا بر شدت خشم خداوند نسبت به اسرائیل بیفزایید!
15زیرا اگر از پیروی او روی گردانید، بار دیگر ایشان را در بیابان رها خواهد کرد و شما تمامی این قوم را هلاک خواهید ساخت.»
16آنگاه ایشان نزدیک موسی آمده، گفتند: «در اینجا آغلها برای احشام خود، و شهرها برای کودکان خویش بنا خواهیم کرد،
17اما خود سلاح برمیگیریم و پیشاپیش بنیاسرائیل میرویم تا زمانی که ایشان را به مکانشان برسانیم. ولی کودکانمان به سبب ساکنان زمین، در شهرهای حصاردار خواهند ماند.
18و تا هر یکی از بنیاسرائیل مِلک خود را نگرفته باشد، به خانههای خویش باز نخواهیم گشت.
19زیرا ما با ایشان در آن سوی اردن و فراتر از آن، میراث نخواهیم یافت، زیرا میراث ما در این سوی اردن، به جانب شرق، به ما رسیده است.»
20آنگاه موسی به ایشان گفت: «اگر چنین کنید، و اگر به حضور خداوند برای جنگ مسلح شوید،
21و هر یک از مردان مسلح شما به حضور خداوند از اردن عبور کنند تا آن زمان که او دشمنان خویش را از برابر خود بیرون براند،
22و آن سرزمین در حضور خداوند مغلوب شود، آنگاه، پس از آن، میتوانید بازگردید و دیگر تعهدی به خداوند و اسرائیل نخواهید داشت، و این سرزمین در پیشگاه خداوند مِلک شما خواهد بود.
23اما اگر چنین نکنید، همانا به خداوند گناه ورزیدهاید و یقین دانید که گناهتان گریبان شما را خواهد گرفت!
24پس شهرها برای کودکان خود و آغلها برای گلههاتان بنا کنید، و به قولی که دادهاید، عمل نمایید.»
25پس بنیجاد و بنیرِئوبین به موسی گفتند: «خدمتگزارانت بر طبق فرمان سرورمان عمل خواهیم کرد.
26کودکان و زنان، احشام و همۀ دامهایمان، آنجا در شهرهای جِلعاد خواهند ماند،
27ولی خدمتگزارانت، یعنی هر مرد مسلح برای جنگ، چنانکه سرورمان فرموده است، به حضور خداوند برای نبرد عبور خواهیم کرد.»
28پس موسی دربارۀ ایشان به اِلعازارِ کاهن و یوشَع پسر نون و سران خاندانهای قبایل بنیاسرائیل فرمان داد.
29موسی به ایشان گفت: «اگر بنیجاد و بنیرِئوبین، یعنی همۀ آنان که به حضور خداوند برای نبرد مسلح شدهاند، همراه شما از اردن عبور کنند و زمین پیش روی شما مغلوب گردد، آنگاه زمین جِلعاد را به ایشان به ملکیت بدهید.
30اما اگر مسلح نشوند و همراه شما عبور نکنند، در آن صورت، در میان شما در زمین کنعان ملک بگیرند.»
31بنیجاد و بنیرِئوبین پاسخ دادند: «آنچه خداوند به خدمتگزارانت گفته است، خواهیم کرد.
32مسلح در حضور خداوند به سرزمین کنعان عبور خواهیم کرد، و مِلک میراث ما، در این سوی اردن برای ما خواهد ماند.»
33آنگاه موسی به ایشان، یعنی به بنیجاد و بنیرِئوبین و نیمقبیلۀ مَنَسی پسر یوسف، مملکت سیحون پادشاه اَموریان و مملکت عوج پادشاه باشان را داد، یعنی زمین و شهرهایش را با حدود آنها، در سرتاسر آن سرزمین.
34بنیجاد، دیبون و عَطاروت و عَروعیر
35و عَطروتشوفان و یَعزیر و یُجبِهاه
36و بِیتنِمراه و بِیتهاران را بنا کردند، شهرهایی حصاردار را با آغلها برای گلهها.
37بنیرِئوبین، حِشبون و اِلِعالِه و قَریهتایِم
38و نِبو و بَعَلمِعون - که نامشان تغییر کرد - و سِبمَه را بنا کردند. آنان به شهرهایی که بنا کرده بودند، نامهای دیگر دادند.
39و نسل ماکیر، پسر مَنَسی به جِلعاد رفته، آن را گرفتند و اَموریانِ آنجا را بیرون راندند.
40پس موسی، جِلعاد را به ماکیر پسر مَنَسی داد، و او در آنجا ساکن شد.
41و یائیر، پسر مَنَسی رفته، دهات آنجا را گرفت و آنها را حَووتیائیر نامید.
42نوبَخ نیز رفت و قِنات و دهاتش را گرفت و آنها را به نام خود، نوبَخ نامید.
۱۲ آوریل
31:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«انتقام بنیاسرائیل را از مِدیانیان بستان. پس از آن، به اجداد خود خواهی پیوست.»
3پس موسی قوم را خطاب کرده، گفت: «از میان خود مردان برای جنگ مسلح سازید تا به مقابله با مِدیان برآیند و انتقام خداوند را از مِدیان بستانند.
4از هر قبیلۀ اسرائیل، هزار تن به جنگ بفرستید.»
5پس، از هزارهای اسرائیل، هزار تن از هر قبیله مهیا شدند، یعنی دوازده هزار تن مسلح برای جنگ.
6و موسی ایشان یعنی از هر قبیله هزار تن را همراه فینِحاس پسر اِلعازارِ کاهن که اسباب قُدس و شیپورها به جهت نواختن در اختیارش بود، به جنگ گسیل داشت.
7آنان مطابق فرمان خداوند به موسی، با مِدیان جنگیدند و همۀ ذکوران را کشتند.
8ایشان همراه با دیگر کشتگان، پادشاهان مِدیان را نیز کشتند، یعنی اِوی و راقِم و صور و حور و رِبَع، پنج پادشاه مِدیان را. و بَلعام پسر بِعور را نیز از دم شمشیر گذراندند.
9بنیاسرائیل، زنان و کودکان مِدیان را به اسارت گرفتند، و همۀ چارپایان و احشام و اموالشان را به غنیمت بردند،
10و تمامی شهرها، مکانهای سکونت، و اردوگاههایشان را، به آتش سوزاندند،
11و همه چیز را، خواه انسان و خواه چارپا، به غنیمت و تاراج بردند.
12آنگاه اسیران و تاراج و غنیمت را نزد موسی و اِلعازارِ کاهن و جماعت بنیاسرائیل، به اردوگاه واقع در همواریهای موآب، نزد اردن، مقابل اَریحا، آوردند.
13موسی و اِلعازارِ کاهن و تمامی رهبران جماعت به استقبال ایشان بیرون از اردوگاه رفتند.
14موسی بر فرماندهان لشکر، یعنی سردارانِ هزارها و سردارانِ صدها که از خدمت جنگ آمده بودند، خشمگین شد
15و به ایشان گفت: «آیا همۀ زنان را زنده گذاشتید؟
16ولی هماینان بودند که با مشورت بَلعام، سبب شدند بنیاسرائیل در واقعۀ فِعور به خداوند خیانت ورزند، و بدینگونه جماعت خداوند به بلا گرفتار آمدند.
17پس حال هر ذکوری را از میان کودکان بکشید و نیز همۀ زنانی را که مردی را شناخته و با وی همبستر شدهاند.
18ولی تمام دختران جوانی را که مردی را نشناخته و با کسی همبستر نشدهاند، برای خود زنده نگاه دارید.
19بیرون از اردوگاه، هفت روز اردو زنید. هر کس از شما که کسی را کشته و هر کس که کشتهای را لمس کرده، خود و اسیرانش را در روز سوّم و هفتم تطهیر کند.
20هر جامه و هر اسباب چرمی، و هر کار از پشم بز و هر اسباب چوبی را تطهیر کنید.»
21آنگاه اِلعازارِ کاهن به مردان سپاه که به جنگ رفته بودند، گفت: «این است فریضهای که خداوند در شریعتش به موسی امر فرموده است:
22تنها طلا و نقره و برنج و آهن و روی و سرب،
23یعنی هر چه را که تابِ آتش دارد، از آتش بگذرانید و طاهر خواهد شد. با وجود این، با آب نیز برای ناخالصیهایش تطهیر شود. هرآنچه را که تاب آتش ندارد، از آب بگذرانید.
24در روز هفتم جامههایتان را بشویید و طاهر خواهید شد. پس از آن میتوانید به اردوگاه داخل شوید.»
25خداوند به موسی گفت:
26«تو و اِلعازارِ کاهن و سران خاندانهای جماعت، حساب غنایمی را که به دست آمده است، خواه انسان و خواه چارپا، بگیرید
27و غنایم را به دو نیم، میان کسانی که در جنگ شرکت کرده، برای نبرد بیرون رفتند، و تمامی جماعت تقسیم کنید.
28برای خداوند از مردان جنگی که برای نبرد بیرون رفتند سهمیه بگیر، یکی از هر پانصد، از انسان، از گاوان، از الاغان و از گله.
29این را از نیمِ متعلق به ایشان بگیر و به اِلعازارِ کاهن به عنوان هدیه برای خداوند بده.
30اما از نیمِ بنیاسرائیل، یکی از هر پنجاه بگیر، از انسان و از گاوان و از الاغان و از گله، از تمامی چارپایان، و آنها را به لاویان بده که عهدهدار امور مسکن خداوندند.»
31پس موسی و اِلعازارِ کاهن بر طبق آنچه خداوند به موسی فرمان داده بود، عمل کردند.
32غنیمت باقیمانده از غنایمی که لشکر گرفته بود، عبارت بود از: ۶۷۵۰۰۰ گوسفند و بز،
33۷۲۰۰۰ گاو،
34۶۱۰۰۰ الاغ
35و ۳۲۰۰۰ انسان، یعنی زنانی که مرد را نشناخته و با وی همبستر نشده بودند.
36نیمی که سهم کسانی بود که برای نبرد بیرون رفتند، عبارت بود از: ۳۳۷۵۰۰ گوسفند و بز،
37که سهم خداوند از آن ۶۷۵ رأس بود؛
38۳۶۰۰۰ گاو، که سهم خداوند از آن 72 رأس بود؛
39۳۰۵۰۰ الاغ، که سهم خداوند از آن ۶۱ رأس بود؛
40و ۱۶۰۰۰ نفوس انسانی، که سهم خداوند از آن ۳۲ تن بود.
41و موسی این سهمیه را که هدیه برای خداوند بود، به اِلعازارِ کاهن داد، چنانکه خداوند به او امر فرموده بود.
42از نیمِ بنیاسرائیل، که موسی از نیمِ متعلق به مردان جنگی جدا کرده بود -
43نیمِ جماعت، عبارت بود از ۳۳۷۵۰۰ گوسفند و بز،
44۳۶۰۰۰ گاو،
45۳۰۵۰۰ الاغ،
46و ۱۶۰۰۰ نفوس انسانی -
47از این نیمِ بنیاسرائیل، موسی طبق فرمان خداوند، یکی از هر پنجاه، از انسان و از چارپا، برگرفت و آنها را به لاویان که عهدهدار امور مسکن خداوند بودند، داد.
48آنگاه فرماندهانی که بر هزارهای لشکر بودند، یعنی سردارانِ هزارها و سردارانِ صدها نزدیک موسی آمدند
49و به او گفتند: «ما خدمتگزارانت جنگاوران زیردست خود را شمارش کردهایم، و از ما حتی یک تن نیز مفقود نشده است.
50و ما از آنچه هر کس یافته است، هدیهای برای خداوند آوردهایم، از زیورهای طلا، بازوبندها و دستبندها، انگشترها، گوشوارهها و گردنبندها، تا در حضور خداوند فدیهای برای جانهای ما باشد.»
51موسی و اِلعازارِ کاهن، طلا را که به تمامی زیورآلات دستساز بود، از ایشان گرفتند.
52تمامی طلای هدیهای که سردارانِ هزارها و سردارانِ صدها به خداوند تقدیم کردند، شانزده هزار و هفتصد و پنجاه مثقال بود.
53زیرا هر یک از مردان لشکر برای خود غنیمتی گرفته بودند.
54بدینسان، موسی و اِلعازارِ کاهن، طلا را از سردارانِ هزارها و سردارانِ صدها گرفتند و به خیمۀ ملاقات درآوردند تا برای بنیاسرائیل، یادگاری در حضور خداوند باشد.
۱۱ آوریل
29:1 «روز اوّل ماه هفتم، محفل مقدّس داشته باشید؛ در آن هیچ کار مکنید و برای شما روز نواختن کَرِنا باشد.
2قربانیهای تمامسوز به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم کنید: یک گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب؛
3همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سهدهمِ ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن برای گوساله، دو دهم برای قوچ،
4و یکدهم برای هر یک از آن هفت بره تقدیم کنید،
5و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
6اینها را سوای قربانی تمامسوزِ اوّل ماه و هدیۀ آردی آن، و قربانی تمامسوز دائمی و هدیۀ آردی آن، و هدیۀ ریختنی آنها، بر حسب قانونشان، به عنوان رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کنید.
7«روز دهم ماه هفتم، محفل مقدّس داشته باشید. جانهای خود را رنجور سازید و هیچ کار مکنید.
8قربانیهای تمامسوز به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم نمایید: یک گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله، و دقت کنید که بیعیب باشند.
9همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سهدهمِ ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن برای گوساله، دو دهم برای قوچ،
10و یکدهم برای هر یک از آن هفت بره تقدیم کنید،
11و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی گناهِ مخصوص روز کفّاره و قربانی تمامسوز دائمی و هدیۀ آردی آن، و هدایای ریختنی آنها.
12«روز پانزدهم ماه هفتم، محفل مقدّس داشته باشید؛ در آن هیچ کار مکنید، و هفت روز برای خداوند عید نگاه دارید.
13قربانیهای تمامسوز به عنوان هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم کنید: سیزده گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله، و آنها باید بیعیب باشند.
14همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سهدهمِ ایفَه آردِ مرغوب آمیخته به روغن برای هر یک از آن سیزده گوساله، دو دهم برای هر یک از دو قوچ،
15و یکدهم برای هر یک از چهارده بره،
16و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی و هدیۀ آردی آن، و هدایای ریختنی آنها.
17«روز دوّم، دوازده گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
18همراه با هدیۀ آردی و ریختنی آنها برای گاوها، قوچها و برهها، به تعداد تعیین شده،
19و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی و هدیۀ آردی آن، و هدایای ریختنی آنها.
20«روز سوّم، یازده گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
21همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی آنها برای گوسالهها، قوچها و برهها، به تعداد تعیین شده،
22و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی، و هدیۀ آردی و ریختنی آن.
23«روز چهارم، ده گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
24همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی آنها برای گوسالهها، قوچها و برهها، به تعداد تعیین شده،
25و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی، و هدیۀ آردی و ریختنی آن.
26«روز پنجم، نُه گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
27همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی آنها برای گوسالهها، قوچها و برهها، به تعداد تعیین شده،
28و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی، و هدیۀ آردی و ریختنی آن.
29«روز ششم، هشت گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
30همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی آنها برای گوسالهها، قوچها و برهها، به تعداد تعیین شده،
31و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی، و هدیۀ آردی و ریختنی آن.
32«روز هفتم، هفت گوسالۀ نر، دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
33همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی آنها برای گوسالهها، قوچها و برهها، به تعداد تعیین شده،
34و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی، و هدیۀ آردی و ریختنی آن.
35«روز هشتم گردهمآییِ مخصوص برای شما باشد؛ در آن هیچ کار مکنید.
36قربانیهای تمامسوز و هدیۀ اختصاصی به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم کنید: یک گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
37همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی برای گوساله، قوچ و برهها، به تعداد تعیین شده؛
38و نیز یک بز نر به عنوان قربانی گناه، سوای قربانی تمامسوز دائمی، و هدیۀ آردی و ریختنی آن.
39«اینها را در اعیاد خود به عنوان قربانی تمامسوز، هدیۀ آردی، هدیۀ ریختنی و قربانی رفاقت، سوای قربانیهای نذری و اختیاری خویش، به خداوند تقدیم کنید.»
40پس موسی هرآنچه را که خداوند به او فرمان داده بود، به بنیاسرائیل بازگفت.
30:1 موسی سران قبایل بنیاسرائیل را خطاب کرده، گفت: «این است آنچه خداوند فرمان داده است:
2اگر مردی برای خداوند نذر کند، یا سوگند خورَد که خود را به انجام تعهدی مقید سازد، نباید قول خود را بشکند، بلکه باید بر حسب هرآنچه از دهانش بیرون آمده، عمل نماید.
3«اگر زنی در جوانی، هنگامی که هنوز در خانۀ پدر خویش است، برای خداوند نذر کند و خود را به انجام تعهدی مقید سازد،
4و پدرش از نذر و تعهدی که خود را بدان مقید ساخته، آگاه شود ولی چیزی به او نگوید، آنگاه همۀ نذرهای او و هر تعهدی که خود را بدان مقید ساخته، برقرار خواهد ماند.
5اما چنانچه پدرش در روزی که از آن آگاه شود، او را بازدارد، آنگاه هیچیک از نذرها یا تعهداتی که خود را بدان مقید ساخته، برقرار نخواهد ماند. خداوند او را خواهد آمرزید زیرا پدرش او را بازداشته است.
6«اگر او به شوهری داده شود، در حالی که هنوز زیر قید نذرهای خود یا هر سخن نسنجیدۀ دهان خویش است که خود را بدان مقید ساخته است،
7و شوهرش از آن آگاه شود ولی در روز آگاه شدن، به او چیزی نگوید، در آن صورت، تمام نذرها و تعهداتی که خود را بدان مقید ساخته است، برقرار خواهد ماند.
8اما چنانچه شوهرش در روزی که از آن آگاه شود، او را بازدارد، پس نذری را که بر اوست و سخن نسنجیدۀ دهانش را که بدان خود را مقید ساخته، باطل کرده است، و خداوند او را خواهد آمرزید.
9اما هر نذر بیوهزن یا زن مطلقه، یعنی هرآنچه خود را بدان مقید ساخته باشد، در مورد او برقرار خواهد ماند.
10«اگر زنی در خانۀ شوهر خود نذری کند یا خود را با سوگند به انجام تعهدی مقید سازد
11و شوهرش از آن آگاه شود اما چیزی به او نگوید و او را بازندارد، در آن صورت، تمامی نذرها و هر تعهدی که خویشتن را بدان مقید کرده است، برقرار خواهد ماند.
12اما چنانچه شوهرش در روزی که از آن آگاه شود، آنها را بهکلی باطل سازد، پس هرآنچه از دهانش در خصوص نذرها یا تعهداتش بیرون آمده باشد، برقرار نخواهد ماند، زیرا شوهرش آنها را باطل ساخته است، و خداوند او را خواهد آمرزید.
13شوهر او میتواند هر نذر و هر سوگند تعهدآور را که وی جهت رنجور ساختن خود یاد کرده است، برقرار دارد یا باطل سازد.
14اما اگر شوهرش با گذر روزها به او هیچ نگوید، در آن صورت، همۀ نذرها یا تعهداتی را که بر عهدۀ اوست، برقرار میدارد. او آنها را برقرار داشته است، زیرا در روز آگاه شدنش از آنها، به وی هیچ نگفته است.
15اما چنانچه شوهر پس از آگاهی، آنها را بهکلی باطل کند، در آن صورت، او متحمل عواقب تقصیر همسرش خواهد شد.»
16این است فرایضی که خداوند به موسی امر فرمود، در خصوص مرد و زنش، و در خصوص پدر و دخترش در زمان جوانی او در خانۀ پدری.
۱۰ آوریل
28:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«بنیاسرائیل را فرمان داده، به ایشان بگو: ”به هوش باشید تا هدیۀ طعام مرا به عنوان هدایای اختصاصی و رایحۀ خوشایند در موعدش به من تقدیم کنید.“
3نیز به ایشان بگو: این است هدیۀ اختصاصی که باید به خداوند تقدیم کنید: هر روز دو برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب به عنوان قربانی تمامسوز دائمی.
4یک بره را صبحگاهان و دیگری را هنگام عصر تقدیم کنید،
5همراه با یکدهمِ ایفَه آرد مرغوبِ آمیخته به یکچهارم هین روغن افشرده، به جهت هدیۀ آردی.
6این است قربانی تمامسوز دائمی که در کوه سینا به عنوان رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند مقرر گردید.
7هدیۀ ریختنی آن یکچهارم هین برای هر بره خواهد بود. هدیۀ ریختنی را از مُسکِرات و در جایی مقدس برای خداوند بریزید.
8برۀ دیگر را هنگام عصر تقدیم کنید همراه با همان هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی که صبح تقدیم کردید. این است هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
9«در روز شَبّات، دو برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب و دو دهمِ ایفَه آردِ مرغوب آمیخته به روغن به جهت هدیۀ آردی، همراه با هدیۀ ریختنی آن تقدیم کنید:
10این است قربانی تمامسوز برای هر شَبّات، علاوه بر قربانی تمامسوز دائمی و هدیۀ ریختنی آن.
11«در آغاز ماههای خود، قربانیهای تمامسوز به خداوند تقدیم کنید: دو گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله و بیعیب،
12همراه با سهدهمِ ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن جهت هدیۀ آردی برای هر گوساله، دو دهمِ ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن جهت هدیۀ آردی برای آن یک قوچ،
13و یکدهمِ ایفه آرد مرغوبِ آمیخته به روغن جهت هدیۀ آردی برای هر بره. این است قربانی تمامسوز، رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
14هدایای ریختنی آنها باید نصف هین شراب برای گوساله، یکسوّم هین برای قوچ و یکچهارم هین برای بره باشد. این است قربانی تمامسوزِ هر ماه در تمامی ماههای سال.
15همچنین یک بز نر به عنوان قربانی گناه، علاوه بر قربانی تمامسوز دائمی و هدیه ریختنی آن، به خداوند تقدیم شود.
16«روز چهاردهمِ نخستین ماه، پِسَخ خداوند است.
17روز پانزدهم این ماه عید است و باید هفت روز، نانِ بیخمیرمایه خورده شود.
18روز اوّل، محفل مقدّس است؛ در آن هیچ کار مکنید.
19و به عنوان هدیۀ اختصاصی، قربانیهای تمامسوز به خداوند تقدیم نمایید: دو گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله، و دقت کنید که بیعیب باشند.
20همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سهدهمِ ایفَه آرد مرغوبِ آمیخته به روغن برای گوساله و دو دهم برای قوچ
21و یکدهم ایفَه برای هر یک از آن هفت بره تقدیم کنید،
22و نیز یک بز نر به جهت قربانی گناه، تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
23اینها را سوای قربانی تمامسوز صبحگاهی که قربانی تمامسوز دائمی است، تقدیم نمایید.
24بدینگونه، روزانه، به مدت هفت روز، طعام هدیۀ اختصاصی را به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم کنید. این باید علاوه بر قربانی تمامسوزِ دائمی و هدیۀ ریختنی آن تقدیم شود.
25روز هفتم برای شما محفل مقدّس خواهد بود؛ در آن هیچ کار مکنید.
26«در روز نوبرها یعنی عید هفتههای خود، که هدیۀ آردی از گندم تازه به خداوند تقدیم میکنید، محفل مقدّس داشته باشید؛ در آن هیچ کار مکنید.
27و قربانیهای تمامسوز به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم نمایید: دو گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله.
28همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سهدهمِ ایفَه آرد مرغوبِ آمیخته به روغن برای یک گوساله، دو دهم برای یک قوچ،
29و یکدهم برای هر یک از آن هفت بره تقدیم کنید،
30و نیز یک بز نر، تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
31اینها را با هدایای ریختنی آنها، سوای قربانی تمامسوز دائمی و هدیۀ آردی آن تقدیم کنید، و دقت کنید که بیعیب باشند.
۹ آوریل
27:1 آنگاه دختران صِلُفِحاد، پسر خِفِر، پسر جِلعاد، پسر ماکیر، پسر مَنَسی، که از طایفههای مَنَسی پسر یوسف بود، پیش آمدند. نام دختران صِلُفِحاد، مَحلَه و نوعَه و حُجلَه و مِلکَه و تِرصَه بود.
2آنان نزد در خیمۀ ملاقات در حضور موسی و اِلعازارِ کاهن و در حضور رهبران و تمامی جماعت ایستاده، گفتند:
3«پدر ما در بیابان مرد. او در میان جماعتی نبود که با گروه قورَح بر ضد خداوند گرد آمدند، بلکه به سبب گناه خود مرد، و پسری نداشت.
4حال، چرا باید نام پدر ما از آن رو که پسری نداشت از میان طایفهاش محو گردد؟ به ما نیز در میان برادران پدر ما سهمی بدهید!»
5موسی تقاضای ایشان را به حضور خداوند برد
6و خداوند به موسی گفت:
7«دختران صِلُفِحاد درست میگویند. بهواقع سهمی در میان برادران پدرشان بدیشان به میراث ده و میراث پدرشان را به آنان منتقل کن.
8و بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: ”اگر مردی بمیرد و پسری نداشته باشد، میراث او را به دخترش منتقل کنید.
9اگر دختری نداشت، میراثش را به برادرانش بدهید.
10اگر برادری نداشت، میراثش به برادران پدرش داده شود.
11و اگر پدر او نیز برادری نداشت، میراث وی را به نزدیکترین خویشاوند او در طایفهاش بدهید، و او آن را به میراث خواهد برد. این برای بنیاسرائیل فریضۀ قانونی خواهد بود، همانگونه که خداوند به موسی فرمان داد.“»
12آنگاه خداوند به موسی گفت: «به این کوه عَباریم برآی و سرزمینی را که به بنیاسرائیل دادهام، ببین.
13وقتی آن را دیدی، تو نیز همچون برادرت هارون به قوم خود خواهی پیوست.
14زیرا در بیابان صین، هنگامی که جماعت مجادله کردند، شما بر کلام من عِصیان ورزیدید و نزد آبها قدوسیت مرا در نظر ایشان حرمت ننهادید.» این آبها همان آبهای مِریبَهِ قادِش در صحرای صین است.
15موسی خداوند را خطاب کرده، گفت:
16«تمنا اینکه یهوه، خدای ارواح تمامی بشر، مردی را بر این جماعت بگمارد
17تا پیشاپیش ایشان بیرون رود و پیشاپیش ایشان به درون آید، و ایشان را بیرون برد و به درون آورد، تا جماعت خداوند همچون گوسفندانِ بیشبان نباشند.»
18پس خداوند به موسی گفت: «یوشَع پسر نون را که روح در اوست برگیر و دست خود را بر او بگذار.
19او را در حضور اِلعازارِ کاهن و تمامی جماعت بر پا بدار، و در نظر ایشان وظایفش را بدو محول نما.
20و از عزّت خویش به او عطا کن تا تمامی جماعت بنیاسرائیل از او اطاعت نمایند.
21او باید به حضور اِلعازارِ کاهن بایستد و اِلعازار برای او به حکم اوریم در حضور خداوند سؤال کند. ایشان به کلام او بیرون روند و به کلام او به درون آیند، اِلعازار و همۀ بنیاسرائیل با او، یعنی تمامی جماعت.»
22موسی طبق فرمان خداوند عمل کرد. او یوشَع را برگرفته، او را به حضور اِلعازارِ کاهن و تمامی جماعت بر پا داشت.
23آنگاه دستهای خود را بر وی نهاد و وظایفش را به او محول کرد، چنانکه خداوند به واسطۀ موسی گفته بود.
۸ آوریل
26:1 پس از آن بلا، خداوند به موسی و به اِلعازار، پسر هارونِ کاهن، گفت:
2«تمامی جماعت بنیاسرائیل را از بیست ساله و بالاتر که با سپاه اسرائیل به جنگ بیرون میروند، بر حسب خاندانهایشان سرشماری کنید.»
3پس موسی و اِلعازارِ کاهن ایشان را در همواریهای موآب، نزد اردن، و مقابل اَریحا خطاب کرده، گفتند:
4«قوم را از بیست ساله و بالاتر سرشماری کنید، همانند آن سرشماری که خداوند به موسی و بنیاسرائیل فرمان داد، هنگامی که از سرزمین مصر بیرون آمدند.»
5رِئوبین، نخستزادۀ اسرائیل؛ نسل رِئوبین: از خَنوخ، طایفۀ خَنوخیان؛ از فَلّو، طایفۀ فَلّوئیان؛
6از حِصرون، طایفۀ حِصرونیان؛ و از کَرْمی، طایفۀ کَرْمیان.
7اینانند طایفههای رِئوبینیان، و شمارششدگان آنان ۴۳۷۳۰ تن بودند.
8نسل فَلّو: اِلیاب.
9نسل اِلیاب: نِموئیل، داتان و اَبیرام. داتان و اَبیرام همانان بودند که از سوی جماعت برگزیده شدند و در زمرۀ همراهان قورَح بر ضد موسی و هارون مخاصمه کردند، آنگاه که ایشان به مخاصمه با خداوند برخاسته بودند.
10اما زمین دهان گشود و ایشان را همراه با قورَح فرو~بلعید، هنگامی که آن گروه مردند و آتش دویست و پنجاه تن را در کام کشید، و عبرتی شدند برای دیگران.
11ولی پسران قورَح نمردند.
12نسل شمعون بر حسب طایفههایشان: از نِموئیل، طایفۀ نِموئیلیان؛ از یامین، طایفۀ یامینیان؛ از یاکین، طایفۀ یاکینیان؛
13از زِراح، طایفۀ زِراحیان؛ و از شائول، طایفۀ شائولیان.
14اینانند طایفههای شمعونیان، ۲۲۲۰۰ تن.
15نسل جاد بر حسب طایفههایشان: از صِفون، طایفۀ صِفونیان؛ از حَجّی، طایفۀ حَجّیان؛ از شونی، طایفۀ شونیان؛
16از اُزنی، طایفۀ اُزنیان؛ از عِری، طایفۀ عِریان؛
17از اَرود، طایفۀ اَرودیان؛ و از اَرئیلی، طایفۀ اَرئیلیان.
18اینانند طایفههای نسل جاد بر حسب شمارش آنان، ۴۰۵۰۰ تن.
19پسران یهودا، عیر و اونان بودند. عیر و اونان در سرزمین کنعان مردند.
20نسل یهودا بر حسب طایفههایشان اینان بودند: از شیلَه، طایفۀ شیلَهیان؛ از فِرِص، طایفۀ فِرِصیان؛ و از زِراح، طایفۀ زِراحیان.
21نسل فِرِص اینان بودند: از حِصرون، طایفۀ حِصرونیان؛ و از حامول، طایفۀ حامولیان.
22اینانند طایفههای یهودا بر حسب شمارش آنان، ۷۶۵۰۰ تن.
23نسل یِساکار بر حسب طایفههایشان: از تولَع، طایفۀ تولَعیان؛ از فُوَّه، طایفۀ فوئیان؛
24از یاشوب، طایفۀ یاشوبیان؛ و از شِمرون، طایفۀ شِمرونیان.
25اینانند طایفههای یِساکار بر حسب شمارش آنان، ۶۴۳۰۰ تن.
26نسل زِبولون بر حسب طایفههایشان: از سِرِد، طایفۀ سِرِدیان؛ از ایلون، طایفۀ ایلونیان؛ و از یاحلِئیل، طایفۀ یاحلِئیلیان.
27اینانند طایفههای زِبولونیان بر حسب شمارش آنان، ۶۰۵۰۰ تن.
28پسران یوسف بر حسب طایفههایشان: مَنَسی و اِفرایِم.
29نسل مَنَسی: از ماکیر، طایفۀ ماکیریان؛ و ماکیر پدر جِلعاد بود؛ و از جِلعاد، طایفۀ جِلعادیان.
30اینانند نسل جِلعاد: از ایعِزِر، طایفۀ ایعِزِریان؛ از حِلِق، طایفۀ حِلِقیان؛
31از اَسْریئیل، طایفۀ اَسْریئیلیان؛ از شِکیم، طایفۀ شِکیمیان؛
32از شِمیداع، طایفۀ شِمیداعیان؛ و از خِفِر، طایفۀ خِفِریان.
33و اما صِلُفِحاد پسر خِفِر را پسری نبود، اما دختران داشت. نامهای دختران او مَحلَه، نوعَه، حُجلَه، مِلکَه و تِرصَه بود.
34اینانند طایفههای مَنَسی، و شمارششدگان آنان ۵۲۷۰۰ تن بودند.
35اینانند نسل اِفرایِم بر حسب طایفههایشان: از شوتِلاح، طایفۀ شوتِلاحیان؛ از باکِر، طایفۀ باکِریان؛ و از تاحَن، طایفۀ تاحَنیان.
36اینانند نسل شوتِلاح: از عِران، طایفۀ عِرانیان.
37اینانند طایفههای نسل اِفرایِم بر حسب شمارششدگان آنان، ۳۲۵۰۰ تن. اینانند نسل یوسف بر حسب طایفههایشان.
38نسل بِنیامین بر حسب طایفههایشان: از بِلاع، طایفۀ بِلاعیان؛ از اَشبیل، طایفۀ اَشبیلیان؛ از اَحیرام، طایفۀ اَحیرامیان؛
39از شِفوفام، طایفۀ شِفوفامیان؛ و از حوفام، طایفۀ حوفامیان.
40پسران بِلاع، اَرْد و نَعَمان بودند: از اَرْد، طایفۀ اَرْدیان؛ و از نَعَمان، طایفۀ نَعَمانیان.
41اینانند نسل بِنیامین بر حسب طایفههایشان، و شمارششدگان آنان ۴۵۶۰۰ تن بودند.
42اینانند نسل دان بر حسب طایفههایشان: از شوحام، طایفۀ شوحامیان. اینانند طایفههای دان بر حسب طایفههایشان.
43تمامی طایفههای شوحامیان بر حسب شمارششدگان آنان ۶۴۴۰۰ تن بودند.
44نسل اَشیر بر حسب طایفههایشان: از یِمنَه، طایفۀ یِمنَئیان؛ از یِشْوی، طایفۀ یِشْویان؛ و از بِریعَه، طایفۀ بِریعَئیان.
45از نسل بِریعَه: از حِبِر، طایفۀ حِبِریان؛ و از مَلکیئیل، طایفۀ مَلکیئیلیان.
46نام دختر اَشیر، سِراخ بود.
47اینانند طایفههای نسل اَشیر بر حسب شمارششدگان آنان، ۵۳۴۰۰ تن.
48نسل نَفتالی بر حسب طایفههایشان: از یَحصِئیل، طایفۀ یَحصِئیلیان؛ از جونی، طایفۀ جونیان؛
49از یِصِر، طایفۀ یِصِریان؛ و از شیلِم، طایفۀ شیلِمیان.
50اینانند طایفههای نَفتالی بر حسب طایفههایشان، و شمارششدگان آنان ۴۵۴۰۰ تن بودند.
51اینان بودند شمارششدگان بنیاسرائیل، ۶۰۱۷۳۰ تن.
52خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
53«زمین بر حسب شمار نامها میان اینان به ارثیت تقسیم شود.
54میراث قبیلۀ پرشمارتر را فزونتر کن، و میراث قبیلۀ کمشمارتر را کمتر؛ به هر قبیله بر حسب شمارششدگانش میراث داده شود.
55اما زمین بر حسب قرعه تقسیم شود و افراد مطابق نامهای قبایل اجدادشان میراث یابند.
56میراث آنان به حسب قرعه میان پرشمار و کمشمار تقسیم شود.»
57اینانند شمارششدگان لاویان بر حسب طایفههایشان: از جِرشون، طایفۀ جِرشونیان؛ از قُهات، طایفۀ قُهاتیان؛ و از مِراری، طایفۀ مِراریان.
58اینانند طایفههای لاوی: طایفۀ لِبنیان، طایفۀ حِبرونیان، طایفۀ مَحْلیان، طایفۀ موشیان و طایفۀ قورَحیان. و اما قُهات، پدر عَمرام بود.
59زن عَمرام، یوکابِد نام داشت. او دختر لاوی بود و در مصر برای وی زاده شد. او برای عَمرام، هارون و موسی و خواهرشان مریم را بزاد.
60برای هارون، ناداب و اَبیهو و اِلعازار و ایتامار زاده شدند.
61ناداب و اَبیهو هنگامی که با آتشِ غریب در پیشگاه خداوند قربانی تقدیم میکردند، مردند.
62شمارششدگان لاویان، یعنی ذکوران یک ماهه و بالاتر، ۲۳۰۰۰ تن بودند. آنان در میان بنیاسرائیل شمارش نشدند، زیرا میراثی در میان بنیاسرائیل بدیشان داده نشد.
63اینان بودند کسانی که موسی و اِلعازارِ کاهن شمردند، آنگاه که بنیاسرائیل را در همواریهای موآب، نزد اردن، و مقابل اَریحا شمارش کردند.
64در میان اینان، از کسانی که موسی و هارونِ کاهن پیشتر در صحرای سینا شمارش کرده بودند، کسی نبود.
65زیرا خداوند دربارۀ آنان گفته بود که، «بهیقین در بیابان خواهند مرد.» پس جز کالیب پسر یِفُنّه و یوشَع پسر نون، اَحَدی از ایشان باقی نماند.