Farsi Readings
Daily Bible Readings in Farsi (NMV)
قرائت روزانه کتاب مقدس به زبان فارسی
۴ ژوئن
22:1 آنگاه یوشَع رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی را فرا~خواند
2و بدیشان گفت: «شما هرآنچه را که موسی خدمتگزار خداوند به شما فرموده بود، نگاه داشتهاید و مرا نیز در تمامی آنچه به شما فرمان دادم، اطاعت کردهاید؛
3و در این مدت طولانی، تا به امروز، برادرانتان را ترک نکردهاید، بلکه مأموریتی را که یهوه خدایتان بر عهدۀ شما گذاشت، به جای آوردهاید.
4و حال که یهوه خدای شما بنا بر آنچه به برادرانتان وعده داده بود، آنان را آسایش بخشیده است، پس بازگشته به خیمههای خود در سرزمینی بروید که موسی خدمتگزار خداوند در آن سوی اردن به شما به ملکیت داد.
5فقط بسیار مراقب باشید تا فرمان و شریعتی را که موسی خدمتگزار خداوند به شما امر فرمود، به جای آورید تا یهوه خدایتان را محبت کرده، در تمامی طریقهای او سلوک نمایید و فرمانهای او را نگاه داشته، به او بچسبید، و به تمامی دل و جان خود او را عبادت کنید.»
6پس یوشَع ایشان را برکت داده، مرخص کرد، و آنان به خیمههای خود رفتند.
7و اما موسی به نیمقبیلۀ مَنَسی زمینی در باشان داده بود و یوشَع به نیم دیگر، زمینی در غرب اردن در میان برادرانشان بخشید. و چون یوشَع آنان را به خیمههایشان میفرستاد، برکتشان داد
8و بدیشان گفت: «با ثروتی عظیم، احشام بسیار، نقره و طلا، برنج و آهن، و پوشاک فراوان به خیمههایتان بازگردید، و آنچه را از دشمنانتان به غنیمت گرفتهاید، با برادران خود تقسیم کنید.»
9پس رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی، از نزد بنیاسرائیل در شیلوه واقع در سرزمین کنعان روانه شدند تا به سرزمین ملکیت خویش، جِلعاد بروند که آن را بنا بر فرمان خداوند به واسطۀ موسی تصرف کرده بودند.
10و چون به حوالی اردن در سرزمین کنعان رسیدند، رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی آنجا در کنار اردن مذبحی بنا کردند که عظمتی چشمگیر داشت.
11و بنیاسرائیل شنیدند که: «اینک رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی در سرحد کنعان در حوالی اردن، یعنی در کنارهای که از آنِ بنیاسرائیل است، مذبحی بنا کردهاند.»
12و چون این را شنیدند، تمامی جماعت بنیاسرائیل در شیلوه گرد آمدند تا به جنگ ایشان برآیند.
13پس بنیاسرائیل فینِحاس، پسر اِلعازارِ کاهن را به سرزمین جِلعاد نزد رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی فرستادند
14و به همراه وی، ده رهبر نیز بودند، یعنی یک رهبر از هر یک از قبیلههای اسرائیل، که هر کدام در بین طوایف اسرائیل سَرِ خاندان آبای خود بود.
15پس ایشان به زمین جِلعاد نزد رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی رفتند و بدیشان گفتند:
16«تمامی جماعت خداوند چنین میگویند: ”این چه بیوفایی است که امروز با روی گرداندن از پیروی خداوند، نسبت به خدای اسرائیل مرتکب شدهاید؟ چرا با ساختن مذبحی برای خود، بر ضد خداوند عِصیان ورزیدهاید؟
17آیا گناه فِعور برای ما کافی نبود، گناهی که تا به امروز نیز خود را از آن طاهر نساختهایم و به سبب آن جماعت خداوند به بلا گرفتار آمد؟
18و آیا اکنون شما نیز از پیروی خداوند رویگردان میشوید؟ اگر امروز شما بر ضد خداوند عِصیان کنید، فردا او بر تمامی جماعت اسرائیل خشم خواهد گرفت.
19اما حال اگر سرزمین ملکیت شما نجس است، به این سو، به سرزمین خداوند عبور کنید که مسکن خداوند در آن برپاست، و در میان ما زمینی برای خود به ملکیت گیرید. اما با بنای مذبحی برای خود، غیر از مذبح یهوه خدای ما، بر ضد خداوند و بر ضد ما عِصیان مورزید.
20آیا عَخان، پسر زِراح در چیزهای حرام خیانت نکرد و غضب بر تمامی جماعت اسرائیل نازل نشد؟ تنها او نبود که به سبب گناهش هلاک شد.“»
21آنگاه رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی به سران خاندان اسرائیل چنین پاسخ دادند:
22«یهوه، خدای خدایان! یهوه، خدای خدایان! او خود میداند و اسرائیل نیز بداند، که اگر این کار از سر عِصیان یا بیوفایی به خداوند بوده باشد، امروز ما را خلاصی مدهید.
23اگر مذبحمان را به قصد رویگردانی از پیروی خداوند، و یا برای تقدیم قربانیهای تمامسوز یا هدایای آردی، و یا برای تقدیم قربانیهای رفاقت ساخته باشیم، خداوند خود از ما بازخواست کند.
24بلکه این کار را بهواقع از بیم آن کردیم که شاید فردا فرزندان شما به فرزندان ما بگویند: ”شما را با یهوه، خدای اسرائیل چه کار است؟
25زیرا خداوند اردن را سرحدی بین ما و شما، ای رِئوبینیان و جادیان، قرار داده است! شما را در خداوند نصیبی نیست.“ و بدینگونه فرزندان شما، فرزندان ما را از ترسِ خداوند بازدارند.
26پس گفتیم: ”بیایید برای خود مذبحی بنا کنیم، اما نه برای تقدیم قربانیهای تمامسوز یا سایر قربانیها!
27بلکه تا در میان ما و شما و در میان نسلهای ما پس از ما شاهدی باشد که ما هم با تقدیم قربانیهای تمامسوز و دیگرِ قربانیها و قربانیهای رفاقت، خدمت خداوند را در حضور او به جا میآوریم، تا در زمان آینده فرزندان شما به فرزندان ما نگویند که: ’شما را در خداوند نصیبی نیست!“‘
28و گفتیم که اگر در زمان آینده به ما یا به نسلهای ما چنین گفته شود، پاسخ خواهیم داد که: ”به این نمونه از مذبحِ خداوند بنگرید که پدران ما بنا کردند، نه تا قربانیهای تمامسوز یا قربانیهای دیگر بر آن تقدیم شود، بلکه تا شاهدی باشد در میان ما و شما.“
29حاشا از ما که بر ضد خداوند عِصیان ورزیم و امروز از پیروی او رویگردان شده، مذبحی برای تقدیم قربانیهای تمامسوز، هدایای آردی و قربانیهای دیگر، غیر از مذبح خداوند که در برابر مسکن اوست، بنا کنیم.»
30چون فینِحاسِ کاهن و رهبران جماعت یعنی سران طوایف اسرائیل که با او بودند، سخنان رِئوبینیان، جادیان و مَنَسیان را شنیدند، خشنود شدند،
31و فینِحاس، پسر اِلعازارِ کاهن به رِئوبینیان، جادیان و مَنَسیان گفت: «امروز میدانیم که خداوند در میان ماست، زیرا شما این بیوفایی را به خداوند نورزیدهاید. پس اکنون بنیاسرائیل را از دست خداوند رهانیدید.»
32آنگاه فینِحاس، پسر اِلعازارِ کاهن و رهبران، از نزد رِئوبینیان و جادیان، از سرزمین جِلعاد، به کنعان بازگشتند و این خبر را به بنیاسرائیل رساندند.
33ایشان از شنیدن این خبر خشنود شدند و خدا را متبارک خواندند و دیگر از جنگ با رِئوبینیان و جادیان به منظور نابود کردن سرزمینی که ایشان در آن سکونت داشتند، سخنی نگفتند.
34و رِئوبینیان و جادیان آن مذبح را چنین نام نهادند: «شاهدی در میان ما که یهوه خداست.»
۳ ژوئن
20:1 آنگاه خداوند به یوشَع گفت:
2«به بنیاسرائیل بگو شهرهای پناهگاهی را که به واسطۀ موسی دربارۀ آنها با شما سخن گفتم، برای خود معین کنند
3تا اگر شخصی ناخواسته و ندانسته کسی را بکشد، بتواند به آنجا بگریزد، و این شهرها برای شما پناهگاهی خواهد بود از دست خونخواهِ مقتول.
4پس او به یکی از این شهرها بگریزد، و در مدخل دروازۀ شهر بایستد و ماجرای خود را برای مشایخ شهر بیان کند. آنگاه ایشان او را به شهر درآورده، مکانی جهت سکونت به او بدهند و او نزد ایشان بماند.
5و اگر خونخواهِ مقتول، وی را تعقیب کند، نباید قاتل را به دست او تسلیم کنند، زیرا همسایۀ خود را نادانسته کشته، و از پیش خصومتی با او نداشته است.
6او باید تا زمان محاکمهاش در حضور جماعت، و تا زمان وفات کاهن اعظمِ وقت، در آن شهر بماند. سپس میتواند به شهر و خانۀ خود که از آن گریخته بود، بازگردد.»
7پس آنها قِدِش را در جَلیل در نواحی مرتفع نَفتالی، شِکیم را در نواحی مرتفع اِفرایِم، و قَریهاَربَع یعنی حِبرون را در نواحی مرتفع یهودا بدین منظور وقف کردند.
8و در آن سوی اردن، در شرق اَریحا، باصِر را در صحرا بر فلات از قبیلۀ رِئوبین، راموت را در جِلعاد از قبیلۀ جاد، و جولان را در باشان از قبیلۀ مَنَسی بدین منظور تعیین نمودند.
9اینهاست شهرهایی که برای تمامی بنیاسرائیل و نیز غریبی که میانشان بود، معین شد تا چنانچه شخصی ناخواسته کسی را کشته باشد، بتواند به آنجا بگریزد تا پیش از محاکمه شدن در حضور جماعت، به دست خونخواهِ مقتول کشته نشود.
21:1 آنگاه سران خاندانهای لاویان نزد اِلعازارِ کاهن، یوشَع پسر نون و سران خاندانهای قبایل بنیاسرائیل آمدند.
2و در شیلوه واقع در سرزمین کنعان، بدیشان گفتند: «خداوند به واسطۀ موسی فرمان داد که شهرها برای سکونت و چراگاههای آنها برای چارپایانمان، به ما داده شود.»
3پس بنیاسرائیل طبق فرمان خداوند از میراث خویش شهرها و چراگاههای زیر را به لاویان دادند:
4قرعۀ نخست به نام طایفههای قُهاتیان برآمد و به لاویانی که پسران هارون کاهن بودند، سیزده شهر از شهرهای قبایل یهودا، شمعون و بِنیامین به قرعه، تعلق گرفت.
5به دیگر قُهاتیان نیز ده شهر از شهرهای طوایف قبیلۀ اِفرایِم، قبیلۀ دان و نیمقبیلۀ مَنَسی به قرعه، تعلق گرفت.
6به جِرشونیان سیزده شهر از شهرهای طوایف قبیلۀ یِساکار، قبیلۀ اَشیر، قبیلۀ نَفتالی و نیمقبیلۀ مَنَسی در باشان، به قرعه، تعلق گرفت.
7به مِراریان نیز بر حسب طوایف خود دوازده شهر از شهرهای قبیلۀ رِئوبین، قبیلۀ جاد و قبیلۀ زِبولون تعلق گرفت.
8بدینگونه بنیاسرائیل طبق آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرمان داده بود، این شهرها و چراگاههای آنها را به قرعه به لاویان دادند.
9از قبیلۀ یهودا و قبیلۀ شمعون، این شهرها را که نام برده میشود، دادند.
10این شهرها برای نسل هارون که یکی از طوایف قُهاتیان و از قبیلۀ لاوی بودند، تعیین شد، زیرا نخستین قرعه به نام ایشان بود.
11پس قَریهاَربَع را که همان حِبرون باشد با چراگاههای اطرافش در نواحی مرتفع یهودا به ایشان دادند (اَربَع پدر عَناق بود).
12اما مزرعهها و روستاهای اطراف شهر به کالیب پسر یِفُنّه به ملکیت بخشیده شده بود.
13و به نسل هارونِ کاهن این شهرها را با چراگاههای اطرافشان دادند: حِبرون که از شهرهای پناهگاه برای قاتلانی بود که ناخواسته کسی را کشته باشند، و نیز شهرهای لِبنَه،
14یَتّیر، اِشتِموعَ،
15حولون، دِبیر،
16عَین، یوطَّه و بِیتشمس را که نُه شهر از این دو قبیله بودند.
17از قبیلۀ بِنیامین نیز این شهرها را بدیشان دادند: جِبعون، جِبَع،
18عَناتوت و عَلمون، که چهار شهر بود با چراگاههای اطرافشان.
19همۀ شهرهای نسل هارون که کاهن بودند، سیزده شهر بود با چراگاههایشان.
20و اما به طایفههای قُهاتی از لاویان، شهرهایی از قبیلۀ اِفرایِم بر حسب قرعه تعلق گرفت.
21پس شِکیم را در نواحی مرتفع اِفرایِم که شهر پناهگاه قاتلان غیرعمد است، و جازِر را،
22و قِبصایِم و بِیتحورون را، که چهار شهر بودند، با چراگاههایشان به ایشان دادند.
23نیز از قبیلۀ دان، شهرهای اِلتِقی، جِبِتون،
24اَیَلون و جَترِمّون را که چهار شهر بودند با چراگاههایشان، بدیشان دادند.
25از نیمقبیلۀ مَنَسی نیز شهر تَعَناک و جَترِمّون که دو شهر بودند با چراگاههایشان، بدیشان رسید.
26پس تمامی این ده شهر با چراگاههایشان به بقیۀ طایفههای قُهاتیان داده شد.
27به جِرشونیان، یکی از طوایف قبیلۀ لاوی، این شهرها داده شد: از نیمقبیلۀ مَنَسی، جولان در باشان که از شهرهای پناهگاه قاتلان غیرعمد بود، و بِعِشتِرَه، یعنی دو شهر با چراگاههایشان.
28از قبیلۀ یِساکار، شهرهای قِشیون، دابِرَت،
29یَرموت و عِینجَنّیم، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان داده شد.
30از قبیلۀ اَشیر، شهرهای مِشال، عَبدون،
31حِلقَت و رِحوب، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان داده شد.
32از قبیلۀ نَفتالی، شهرهای قِدِش در جَلیل که از شهرهای پناهگاه برای قاتلانی بود که ناخواسته کسی را کشته باشند، و حَمّوتدُر و قَرتان، که سه شهر بودند با چراگاههایشان داده شد.
33بدینگونه تمامی این سیزده شهر با چراگاههایشان به طایفههای جِرشونیان داده شد.
34به طوایف مِراریان که از لاویانِ باقیمانده بودند، این شهرها داده شد: از قبیلۀ زِبولون، شهرهای یُقنِعام، قَرتَه،
35دِمنَه و نَحَلال، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان؛
36از قبیلۀ رِئوبین، شهرهای باصِر و یَهْصَه،
37قِدیموت و میفَعَت، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان؛
38از قبیلۀ جاد، شهرهای راموت در جِلعاد که از شهرهای پناهگاه قاتلان بود، مَحَنایِم،
39حِشبون و یَعزیر، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان.
40بدینگونه تمامی این دوازده شهر به قرعه به مِراریان که بقیۀ لاویان را تشکیل میدادند، بر حسب طوایفشان واگذار شد.
41تمامی شهرهای لاویان در میان سرزمین تحت تملک بنیاسرائیل، چهل و هشت شهر بود با چراگاههایشان.
42هر یک از این شهرها، چراگاههایی در اطراف خود داشت، و این در مورد تمامی این شهرها صدق میکرد.
43پس خداوند تمامی آن سرزمینی را که سوگند خورده بود به پدران ایشان بدهد، به اسرائیل بخشید. آنان این سرزمین را به تصرف درآوردند و در آنجا مسکن گزیدند.
44خداوند طبق هرآنچه برای پدرانشان سوگند خورده بود، از هر سو به آنان آسایش بخشید. هیچیک از دشمنان ایشان نتوانست در برابر آنها بایستد، زیرا خداوند همۀ دشمنان ایشان را به دست آنها تسلیم کرد.
45از همۀ چیزهای نیکویی که خداوند به خاندان اسرائیل وعده داده بود، حتی یک کلمه بر زمین نیفتاد، بلکه همگی به انجام رسید.
۲ ژوئن
19:1 قرعۀ دوّم برای شمعون برآمد، یعنی برای قبیلۀ شمعون بر حسب طوایفشان. میراث آنان در میان میراث قبیلۀ یهودا قرار داشت،
2و مشتمل بود بر: بِئِرشِبَع (یا شِبَع)، مولادَه،
3حَصَرشوعال، بالَح، عِصِم،
4اِلتولَد، بِتول، حُرما،
5صِقلَغ، بِیتمَرکَبوت، حَصَرسوسَه،
6بِیتلِباعوت و شاروحِن، که سیزده شهر بودند با روستاهایشان؛
7و عَین، رِمّون، عِتِر و عاشان، که چهار شهر بودند با روستاهایشان،
8و تمامی روستاهای اطراف این شهرها تا بَعَلَتبِئِر، یعنی تا رامَه در نِگِب. این بود میراث قبیلۀ شمعون بر حسب طوایفشان.
9میراث قبیلۀ شمعون از سهم قبیلۀ یهودا گرفته شد، زیرا سهم یهودا برایشان بسیار زیاد بود. بدینگونه قبیلۀ شمعون میراثشان را در میان میراث یهودا گرفتند.
10قرعۀ سوّم برای قبیلۀ زِبولون بر حسب طوایفشان برآمد. قلمرو میراث ایشان تا سارید میرسید.
11سرحد ایشان به سوی غرب تا مَرعَلَه بالا میرفت و به دَبّاشِه میرسید، و سپس تا وادیای که در مقابل یُقنِعام است امتداد مییافت.
12آنگاه از سارید به سمت طلوع آفتاب در شرق میپیچید و تا سرحد کیسلوتتابور میرفت و از آنجا تا دابِرَت و سپس به سمت بالا تا یافیَع کشیده میشد.
13و از آنجا به سوی شرق، به طرف جَتخِفِر و عِتقاصین میرفت و تا به رِمّون امتداد مییافت و سپس به سمت نیعَه میپیچید.
14آنگاه آن را در شمال دور زده، به سوی حَنّاتون میرفت، و به وادی یِفتَحئیل منتهی میشد.
15شهرهای قَطَّه، نَحَلال، شِمرون، یِدَلَه و بِیتلِحِم نیز جزو قلمرو ایشان بود، که دوازده شهر بودند با روستاهایشان.
16این شهرها و روستاهایشان میراث قبیلۀ زِبولون بود بر حسب طوایفشان.
17قرعۀ چهارم برای یِساکار برآمد، یعنی برای قبیلۀ یِساکار بر حسب طوایفشان.
18قلمرو ایشان مشتمل بود بر: یِزرِعیل، کِسُلوت، شونَم،
19حَفارایِم، شیئون، اَناحَرَه،
20رَبّیت، قِشیون، اِبِص،
21رِمِت، عِینجَنّیم، عِینحَدَّه و بِیتفَصّیص.
22سرحد ایشان به تابور و شَحَصیمَه و بِیتشمس میرسید و سپس به اردن منتهی میشد؛ یعنی شانزده شهر با روستاهایشان.
23این شهرها و روستاهای آنها میراث قبیلۀ یِساکار بود بر حسب طوایفشان.
24قرعۀ پنجم برای قبیلۀ اَشیر بر حسب طوایفشان برآمد.
25قلمرو ایشان مشتمل بود بر: حِلقَت، حَلی، بِطِن، اَکشاف،
26اَلَّمِلِک، عَماد و مِشال. سرحد ایشان در غرب به کَرمِل و شیحورلِبنه میرسید.
27آنگاه به بِیتداجون در شرق میپیچید و به زِبولون و وادی یِفتَحئیل میرسید. سپس به سمت شمال، تا بِیتعامِق و نِعیئیل میرفت و از آنجا به کابول در شمال امتداد مییافت.
28سپس تا به عَبدون، رِحوب، حَمّون، قانَه و تا صیدونِ بزرگ پیش میرفت.
29و آنگاه به سوی رامَه برگشته، به شهر حصاردارِ صور میرسید و از آنجا به طرف حوسَه میپیچید و به دریا ختم میشد. قلمرو ایشان شامل مَحَلَب و اَکزیب،
30عُمَّه، اَفیق و رِحوب میشد، که بیست و دو شهر بودند با روستاهایشان.
31این شهرها و روستاهای آنها میراث قبیلۀ اَشیر بود بر حسب طوایفشان.
32قرعۀ ششم برای قبیلۀ نَفتالی بر حسب طوایفشان برآمد.
33سرحد ایشان از حالِف، یعنی از درخت بلوطی که در صَعَنَنّیم است، و نیز از اَدامیناقِب و یَبنِئیل شروع میشد و تا لَقّوم ادامه مییافت و به اردن منتهی میشد.
34آنگاه به سمت غرب به سوی اَزنوتتابور میپیچید و از آنجا تا حُقّوق پیش رفته، در جنوب به سرحد قلمرو قبیلۀ زِبولون، و در غرب به سرحد اَشیر و در شرق به سرحد یهودا نزد اردن میرسید.
35شهرهای حصاردار ایشان از این قرار بود: صِدّیم، صِر، حَمَّت، رَقَّت، کِنِرِت،
36اَدامَه، رامَه، حاصور،
37قِدِش، اِدرِعی، عِینحاصور،
38یِرون، مِجدَلئیل، حوریم، بِیتعَنات و بِیتشمس، که نوزده شهر بودند با روستاهایشان.
39این شهرها و روستاهای آنها میراث قبیلۀ نَفتالی بود بر حسب طوایفشان.
40قرعۀ هفتم برای قبیلۀ دان بر حسب طوایفشان برآمد.
41قلمرو میراث ایشان مشتمل بود بر: صُرعَه، اِشتائُل، عیرشمس،
42شَعَلَبّین، اَیَلون، یِتلَه،
43ایلون، تِمنَه، عِقرون،
44اِلتِقی، جِبِتون، بَعَلَت،
45یِهود، بنیبِرَق، جَترِمّون،
46مِیاهیَرقون، رَقّون و نیز منطقۀ مقابل یافا.
47اما چون قبیلۀ دان نتوانستند قلمرو خود را تصاحب کنند، به لِشِم برآمده، با آن جنگیدند و پس از تصرف آن، مردمانش را از دم تیغ گذراندند. آنها لِشِم را تصرف کرده، در آنجا ساکن شدند، و آن را به نام جَدشان، دان نامیدند.
48این شهرها و روستاهای آنها میراث قبیلۀ دان بود بر حسب طوایفشان.
49و چون بنیاسرائیل کار تقسیم زمین بر حسب قلمروهایش را به پایان رساندند، به یوشَع پسر نون نیز در میان خود میراثی دادند.
50آنان بنا بر گفتۀ خداوند، تِمنَهسارَح در نواحی مرتفع اِفرایِم را بنا به درخواست یوشَع به وی دادند. او این شهر را از نو بنا کرد و در آن ساکن گردید.
51اینها بود میراثی که اِلعازارِ کاهن، یوشَع پسر نون و سران خاندانهای قبایل بنیاسرائیل در حضور خداوند در شیلوه نزد در خیمۀ ملاقات به قرعه تعیین کردند. بدینسان کار تقسیم زمین به پایان رسید.
۱ ژوئن
18:1 آنگاه تمامی جماعت بنیاسرائیل در شیلوه گرد آمدند و خیمۀ ملاقات را در آنجا بر پا داشتند و آن سرزمین پیش روی ایشان مغلوب بود.
2با این حال، در میان بنیاسرائیل، هفت قبیله باقی ماندند که میراثشان هنوز تقسیم نشده بود.
3پس یوشَع به بنیاسرائیل گفت: «تا به کی در رفتن برای تصرف سرزمینی که یهوه خدای پدرانتان به شما داده است، کاهلی میورزید؟
4از هر قبیله سه مرد برگزینید و من ایشان را خواهم فرستاد تا به سرتاسر این سرزمین بروند و گزارشی از آن با در نظر گرفتن ملکیت آیندۀ خود بنویسند و سپس نزد من بازآیند.
5آنان باید زمین را به هفت قسمت تقسیم کنند. یهودا در قلمرو خود در جنوب بماند، و خاندان یوسف در قلمرو خویش در شمال.
6زمین را در هفت قسمت توصیف کنید و گزارش آن را اینجا نزد من آورید تا من در حضور یهوه خدایمان برای شما قرعه بیفکنم.
7لاویان در میان شما سهمی نخواهند داشت، زیرا خدمتِ کهانت برای خداوند میراث ایشان است. جاد، رِئوبین و نیمقبیلۀ مَنَسی نیز میراث خود را که موسی خدمتگزار خداوند بدیشان داد، در آن سوی اردن به جانب شرق گرفتهاند.»
8چون آن مردان برخاسته، روانه شدند، یوشَع آنانی را که برای نوشتن گزارش زمین میرفتند، فرمان داده، گفت: «به سرتاسر این سرزمین رفته، گزارشی از آن بنویسید و نزد من بازآیید تا اینجا در شیلوه در حضور خداوند برایتان قرعه بیفکنم.»
9پس آن مردان رفته، سرتاسر آن سرزمین را پیمودند و بر طوماری گزارشی از هفت قسمت آن سرزمین بر حسب شهرهایش نوشتند و سپس نزد یوشَع به اردوگاه شیلوه بازگشتند.
10آنگاه یوشَع در شیلوه در حضور خداوند برایشان قرعه افکند و در آنجا زمین را برای بنیاسرائیل بر حسب تقسیمات قبیلهایِ ایشان تقسیم کرد.
11نخستین قرعه برای قبیلۀ بِنیامین بر حسب طوایفشان برآمد. قلمرو سهم آنان مابین قبیلۀ یهودا و قبایل یوسف تعیین شد.
12ضلع شمالیِ حدود ایشان از اردن آغاز شده، به سمت شمال اَریحا و همچنین نواحی مرتفع به جانب غرب بالا میرفت، و به صحرای بِیتآوِن ختم میشد.
13آنگاه از آنجا به سمت لوز، به طرف شیب جنوبی لوز، یعنی همان بِیتئیل امتداد مییافت و سپس به جانب عَطاروتاَدّار که در کنار کوهی در جنوب بِیتحورونِ پایینی است، میرفت.
14آنگاه ادامه مییافت و در ضلع غربی، از کوهی که مقابل بِیتحورون بود، به سمت جنوب میپیچید و سپس به قَریهبَعَل، یعنی همان قَریهیِعاریم که از آن قبیلۀ یهوداست، ختم میشد. این بود ضلع غربی.
15و ضلع جنوبی، از حومۀ قَریهیِعاریم آغاز میشد و به جانب غرب رفته، به چشمۀ آبهای نِفتواَخ میرسید.
16سپس به سمت کوهپایهای که مشرف بر وادی بِنهِنّوم در شمال وادی رِفائیم بود پایین میرفت، و به وادی هِنّوم در شیب جنوبی شهر یِبوسیان میرسید و از آنجا به سمت پایین به عِینروجِل میرفت.
17آنگاه به سمت شمال ادامه مییافت و به عِینشمس رفته، از آنجا به جِلیلوت که روبهروی سربالایی اَدُمّیم است میرسید و آنگاه به جانب سنگِ بوهَن پسر رِئوبین پایین میرفت.
18سپس از آنجا به سوی شیب شمالی بِیتعَرَبَه ادامه مییافت و به سمت پایین به دشت عَرَبَه میرفت،
19و از آنجا به شیب شمالی بِیتحُجلَه میرسید و به خلیج شمالی دریای نمک واقع در انتهای جنوبی اردن ختم میشد. این بود سرحد جنوبی.
20اردن نیز سرحد شرقی آن را تشکیل میداد. این است میراث قبیلۀ بِنیامین بر حسب طوایفشان، و سرحداتش به هر طرف.
21شهرهای قبیلۀ بِنیامین، بر حسب طوایفشان، از این قرار بود: اَریحا، بِیتحُجلَه، عِمیققِصیص،
22بِیتعَرَبَه، صِمارایِم، بِیتئیل،
23عَوّیم، فارَه، عُفرَه،
24کِفَرعَمّونی، عُفنی و جِبَع، که دوازده شهر بودند با روستاهایشان.
25جِبعون، رامَه، بِئیروت،
26مِصفَه، کِفیرَه، موصَه،
27راقِم، یِرفِئیل، تَرالَه،
28صِلَع، آلِف، شهر یِبوسیان یعنی اورشلیم، جِبعَه و قَریهیِعاریم، که چهارده شهر بودند با روستاهایشان. این است میراث قبیلۀ بِنیامین بر حسب طوایفشان.
۳۱ می
17:1 سپس سهم قبیلۀ مَنَسی به حکم قرعه تعیین شد، زیرا او نخستزادۀ یوسف بود. به ماکیر، نخستزادۀ مَنَسی که پدر جِلعاد بود، جِلعاد و باشان تعلق گرفت، زیرا او مرد جنگ بود.
2و برای مابقی پسران مَنَسی بر حسب طوایفشان، یعنی طوایف اَبیعِزِر، حِلِق، اَسْریئیل، شِکیم، خِفِر و شِمیداع به حکم قرعه سهمی در نظر گرفته شد. اینان بودند نوادگان ذکور مَنَسی، پسر یوسف بر حسب طوایفشان.
3و اما صِلُفِحاد، پسر خِفِر پسر جِلعاد پسر ماکیر پسر مَنَسی، پسری نداشت، بلکه فقط دختران داشت و اینهاست نامهای دخترانش: مَحلَه، نوعَه، حُجلَه، مِلکَه و تِرصَه.
4پس آنان نزد اِلعازارِ کاهن، یوشَع پسر نون، و رهبران رفتند و گفتند: «خداوند به موسی فرمان داد که به ما نیز در میان برادرانمان میراثی ببخشد.» پس یوشَع طبق فرمان خداوند، میراثی در میان برادران پدرشان بدیشان داد.
5بدین ترتیب، علاوه بر سرزمین جِلعاد و باشان که در آن سوی اردن واقع است، ده سهم دیگر نیز به مَنَسی رسید،
6زیرا دختران مَنَسی نیز در میان پسران وی میراث یافتند. و سرزمین جِلعاد از آنِ دیگر نوادگان مَنَسی شد.
7قلمرو مَنَسی از اَشیر تا به مِکمِتَت در شرق شِکیم میرسید. سپس سرحد آنان از آنجا به سمت جنوب به سوی ساکنان عِینتَپُّواَخ میرفت.
8سرزمین تَپُّواَخ از آن مَنَسی بود، اما شهر تَپُّواَخ در سرحد مَنَسی، به قبیلۀ اِفرایِم تعلق داشت.
9آنگاه این سرحد به سوی وادی قانَه پایین میرفت. از میان شهرهای مَنَسی، آن شهرها که در سمت جنوبی وادی قرار داشت از آنِ اِفرایِم بود. سرحد مَنَسی در سمت شمال وادی بود و به دریا ختم میشد.
10جنوب آن وادی از آن اِفرایِم بود و شمالش از آن مَنَسی، و دریا سرحدشان بود و سرحد مَنَسی در شمال به اَشیر و در شرق به یِساکار میرسید.
11در یِساکار و اَشیر، بِیتشِاَن با توابعش، یِبلِعام با توابعش، ساکنان دُر و توابعش، ساکنان عِیندُر و توابعش، ساکنان تَعَناک و توابعش و ساکنان مِجِدّو و توابعش از آن مَنَسی بود؛ سوّمین شهر نافَت است.
12با این حال، قبیلۀ مَنَسی یارای تصرف این شهرها را نداشت و کنعانیان به سکونت خود در آن سرزمین ادامه دادند.
13اما چون بنیاسرائیل نیرومند شدند، کنعانیان را به کار اجباری گماشتند، ولی ایشان را بهطور کامل بیرون نراندند.
14آنگاه قبیلۀ یوسف، یوشَع را خطاب کرده، گفتند: «چرا تنها یک قرعه و یک سهم به ما میراث دادی، حال آنکه قومی پرجمعیت هستیم، زیرا که خداوند تا بدینجا برکتمان داده است؟»
15یوشَع پاسخ داد: «از آنجا که قومی پرجمعیت هستید، به جنگل برآمده، مکانی برای خود در سرزمین فِرِزّیان و رِفائیان صاف کنید، زیرا کوهستان اِفرایِم برایتان تنگ است.»
16قبیلۀ یوسف پاسخ دادند: «نواحی مرتفع برای ما کفایت نمیکند، اما کنعانیانی هم که در زمین وادی ساکنند، ارابههای آهنین دارند، چه آنان که در بِیتشِاَن و توابعش هستند، چه آنان که در وادی یِزرِعیلند.»
17آنگاه یوشَع به خاندان یوسف یعنی به اِفرایِم و مَنَسی گفت: «شما قومی پرجمعیت و بسیار نیرومندید، و نباید تنها یک سهم داشته باشید؛
18پس نواحی مرتفع نیز از آنِ شما باشد. هرچند جنگل است، میتوانید صافش کنید و تمامی حدودش از آنِ شما خواهد بود. زیرا کنعانیان را بیرون خواهید راند، ولو آنکه ارابههای آهنین داشته و زورآور باشند.»
۳۰ می
16:1 سهم قبیلۀ یوسف مطابق قرعه از اردن در کنار اَریحا آغاز میشد، و به سمت شرق تا آبهای اَریحا در صحرا میرفت و از اَریحا به نواحی مرتفع در بِیتئیل میرسید.
2آنگاه از بِیتئیل، یعنی لوز ادامه یافته، به سرحد اَرکیان در عَطاروت میرسید.
3سپس به جانب غرب به سرحد یَفلیطیان تا منطقۀ بِیتحورونِ پایینی و تا به جازِر پایین میرفت، و به دریا منتهی میشد.
4پس قبیلۀ یوسف، یعنی مَنَسی و اِفرایِم، میراث خود را دریافت کردند.
5قلمرو قبیلۀ اِفرایِم بر حسب طوایفشان بدین قرار بود: سرحد میراث آنان از عَطاروتاَدّار در شرق تا بِیتحورونِ بالایی بود
6و از آنجا به سوی دریا تا مِکمِتَت در شمال ادامه مییافت. سپس به سمت شرق به طرف تَعَنَتشیلوه میپیچید، و از آنجا گذشته، به یانُوَح در شرق میرسید.
7و از یانُوَح به سمت عَطاروت و نَعَرَه پایین رفته، به اَریحا میرسید و به اردن ختم میشد.
8سپس از تَپُّواَخ به سمت غرب تا وادی قانَه میرفت و به دریا منتهی میشد. این بود میراث قبیلۀ اِفرایِم بر حسب طوایفشان،
9با شهرهایی که در میان میراث قبیلۀ مَنَسی برای قبیلۀ اِفرایِم کنار گذاشته شده بود، همۀ شهرها با روستاهایشان.
10با این حال، آنان کنعانیان ساکن جازِر را بیرون نراندند؛ پس ایشان تا به امروز در میان اِفرایِم ساکنند، اما همچون کارگرانی برای انجام کارهای اجباری.
۲۹ می
15:1 سهم قبیلۀ یهودا بر حسب طوایفشان مطابق قرعه به سمت جنوب تا سرحد اَدوم، و به صحرای صین در منتهیالیه جنوبی میرسید.
2سرحد جنوبی ایشان از انتهای دریای نمک بود، از خلیج کوچکی که رو به جنوب است،
3و به طرف جنوب به سوی سربالایی عَقرَبّیم بیرون آمده، به سوی صین میرفت و تا جنوب قادِشبَرنِع بالا میآمد. آنگاه به جانب حِصرون رفته، به سمت اَدّار بالا میرفت و به قَرقَع میپیچید.
4سپس به سوی عَصمون رفته، به وادی مصر بیرون میآمد و به دریا منتهی میشد. این است سرحد جنوبی ایشان.
5و اما سرحد شرقی، دریای نمک تا دهانۀ رود اردن بود. سرحد شمالی، از خلیج کوچکِ دریا در دهانۀ اردن بود.
6این سرحد تا بِیتحُجلَه برمیآمد و به جانب شمالِ بِیتعَرَبَه میرفت و تا سنگ بوهَن پسر رِئوبین بالا میرفت.
7و از وادی عَخور به سمت دِبیر بالا میرفت و سپس به سمت شمال، به سوی جِلجال میپیچید، که مقابل سربالایی اَدُمّیم در جنوب وادی است. آنگاه به سوی آبهای عِینشمس ادامه مییافت و به عِینروجِل منتهی میشد.
8سپس از وادی بِنهِنّوم در شیب جنوبی شهر یِبوسیان، یعنی اورشلیم، بالا میرفت و از آنجا به بالای تپهای که به سمت غرب، مقابل وادی هِنّوم در منتهیالیه شمالی وادی رِفائیم است، برمیآمد.
9آنگاه از بالای تپه به طرف چشمۀ آبهای نِفتواَخ ادامه یافته، به سوی شهرهای کوه عِفرون میرفت و تا بَعَلَه، یعنی قَریهیِعاریم، امتداد مییافت.
10سپس از بَعَلَه به جانب غرب پیچیده، به سمت کوه سِعیر و از آنجا به سوی شیب شمالی کوه یِعاریم، یعنی کِسالون، میرفت و رو به پایین تا به بِیتشمس ادامه مییافت و به تِمنَه میرسید.
11آنگاه به سمت شیب شمال عِقرون بیرون میرفت، به سوی شیکِرون امتداد مییافت، و به سوی کوه بَعَلَه رفته، در یَبنِئیل بیرون میآمد و به دریا منتهی میشد.
12سرحد غربی، دریای بزرگ و ساحلش بود. این است سرحد قوم یهودا از هر سو، بر حسب طوایفشان.
13پس یوشَع بر حسب فرمان خداوند، به کالیب پسر یِفُنّه سهمی در میان قبیلۀ یهودا بخشید، یعنی قَریهاَربَع را که همان حِبرون است. اَربَع پدر عَناق بود.
14و کالیب سه پسر عَناق یعنی شیشای، اَخیمان و تَلمای را که نسل عَناق بودند، از آنجا بیرون راند.
15آنگاه از آنجا به مقابله با ساکنان دِبیر برآمد؛ نام دِبیر پیشتر قَریهسِفِر بود.
16و کالیب گفت: «هر که بر قَریهسِفِر حمله بَرد و آن را تصرف کند، دختر خود عَکسَه را به او به زنی خواهم داد.»
17عُتنِئیل پسر قِناز برادر کالیب، آنجا را تصرف کرد. پس کالیب دخترش عَکسَه را به او به زنی داد.
18باری، چون عَکسَه نزد عُتنِئیل آمد، او را برانگیخت تا از پدرش کالیب مزرعهای طلب کند. و هنگامی که دختر از الاغ خود پیاده میشد، کالیب از او پرسید: «چه میخواهی؟»
19عَکسَه پاسخ داد: «برکتی به من بده. از آنجا که زمین نِگِب را به من دادهای، چشمههای آب را نیز به من عطا کن.» پس کالیب چشمههای بالا و پایین را به او بخشید.
20این است میراث قبیلۀ یهودا بر حسب طوایفشان:
21شهرهای متعلق به قبیلۀ یهودا در منتهیالیه جنوبی به سمت سرحد اَدوم عبارت بودند از: قَبصِئیل، عِدِر، یاجور،
22قینَه، دیمونَه، عَدعَداه،
23قِدِش، حاصور، یِتنان،
24زیْف، طِلِم، بِعَلوت،
25حاصورحَدَتَه، قِریوتحِصرون یعنی حاصور،
26اَمام، شِماع، مولادَه،
27حَصَرجَدَّه، حِشمون، بِیتفالِط،
28حَصَرشوعال، بِئِرشِبَع، بِزیوتْیَه،
29بَعالَه، عییم، عِصِم،
30اِلتولَد، کِسیل، حُرما،
31صِقلَغ، مَدمَنَّه، سَنسَنَّه،
32لِباعوت، شِلخیم، عَین و رِمّون، که بر روی هم بیست و نه شهر بود با روستاهای آنها.
33در نواحی کمارتفاع: اِشتائُل، صُرعَه، اَشنَه،
34زانواَخ، عِینجَنّیم، تَپُّواَخ، عِنام،
35یَرموت، عَدُلّام، سوکوه، عَزیقَه،
36شَعَرایِم، عَدیتایِم، جِدیرَه و جِدیرُتایِم، که چهارده شهر بود با روستاهای آنها.
37صِنان، حَداشاه، مِجدَلجاد،
38دِلِعان، مِصفِه، یُقتِئیل،
39لاکیش، بُصقَت، عِجلون،
40کَبّون، لَحماس، کِتلیش،
41جِدیروت، بِیتداجون، نَعَمَه و مَقّیدَه، که شانزده شهر بود با روستاهای آنها.
42لِبنَه، عِتِر، عاشان،
43یَفتاح، اَشنَه، نِصیب،
44قِعیلَه، اَکزیب و مَریشَه، که نُه شهر بود با روستاهای آنها.
45عِقرون با توابع و روستاهای آن،
46از عِقرون تا دریا، تمام آنچه در حومۀ اَشدود بود با روستاهای آنها.
47اَشدود با توابع و روستاهای آن و نیز غزه با توابع و روستاهایش تا وادی مصر و تا دریای بزرگ و ساحل آن.
48در نواحی مرتفع: شامیر، یَتّیر، سوکوه،
49دَنَّه، قَریهسَنَّه یعنی دِبیر،
50عَناب، اِشتِموه، عَنیم،
51جوشِن، حولون و جیلوه، که یازده شهر بود با روستاهای آنها.
52اَراب، دومَه، اِشعان،
53یانیم، بِیتتَپّواَخ، اَفیقَه،
54حُمطَه، قَریهاَربَع یعنی حِبرون، و صیعور، که نُه شهر بود با روستاهای آنها.
55مَعون، کَرمِل، زیف، یوطَّه،
56یِزرِعیل، یُقدِعام، زانواَخ،
57قاین، جِبعَه و تِمنَه، که ده شهر بود با روستاهای آنها.
58حَلحول، بِیتصور، جِدور،
59مَعَرات، بِیتعَنوت و اِلتِقون، که شش شهر بود با روستاهای آنها.
60قَریهبَعَل، یعنی قَریهیِعاریم و رَبَّه، که دو شهر بود با روستاهای آنها.
61در بیابان: بِیتعَرَبَه، میدّین، سِکاکَه،
62نِبشان، شهر نمک و عِینجِدی، که شش شهر بود با روستاهای آنها.
63و اما قبیلۀ یهودا نتوانست یِبوسیان را که در اورشلیم ساکن بودند بیرون براند، پس آنان تا به امروز با مردم یهودا در اورشلیم ساکنند.
۲۸ می
14:1 اینهاست میراثی که بنیاسرائیل در سرزمین کنعان دریافت کردند، که اِلعازار کاهن، یوشَع پسر نون و سران خاندانهای قبایل بنیاسرائیل بدیشان به میراث بخشیدند.
2چنانکه خداوند به واسطۀ موسی فرمان داده بود، میراث آن نُه و نیم قبیله به قرعه تعیین شد.
3زیرا موسی به دو و نیم قبیله در آن سوی اردن میراث بخشیده بود، اما در میان ایشان به لاویان هیچ میراثی نداد.
4زیرا پسران یوسف دو قبیله بودند، مَنَسی و اِفرایِم. اما به لاویان هیچ سهمی از زمین داده نشد، مگر شهرهایی برای سکونت با چراگاههایشان به جهت گله و رمۀ آنان.
5پس بنیاسرائیل چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود عمل کرده، سرزمین را تقسیم کردند.
6آنگاه مردم یهودا نزد یوشَع به جِلجال آمدند، و کالیب پسر یِفُنّه قِنِزّی بدو گفت: «سخنی را که خداوند دربارۀ من و تو در قادِشبَرنِع به موسی، مرد خدا گفت، میدانی.
7چهل ساله بودم که موسی خدمتگزار خداوند مرا از قادِشبَرنِع فرستاد تا این سرزمین را جاسوسی کنم و بر حسب آنچه در دلم بود، گزارشی برایش بازآوردم.
8اما برادرانم که همراه من رفته بودند، دل قوم را از هراس گداختند. با این حال من یهوه خدایم را بهتمامی پیروی کردم.
9پس در آن روز موسی سوگند یاد کرده، گفت: ”بهیقین سرزمینی که بر آن پا نهادی تا ابد میراث تو و فرزندانت خواهد بود، زیرا که یهوه خدایم را بهتمامی پیروی کردهای.“
10و حال اینک خداوند همانگونه که گفته بود، مرا این چهل و پنج سال زنده نگاه داشته است، از زمانی که خداوند این را به موسی گفت، هنگامی که اسرائیل در بیابان راه میرفتند. و اینک من امروز هشتاد و پنج سالهام!
11امروز هنوز مانند روزی که موسی مرا فرستاد، نیرومندم؛ قوّت من اکنون همچون قوّت من در آن زمان است، خواه برای جنگ، خواه برای رفت و آمد.
12پس اکنون این ناحیۀ مرتفع را که خداوند در آن روز دربارهاش فرمود، به من بده. تو خود در آن روز شنیدی که عَناقیان در آنجا بودند، با شهرهای بزرگ و حصاردار؛ شاید خداوند با من باشد و من ایشان را بیرون برانم، همانگونه که خداوند فرموده است.»
13آنگاه یوشَع، کالیب پسر یِفُنّه را برکت داد و حِبرون را به او به میراث بخشید.
14پس حِبرون تا به امروز میراث کالیب پسر یِفُنّه قِنِزّی شد، زیرا که او یهوه خدای اسرائیل را بهتمامی پیروی کرد.
15نام حِبرون، پیشتر قَریهاَربَع بود. اَربَع بزرگترین مرد در میان عَناقیان بود. آنگاه زمین از جنگ بیاسود.
۲۷ می
13:1 یوشَع پیر و سالخورده شد، و خداوند به او گفت: «تو پیر و سالخورده شدهای و هنوز زمین بسیار برای تصرف باقی مانده است.
2این است زمینی که باقی مانده: تمامی مناطق فلسطینیان و جِشوریان،
3از نهر شیحور در شرقِ مصر تا سرحد عِقرون در شمال، که از آنِ کنعانیان شمرده میشود، یعنی قلمرو پنج حاکم فلسطینی در غزه، اَشدود، اَشقِلون، جَت و عِقرون، و سرزمین عَوّیان.
4و در جنوب، تمامی سرزمین کنعانیان، و مِعارَه که از آنِ صیدونیان است، تا اَفیق و تا سرحد اَموریان،
5و سرزمین جِبالیان و تمامی نواحی شرق لبنان، از بَعَلجاد در کوهپایۀ حِرمون تا لِبوحَمات؛
6تمامی ساکنان نواحی مرتفع از لبنان تا مِسرِفوتمایِم، یعنی همۀ صیدونیان. من خودْ آنان را از پیش روی بنیاسرائیل بیرون خواهم راند؛ اما تو بنا بر فرمانی که به تو دادهام، زمین را به حکم قرعه میان اسرائیل به ملکیت تقسیم کن.
7پس حال این سرزمین را میان نُه قبیله و نیمقبیلۀ مَنَسی به ملکیت تقسیم نما.»
8رِئوبینیان و جادیان همراه با نیمِ دیگر قبیلۀ مَنَسی مِلک خویش را که موسی در آن سوی اردن به سمت مشرق به ایشان داده بود دریافت کردند، همانگونه که موسی خدمتگزار خداوند بدیشان بخشیده بود:
9از عَروعیر در کنارۀ وادی اَرنون و شهری که در وسط وادی قرار دارد و تمامی فلاتِ میدِبا تا دیبون؛
10و همۀ شهرهای سیحون پادشاه اَموریان که در حِشبون سلطنت میکرد، تا سرحد عَمّونیان؛
11نیز جِلعاد، سرزمین جِشوریان و مَعَکیان، تمامی کوه حِرمون و تمامی باشان تا سَلِخَه؛
12و سرتاسر مملکت عوج در باشان، که در عَشتاروت و اِدرِعی سلطنت میکرد و تنها فرد باقیمانده از رِفائیان بود. موسی آنها را شکست داده و از سرزمینشان بیرون رانده بود.
13اما بنیاسرائیل جِشوریان و مَعَکیان را بیرون نراندند. پس ایشان تا به امروز در میان اسرائیل ساکنند.
14موسی تنها به قبیلۀ لاوی هیچ مِلکی نداد. هدایای اختصاصیِ تقدیمی به یهوه خدای اسرائیل، میراث ایشان است، چنانکه بدیشان گفته بود.
15موسی به قبیلۀ رِئوبین بر حسب طوایف ایشان میراث بخشید.
16قلمرو ایشان از عَروعیر در کنارۀ وادی اَرنون بود و شهر واقع در وسط وادی و سرتاسر فلاتی که در جوار میدِبا است،
17با حِشبون و تمامی شهرهایش که در فلات است یعنی دیبون، باموتبَعَل، بِیتبَعَلمِعون،
18یَهصَه، قِدیموت، میفَعَت،
19قَریهتایِم، سِبمَه، صِرِتشاخار که بر تپۀ وادی بود،
20بِیتفِعور، سراشیبی کوه پیسگاه و بِیتیِشیموت،
21یعنی تمامی شهرهای فلات و سرتاسر مملکت سیحون پادشاه اَموریان که در حِشبون سلطنت میکرد. موسی او و حاکمان مِدیان را شکست داده بود، یعنی اِوی، راقِم، صور، حور و رِبَع، و نیز امیران سیحون را که در آن سرزمین میزیستند.
22در میان آنانی که به شمشیر کشته شدند، بنیاسرائیل بَلعام پسر بِعور را نیز که فالگیری میکرد، کشتند.
23سرحد رِئوبینیان، اردن و کنارهاش بود. این شهرها و روستاهایشان، میراث رِئوبینیان بود بر حسب طوایفشان.
24موسی به قبیلۀ جاد بر حسب طوایف ایشان میراث بخشید.
25قلمرو ایشان یَعزیر بود و تمامی شهرهای جِلعاد و نصف سرزمین عَمّونیان تا عَروعیر که در مقابل رَبَّه است،
26و از حِشبون تا رامَتمِصفِه و بِطونیم، و از مَحَنایِم تا سرحد دِبیر،
27و در وادی بِیتهارام، بِیتنِمراه، سُکّوت، صافون و بقیۀ مملکت سیحون پادشاه حِشبون، اردن و کنارههایش، تا انتهای دریای کِنِرِت در آن سوی اردن به سمت شرق.
28این شهرها و روستاهایشان، میراث جادیان بود بر حسب طوایفشان.
29موسی به نیمقبیلۀ مَنَسی نیز میراث بخشید که برای نیمقبیلۀ مَنَسی بر حسب طوایفشان تعیین شد.
30حدود ایشان از مَحَنایِم بود، و تمامی باشان یعنی سرتاسر مملکت عوج پادشاه باشان، تمامی روستاهای یائیر در باشان یعنی شصت شهر،
31و نصف جِلعاد، و عَشتاروت و اِدرِعی، شهرهای مملکت عوج در باشان را شامل میشد. این شهرها برای نسل ماکیر، پسر مَنَسی بود، یعنی برای نیمی از نسل ماکیر بر حسب طوایفشان.
32اینهاست آنچه موسی در دشتهای موآب، در آن سوی اردن، در شرق اَریحا به ملکیت تقسیم کرد.
33اما موسی به قبیلۀ لاوی هیچ میراثی نداد؛ یهوه خدای اسرائیل، اوست میراث ایشان، چنانکه بدیشان گفته بود.
۲۶ می
12:1 اینانند پادشاهان آن سرزمین که بنیاسرائیل ایشان را شکست دادند و سرزمینشان را در فراسوی اردن، به سمت شرق، به تصرف درآوردند، یعنی از وادی اَرنون تا کوه حِرمون، با تمامی عَرَبَه به سوی شرق:
2سیحون، پادشاه اَموریان که در حِشبون ساکن بود و از عَروعیر واقع در کنارۀ وادی اَرنون یعنی از میانۀ وادی تا یَبّوق که مرز عَمّونیان بود، حکمرانی میکرد. این منطقه نیمی از جِلعاد را در بر داشت.
3نیز او بر عَرَبَه تا دریای کِنِروت به سمت شرق، و به سوی بِیتیِشیموت تا دریای عَرَبَه که همان دریای نمک است، و به سمت جنوب تا کوهپایههای پیسگاه حکمرانی میکرد؛
4و عوج پادشاه باشان، که از باقیماندگانِ رِفائیان بود، و در عَشتاروت و اِدرِعی سکونت داشت،
5و بر کوه حِرمون و سَلِخَه و تمامی باشان تا سرحدات جِشوریان و مَعَکیان و بر نصف جِلعاد تا سرحدات سیحون پادشاه حِشبون حکمرانی میکرد.
6موسی، خدمتگزار خداوند، و بنیاسرائیل آنان را شکست دادند. و موسی، خدمتگزار خداوند سرزمین ایشان را به رِئوبینیان، جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی به مِلکیت داد.
7اینانند پادشاهان آن سرزمین که یوشَع و بنیاسرائیل ایشان را در جانب غربی اردن شکست دادند، یعنی از بَعَلجاد در وادی لبنان تا کوه حالَق که به سوی سِعیر بالا میرود؛ و یوشَع زمینهای ایشان را بر حسب سهم قبیلههای اسرائیل به ملکیت آنان بخشید.
8این سرزمین شامل نواحی مرتفع، نواحی کمارتفاع، عَرَبَه، کوهپایهها، بیابان و نِگِب بود که سرزمینهای حیتّیان، اَموریان، کنعانیان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان بود:
9یکی پادشاه اَریحا؛ یکی پادشاه عای که مکانی در کنار بِیتئیل است؛
10یکی پادشاه اورشلیم؛ یکی پادشاه حِبرون؛
11یکی پادشاه یَرموت؛ یکی پادشاه لاکیش؛
12یکی پادشاه عِجلون؛ یکی پادشاه جازِر؛
13یکی پادشاه دِبیر؛ یکی پادشاه جادِر؛
14یکی پادشاه حُرما؛ یکی پادشاه عَراد؛
15یکی پادشاه لِبنَه؛ یکی پادشاه عَدُلّام؛
16یکی پادشاه مَقّیدَه؛ یکی پادشاه بِیتئیل؛
17یکی پادشاه تَپُّواَخ؛ یکی پادشاه خِفِر؛
18یکی پادشاه اَفیق؛ یکی پادشاه لَشارون؛
19یکی پادشاهِ مادون؛ یکی پادشاهِ حاصور؛
20یکی پادشاه شِمرونمِرون؛ یکی پادشاهِ اَکشاف؛
21یکی پادشاه تَعَناک؛ یکی پادشاه مِجِدّو؛
22یکی پادشاه قِدِش؛ یکی پادشاه یُقنِعام، در کَرمِل؛
23یکی پادشاه دُر، در نافَتدُر؛ یکی پادشاه گوییم، در جِلجال؛
24یکی پادشاه تِرصَه؛ بر روی هم سی و یک پادشاه.