۱۰ آوریل

R10410
Category
اعداد باب ۲۸

28:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«بنی‌اسرائیل را فرمان داده، به ایشان بگو: ”به هوش باشید تا هدیۀ طعام مرا به عنوان هدایای اختصاصی و رایحۀ خوشایند در موعدش به من تقدیم کنید.“
3نیز به ایشان بگو: این است هدیۀ اختصاصی که باید به خداوند تقدیم کنید: هر روز دو برۀ نرینۀ یک ساله و بی‌عیب به عنوان قربانی تمام‌سوز دائمی.
4یک بره را صبحگاهان و دیگری را هنگام عصر تقدیم کنید،
5همراه با یک‌دهمِ ایفَه آرد مرغوبِ آمیخته به یک‌چهارم هین روغن افشرده، به جهت هدیۀ آردی.
6این است قربانی تمام‌سوز دائمی که در کوه سینا به عنوان رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند مقرر گردید.
7هدیۀ ریختنی آن یک‌چهارم هین برای هر بره خواهد بود. هدیۀ ریختنی را از مُسکِرات و در جایی مقدس برای خداوند بریزید.
8برۀ دیگر را هنگام عصر تقدیم کنید همراه با همان هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی که صبح تقدیم کردید. این است هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
9«در روز شَبّات، دو برۀ نرینۀ یک ساله و بی‌عیب و دو دهمِ ایفَه آردِ مرغوب آمیخته به روغن به جهت هدیۀ آردی، همراه با هدیۀ ریختنی آن تقدیم کنید:
10این است قربانی تمام‌سوز برای هر شَبّات، علاوه بر قربانی تمام‌سوز دائمی و هدیۀ ریختنی آن.
11«در آغاز ماههای خود، قربانیهای تمام‌سوز به خداوند تقدیم کنید: دو گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله و بی‌عیب،
12همراه با سه‌دهمِ ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن جهت هدیۀ آردی برای هر گوساله، دو دهمِ ایفَه آرد مرغوب آمیخته به روغن جهت هدیۀ آردی برای آن یک قوچ،
13و یک‌دهمِ ایفه آرد مرغوبِ آمیخته به روغن جهت هدیۀ آردی برای هر بره. این است قربانی تمام‌سوز، رایحۀ خوشایند و هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
14هدایای ریختنی آنها باید نصف هین شراب برای گوساله، یک‌سوّم هین برای قوچ و یک‌چهارم هین برای بره باشد. این است قربانی تمام‌سوزِ هر ماه در تمامی ماههای سال.
15همچنین یک بز نر به عنوان قربانی گناه، علاوه بر قربانی تمام‌سوز دائمی و هدیه ریختنی آن، به خداوند تقدیم شود.
16«روز چهاردهمِ نخستین ماه، پِسَخ خداوند است.
17روز پانزدهم این ماه عید است و باید هفت روز، نانِ بی‌خمیرمایه خورده شود.
18روز اوّل، محفل مقدّس است؛ در آن هیچ کار مکنید.
19و به عنوان هدیۀ اختصاصی، قربانیهای تمام‌سوز به خداوند تقدیم نمایید: دو گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله، و دقت کنید که بی‌عیب باشند.
20همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سه‌دهمِ ایفَه آرد مرغوبِ آمیخته به روغن برای گوساله و دو دهم برای قوچ
21و یک‌دهم ایفَه برای هر یک از آن هفت بره تقدیم کنید،
22و نیز یک بز نر به جهت قربانی گناه، تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
23اینها را سوای قربانی تمام‌سوز صبحگاهی که قربانی تمام‌سوز دائمی است، تقدیم نمایید.
24بدین‌گونه، روزانه، به مدت هفت روز، طعام هدیۀ اختصاصی را به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم کنید. این باید علاوه بر قربانی تمام‌سوزِ دائمی و هدیۀ ریختنی آن تقدیم شود.
25روز هفتم برای شما محفل مقدّس خواهد بود؛ در آن هیچ کار مکنید.
26«در روز نوبرها یعنی عید هفته‌های خود، که هدیۀ آردی از گندم تازه به خداوند تقدیم می‌کنید، محفل مقدّس داشته باشید؛ در آن هیچ کار مکنید.
27و قربانیهای تمام‌سوز به عنوان رایحۀ خوشایند به خداوند تقدیم نمایید: دو گوسالۀ نر، یک قوچ و هفت برۀ نرینۀ یک ساله.
28همچنین به جهت هدیۀ آردی آنها، سه‌دهمِ ایفَه آرد مرغوبِ آمیخته به روغن برای یک گوساله، دو دهم برای یک قوچ،
29و یک‌دهم برای هر یک از آن هفت بره تقدیم کنید،
30و نیز یک بز نر، تا برای شما کفّاره به جا آورده شود.
31اینها را با هدایای ریختنی آنها، سوای قربانی تمام‌سوز دائمی و هدیۀ آردی آن تقدیم کنید، و دقت کنید که بی‌عیب باشند.

Speaker
امثال سلیمان باب ۲۰

20:1 شراب تمسخر می‌کند و باده عربده می‌کشد؛ حکیم نیست هر آن که فریفتۀ آنان شود.
2هیبتِ شاه همچون شیر می‌غرد؛ هر که خشمش برانگیزد، جان بر باد می‌دهد.
3دوری از نزاع، عزّت آدمی است اما تن هر نادان برای مجادله می‌خارد!
4کاهل زمین را در فصلش شخم نمی‌زند؛ پس در موسم درو گدایی می‌کند و چیزی نمی‌یابد.
5مشورت همچون آبی است عمیق در دل انسان، مردی فهیم خواهد که آن را بیرون کشد.
6بسا کسان که مدعی محبتی پایدارند اما شخص وفادار را کهِ تواند یافت؟
7پارسا در راستی سلوک می‌کند؛ خجسته‌اند فرزندانی که پس از او می‌آیند!
8شاه که بر مسند داوری نشیند، به نگاه خود شرارتها را یکسره غربال کند.
9کیست که تواند گوید: «من دل خود را طاهر ساخته‌ام؛ من از گناه خویش پاک شده‌ام»؟
10وزنه‌های متفاوت و پیمانه‌های مختلف، خداوند از هر دو کراهت دارد.
11جوان را از کارهایش براستی می‌توان شناخت، که آیا رفتارش پاک و درست است، یا نه.
12گوش شنوا و چشم بینا، هر دو آفریدۀ خداوند است.
13خواب را دوست مدار، مبادا فقیر شوی؛ چشمانت بگشا تا از نان سیر شوی.
14خریدار می‌گوید: «بد است، بد است»، آنگاه می‌رود و به خرید خویش می‌بالد!
15طلا یافت می‌شود و یاقوت بسیار است، اما لبهایی که به معرفت سخن گویند، گوهرِ کمیابند.
16جامۀ آن کس را که ضامن غریبه می‌شود، بگیر! لباس آن کس را که برای غریبه ضمانت می‌کند، گرو نگاه دار.
17نانِ فریب به مذاق آدمی لذیذ می‌آید، اما سپس، دهانش از سنگریزه پر می‌شود.
18چون تدبیر می‌کنی، مشورت بخواه؛ با کسب هدایت به جنگ برو.
19سخن‌چین، رازها را فاش می‌کند؛ پس با مرد پرگو همنشینی مکن!
20هر که پدر یا مادر خود را نفرین کند، چراغش در تاریکی غلیظ خاموش خواهد شد.
21اموالی که در آغاز به‌شتاب به دست آید، در پایان، برکت نخواهد داشت.
22مگو: «بدی را تلافی خواهم کرد!» منتظر خداوند باش که تو را نجات خواهد بخشید.
23خداوند از وزنه‌های متفاوت کراهت دارد، ترازوی ناراست نیکو نیست.
24قدمهای انسان از جانب خداوند است، پس آدمی راه خود را چگونه بفهمد؟
25دامی است برای انسان که به‌شتاب چیزی را وقف کند و تازه پس از آن به نذر خود بیندیشد!
26پادشاهِ حکیم شریران را چون کاه غربال می‌کند؛ او چرخ خرمن‌کوب را بر آنان می‌راند.
27روح آدمی چراغ خداوند است که اعماق وجود او را می‌کاود.
28محبت و امانت، نگاهدار پادشاه است؛ تخت او از محبت برقرار می‌ماند.
29جلال جوانان، قدرت آنان است، شوکت پیران، موی سفیدشان.
30ضربات مجروح‌کننده، شرارت را می‌ساید، و کتک، اعماق وجود را پاک می‌کند.

Speaker
یوحنا باب ۱

1:1 در آغاز کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود؛
2همان در آغاز با خدا بود.
3همه چیز به واسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت.
4در او حیات بود و آن حیات، نور آدمیان بود.
5این نور در تاریکی می‌درخشد و تاریکی آن را درنیافت.
6مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود؛ نامش یحیی بود.
7او برای شهادت دادن آمد، برای شهادت بر آن نور، تا همه به واسطۀ او ایمان آورند.
8او خودْ آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد.
9آن نور حقیقی که به هر انسانی روشنایی می‌بخشد، براستی به جهان می‌آمد.
10او در جهان بود، و جهان به واسطۀ او پدید آمد؛ امّا جهان او را نشناخت.
11او به مُلک خویش آمد، ولی قومِ خودش او را نپذیرفتند.
12امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر کس که به نام او ایمان آورْد؛
13آنان که نه با تولدی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا تولد یافتند.
14و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید. ما بر جلال او نگریستیم، جلالی شایستۀ آن پسر یگانه که از جانب پدر آمد، پر از فیض و راستی.
15یحیی بر او شهادت می‌داد و ندا می‌کرد که «این است کسی که درباره‌اش گفتم: ”آن که پس از من می‌آید بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است“.»
16از پُری او ما همه بهره‌مند شدیم، فیض از پی فیض.
17زیرا شریعت به واسطۀ موسی داده شد؛ فیض و راستی به واسطۀ عیسی مسیح آمد.
18هیچ‌کس هرگز خدا را ندیده است. امّا آن پسر یگانه که در آغوش پدر است، همان او را شناسانید.
19این است شهادت یحیی آنگاه که یهودیان، کاهنان و لاویان را از اورشلیم نزدش فرستادند تا از او بپرسند که «تو کیستی؟»
20او معترف شده، انکار نکرد، بلکه اذعان داشت که «من مسیح نیستم.»
21پرسیدند: «پس چه؟ آیا ایلیایی؟» پاسخ داد: «نیستم.» پرسیدند: «آیا آن پیامبری؟» پاسخ داد: «نه!»
22آنگاه او را گفتند: «پس کیستی؟ بگو چه پاسخی برای فرستندگان خود ببریم؟ دربارۀ خود چه می‌گویی؟»
23یحیی طبق آنچه اِشعیای پیامبر بیان کرده بود، گفت: «من صدای آن نداکننده در بیابانم که می‌گوید، ”راه خداوند را هموار سازید.“‌»
24شماری از آن فرستادگان که از فَریسیان بودند،
25از او پرسیدند: «اگر تو نه مسیحی، نه ایلیا، و نه آن پیامبر، پس چرا تعمید می‌دهی؟»
26یحیی در پاسخ گفت: «من با آب تعمید می‌د‌هم، امّا در میان شما کسی ایستاده که شما او را نمی‌شناسید،
27همان که پس از من می‌آید و من لایق گشودن بند کفشش نیستم.»
28اینها همه در بِیت‌عَنْیا واقع در آن سوی رود اردن رخ داد، آنجا که یحیی تعمید می‌داد.
29فردای آن روز، یحیی چون عیسی را دید که به سویش می‌آید، گفت: «این است برۀ خدا که گناه از جهان برمی‌گیرد!
30این است آن که درباره‌اش گفتم ”پس از من مردی می‌آید که بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است.“
31من خود نیز او را نمی‌شناختم، امّا برای همین آمده‌ام و با آب تعمید داده‌ام که او بر اسرائیل ظاهر شود.»
32پس یحیی شهادت داده، گفت: «روح را دیدم که چون کبوتری از آسمان فرود آمد و بر او قرار گرفت.
33من خود نیز او را نمی‌شناختم، امّا همان که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم، مرا گفت: ”هر گاه دیدی روح بر کسی فرود آمد و بر او بمانْد، بدان همان است که با روح‌القدس تعمید خواهد داد.“
34و من دیده‌ام و شهادت می‌دهم که این است پسر خدا.»
35فردای آن روز، دیگر بار یحیی با دو تن از شاگردانش ایستاده بود.
36او بر عیسی که راه می‌رفت، چشم دوخت و گفت: «این است برۀ خدا!»
37چون آن دو شاگرد این سخن را شنیدند، از پی عیسی به راه افتادند.
38عیسی روی گرداند و دید که از پی او می‌آیند. ایشان را گفت: «چه می‌خواهید؟» گفتند: «رَبّی (یعنی ای استاد)، کجا منزل داری؟»
39پاسخ داد: «بیایید و ببینید.» پس رفتند و دیدند کجا منزل دارد و آن روز را با او به سر بردند. آن وقت، ساعت دهم از روز بود.
40یکی از آن دو که با شنیدن سخن یحیی از پی عیسی رفت، آندریاس، برادر شَمعون پطرس بود.
41او نخست، برادر خود شَمعون را یافت و به او گفت: «ما مسیح را (که معنی آن ’مسح شده‘ است) یافته‌ایم.»
42و او را نزد عیسی برد. عیسی بر او نگریست و گفت: «تو شَمعونْ پسر یوحنایی، امّا ’کیفا‘ خوانده خواهی شد (که معنی آن صخره است).»
43روز بعد، عیسی بر آن شد که به جلیل برود. او فیلیپُس را یافت و به او گفت: «از پی من بیا!»
44فیلیپُس اهل بِیت‌صِیْدا، شهر آندریاس و پطرس بود.
45او نَتَنائیل را یافت و به او گفت: «آن کس را که موسی در تورات بدو اشاره کرده، و پیامبران نیز درباره‌اش نوشته‌اند، یافته‌ایم! او عیسی، پسر یوسف، از شهر ناصره است!»
46نَتَنائیل به او گفت: «مگر می‌شود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟» فیلیپُس پاسخ داد: «بیا و ببین.»
47چون عیسی دید نَتَنائیل به سویش می‌آید، درباره‌اش گفت: «براستی که این مردی اسرائیلی است که در او هیچ فریب نیست!»
48نَتَنائیل به او گفت: «مرا از کجا می‌شناسی؟» عیسی پاسخ داد: «پیش از آنکه فیلیپُس تو را بخواند، هنگامی که هنوز زیر آن درخت انجیر بودی، تو را دیدم.»
49نَتَنائیل پاسخ داد: «استاد، تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیلی!»
50عیسی در جواب گفت: «آیا به‌خاطر همین که گفتم زیر آن درخت انجیر تو را دیدم، ایمان می‌آوری؟ از این پس، چیزهای بزرگتر خواهی دید.»
51سپس گفت: «آمین، آمین، به شما می‌گویم که آسمان را گشوده و فرشتگان خدا را در حال صعود و نزول بر پسر انسان خواهید دید.»

Speaker
Suitable For