۵ دسامبر

R11205
Category
ایوب باب ۶ , ۷

6:1 آنگاه ایوب در پاسخ گفت:
2«کاش اندوه من وزن می‌شد، و مصیبتم را به تمامی در ترازو می‌نهادند!
3زیرا آنگاه از ریگ دریا سنگین‌تر می‌شد؛ از همین روست که سخنانم شتابزده بوده است.
4زیرا تیرهای قادر مطلق در اندرون من است؛ روح من زهرشان را می‌نوشد، و دِهشَتهای خدا بر من صف‌آرایی کرده‌اند.
5آیا خرِ وحشی با داشتن علف عَرعَر می‌کند؟ یا گاو بر یونجۀ خود ماغ می‌کِشد؟
6آیا چیز بی‌مزه را بی‌نمک توان خورد؟ و یا در سفیدۀ تخم‌مرغ طعمی هست؟
7جان من از دست زدن به آنها کراهت دارد؛ آنها برایم همچون طعامِ چِندِش‌آور است.
8«کاش مسئلت من برآورده می‌شد، و خدا آرزویم را به من می‌داد!
9کاش خدا راضی می‌شد مرا لِه کند، و دست خویش برافراشته، مرا منقطع سازد!
10آنگاه دستِ‌کم مرا این تسلی می‌بود، و در عذابِ بی‌امان شاد می‌گشتم، که کلمات آن قدوس را انکار نکرده‌ام.
11«من چه قوّت دارم که انتظار بکشم؟ سرانجامِ من چیست که شکیبا باشم؟
12آیا قوّتِ من قوّتِ سنگ است، یا گوشتِ تنم، برنجین؟
13آیا در من توانی برای یاریِ خویش هست؟ آیا اِعانت یکسره از من رخت برنبسته است؟
14«شخص نومید سزاوار محبت دوست خویش است، حتی اگر ترسِ قادر مطلق را ترک گفته باشد.
15اما برادرانِ من همچون رودهای فصلی فریب‌کارند، همچون رودهایی که فقط برای مدتی روان می‌شوند،
16که به سبب یخ، سیه‌فامند، و برف در اندرونشان پنهان است،
17اما در فصول خشک بخار می‌شوند، و در گرما از مکان خود ناپدید می‌گردند.
18کاروانها مسیر خود را تغییر می‌دهند، و به بیابانِ بی‌آب و علف درمی‌آیند و هلاک می‌گردند.
19کاروانیانِ تیما نگریستند، قافله‌های صَبا به امید آن بودند.
20ایشان از اطمینان خویش سرافکنده شدند؛ به آنجا رسیدند و شرمنده گشتند.
21اکنون شما نیز مانند آن رودها شده‌اید؛ مصیبتِ مرا دیده و ترسان گشته‌اید.
22آیا گفتم چیزی به من ببخشید؟ یا از ثروت خود هدیه‌ای به من دهید؟
23یا از چنگ مخالفان رهایم سازید؟ یا از دست ظالمان فدیه‌ام کنید؟
24«مرا تعلیم دهید، و خاموش خواهم شد؛ به من بفهمانید خطایم کجاست.
25سخنان راست چه دردناک است! اما استدلال شما چه چیزی را ثابت می‌کند؟
26آیا گمان می‌برید سخنان مرا نکوهش توانید کرد؟ آیا سخنان مردی درمانده را بادی بیش نمی‌انگارید؟
27شما حتی بر یتیمان قرعه می‌افکنید، و دوست خود را چون کالا معامله می‌کنید!
28«اما اکنون لطف فرموده، بر من نظر کنید، تا ببینید آیا چشم در چشم شما دروغ خواهم گفت.
29تمنا اینکه بازایستید و بی‌انصافی نکنید. بازایستید، زیرا حقانیتِ من مطرح است.
30آیا در زبانم هیچ بی‌انصافی هست؟ آیا کامِ من فساد را تمییز نمی‌دهد؟

7:1 «آیا آدمی را بر زمین مجاهده‌ای سخت نیست؟ آیا روزهای او چون روزهای کارگری مزدبگیر نیست؟
2همچون برده‌ای که مشتاق سایه‌ای است، و کارگر مزدبگیری که چشم‌انتظار اُجرت خویش است،
3من نیز ماههای بطالت به میراث یافته‌ام، و شبهای مشقت برایم مقرر گشته است.
4چون به بستر روم، گویم، ”چه وقت بر خواهم خاست؟“ اما شب دراز است و من تا سپیده‌دم از پهلو به پهلو شدن خسته می‌شوم.
5تنم از کِرمها و زخمهای کِبِره‌بسته پوشیده است؛ پوستِ تنم می‌شکافد و ترشحات از آن جاری می‌شود.
6روزهای عمرم از ماکوی بافندگی تیزروتر است، و بدون هیچ امیدی به انتها می‌رسد.
7«به یاد آر، که زندگی من نَفَسی بیش نیست، و دیدگانم دیگر هرگز روی سعادت نخواهد دید.
8چشمان آن که مرا می‌بیند دیگر بر من نخواهد نگریست؛ در همان حال که چشمانت بر من است، دیگر اثری از من نخواهد بود.
9همان‌گونه که ابر محو و نابود می‌گردد، آن که به هاویه فرود می‌شود نیز برنمی‌آید؛
10دیگر هرگز به منزل خویش بازنمی‌گردد، و مکانش دیگر او را نمی‌شناسد.
11«از این رو لب فرو~نخواهم بست؛ در تنگی روحِ خویش سخن خواهم گفت و در تلخیِ جانِ خود، شِکوِه خواهم کرد.
12آیا من دریا هستم یا هیولای ژَرفا، که بر من قراول قرار می‌دهی؟
13هرگاه بگویم، ”تخت‌خوابم مرا تسلی خواهد داد و بسترم شکایت مرا رفع خواهد کرد“،
14آنگاه تو مرا به خوابها به وحشت می‌افکنی، و به رؤیاها هراسان می‌سازی،
15تا آنجا که جانم خفه شدن را خوش‌تر می‌دارد، و مرگ را، بیش از این استخوانهایم.
16از زندگی بیزارم؛ نمی‌خواهم تا ابد زنده بمانم. مرا به حال خود واگذار که روزهایم دَمی بیش نیست.
17انسان چیست که او را در شمار آوری، و دل بدو مشغول داری؟
18هر بامداد به سراغش آیی، و هر لحظه او را بیازمایی؟
19تا به کی چشم از من بر نخواهی گرفت؟ آیا لحظه‌ای مرا به حال خود نخواهی گذاشت تا آب دهانم را فرو~برم؟
20اگر گناه کرده‌ام، به تو چه کرده‌ام، ای پاسبانِ آدمیان؟ چرا مرا هدف تیر خود ساخته‌ای؟ آیا برای تو باری سنگین شده‌ام؟
21چرا نافرمانی‌ام را عفو نمی‌کنی، و مَعصیتم را دور نمی‌سازی؟ زیرا اکنون در خاکِ زمین خواهم خفت؛ آنگاه مرا خواهی جُست و نخواهم بود.»

Speaker
میکاه باب ۲

2:1 وای بر آنان که نقشه‌های پلید می‌کشند، و بر بسترهای خویش شرارت را تدبیر می‌کنند. در روشنایی صبح آن را به عمل می‌آورند، زیرا قدرت انجامش را دارند.
2بر مزرعه‌ها طمع می‌ورزند و آنها را غصب می‌کنند؛ بر خانه‌ها نیز، و آنها را به چنگ می‌آورند. بر مرد و اهل خانه‌اش ظلم می‌کنند، و بر آدمی و میراثش ستم روا می‌دارند.
3پس خداوند چنین می‌گوید: هان من بلایی بر ضد این خاندان تدبیر می‌کنم که از آن جان به در نتوانید برد، و با گردن افراشته راه نخواهید رفت، زیرا آن زمان، زمان بلا خواهد بود.
4در آن روز بر شما طعنه خواهند زد و چون ماتمیان مرثیه خوانده، خواهند گفت: «به تمامی هلاک گشته‌ایم؛ او نصیب قوم مرا تغییر داده است؛ ببینید چگونه آن را از من دور می‌کند، و مزرعه‌های ما را میان مرتدان تقسیم می‌نماید!»
5پس در جماعت خداوند کسی برای تو نخواهد بود که به قرعه، زمین را با ریسمانِ اندازه‌گیری تقسیم کند.
6ایشان موعظه کرده، می‌گویند: «موعظه مکنید؛ بدین چیزها موعظه نباید کرد؛ رسوایی دامنگیر ما نخواهد شد.»
7ای خاندان یعقوب، آیا درست است که گفته شود: مگر صبر خداوند به سر آمده است؟ آیا اینها اعمال اوست؟ آیا کلام او برای آن کس که به درستی گام بر‌دارد نیکو نیست؟
8اما در ایام اخیر قوم من به دشمنی برخاسته‌اند؛ شما ردای نفیس را از تن آنان که در امنیت ره می‌سپارند به در می‌آورید، از تن آنان که از جنگ بازمی‌گردند.
9زنانِ قوم مرا از خانه‌های باصفایشان بیرون می‌رانید، و فرزندان ایشان را تا به ابد از جلال من محروم می‌کنید.
10برخیزید و بروید، زیرا اینجا مکانی برای استراحت نیست، چراکه در آن نجاستی هست که به بلایی مُهلِک هلاک می‌کند.
11اگر شخصی دروغگو و فریبکار از راه رسیده، بگوید: «من از شراب و مُسکِرات برایتان موعظه خواهم کرد‌،» او واعظ این قوم خواهد شد!
12ای یعقوب، به‌یقین همۀ شما را گرد خواهم آورد؛ و بی‌گمان باقیماندگان اسرائیل را جمع خواهم کرد. ایشان را همچون گوسفندان با هم در آغل خواهم نهاد، و همچون گله در میان چراگاهش، و زمین از هیاهوی مردمانِ بسیار، مملو خواهد شد.
13گشایندۀ راه، پیشاپیش آنان بر خواهد آمد؛ آنان راه را گشوده، از دروازه خواهند گذشت و بیرون خواهند رفت. پادشاهشان پیشاپیش آنان خواهد رفت، و خداوند در رأس ایشان.

Speaker
عبرانیان باب ۱۲

12:1 پس چون چنین ابری عظیم از شاهدان را گرداگرد خود داریم، بیایید هر بارِ اضافی و هر گناه را که آسان به دست و پای ما می‌پیچد، از خود دور کنیم و با استقامت در مسابقه‌ای که برای ما مقرر شده است، بدویم.
2و چشمان خود را بر قهرمان و مظهر کامل ایمان یعنی عیسی بدوزیم که به‌خاطر آن خوشی که پیشِ رو داشت، صلیب را تحمل کرد و ننگ آن را ناچیز شمرد و اکنون بر جانب راست تخت خدا نشسته است.
3به او بیندیشید که چنان مخالفتی را از سوی گناهکاران تحمل کرد، تا خسته و دلسرد نشوید.
4هنوز در نبرد خود با گناه تا پای جان ایستادگی نکرده‌اید
5و آن سخن تشویق‌آمیز را از یاد برده‌اید که شما را پسران خطاب کرده، می‌گوید: «ای پسرم، تأدیب خداوند را خوار مشمار، و چون توبیخت کند، دلسرد مشو.
6زیرا خداوند آنان را که دوست می‌دارد، تأدیب می‌کند، و هر فرزند خود را که می‌پذیرد، تنبیه می‌نماید.»
7سختیها را به منزلۀ تأدیب تحمل کنید؛ خدا با شما همچون پسران رفتار می‌کند. زیرا کدام پسر است که پدرش او را تأدیب نکند؟
8اگر شما تأدیب نشده‌اید، در حالی که همه از آن سهمی داشته‌اند، پس حرامزاده‌اید، نه فرزندان حقیقی.
9به‌علاوه، همۀ ما پدران زمینی داشته‌ایم که تأدیبمان می‌کردند، و ما به آنها احترام می‌گذاشتیم. حال، چقدر بیشتر باید پدر روحهایمان را اطاعت کنیم تا حیات داشته باشیم.
10پدران ما کوتاه‌زمانی بنا بر صلاحدید خود، ما را تأدیب کردند. امّا خدا برای خیریت خودمان ما را تأدیب می‌کند تا در قدّوسیت او سهیم شویم.
11هیچ تأدیبی در حین انجام شدن، خوشایند نیست، بلکه دردناک است. امّا بعد برای کسانی که به وسیلۀ آن تربیت شده‌اند، میوۀ آرامش و پارسایی به بار می‌آورد.
12پس دستهای سست و زانوان لرزان خود را قوی سازید!
13برای پاهای خود راههای هموار بسازید، تا پای لنگ بیشتر صدمه نبیند، بلکه شفا یابد.
14سخت بکوشید که با همۀ مردم در صلح و صفا به سر برید و مقدّس باشید، زیرا بدون قدّوسیت هیچ‌کس خداوند را نخواهد دید.
15مواظب باشید کسی از فیض خدا محروم نشود، و هیچ ریشۀ تلخی نمو نکند، مبادا موجب ناآرامی شود و بسیاری را آلوده کند.
16هوشیار باشید که هیچ‌یک از شما فاسد یا همچون عیسو دنیوی نشود که به‌خاطر کاسه‌ای آش، حقِ پسر ارشد بودن خود را فروخت.
17و چنانکه می‌دانید، بعد که خواهان به میراث بردن آن برکت بود، مقبول واقع نشد. و هرچند با زاری در پی آن بود، جای توبه پیدا نکرد.
18زیرا به کوهی نزدیک نیامده‌اید که بتوان لمس کرد، کوهی که مشتعل به آتش باشد؛ و نه به تاریکی و تیرگی و باد شدید؛
19و نه به نفیر شیپور و یا به آواز کلامی که شنوندگان التماس کردند دیگر با ایشان سخن نگوید.
20زیرا تحمّل آن فرمان را نداشتند که می‌گفت، «حتی اگر حیوانی کوه را لمس کند، می‌باید سنگسار شود.»
21آن منظره چنان هراسناک بود که موسی گفت: «از ترس به خود می‌لرزم.»
22بلکه به کوه صَهیون نزدیک آمده‌اید، به اورشلیم آسمانی که شهر خدای زنده است. به جمع شادمانۀ هزاران هزار فرشته آمده‌اید،
23به کلیسای نخست‌زادگانی که نامهایشان در آسمان نوشته شده است. به خدا نزدیک شده‌اید، به خدایی که داور همۀ آدمیان است، و به روحهای پارسایانی که کامل شده‌اند،
24و به عیسی که واسطۀ عهدی جدید است، و به خونِ پاشیده‌ای که نیکوتر از خون هابیل سخن می‌گوید.
25به‌هوش باشید که از گوش فرا~دادن به آن که سخن می‌گوید، سر باز مزنید. اگر آنان که به آن که بر زمین بدیشان هشدار داده بود گوش فرا~ندادند، راه گریزی نیافتند، پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر از گوش فرا~دادن به آن که از آسمان به ما هشدار می‌دهد، سر باز زنیم.
26در آن زمان، صدای او زمین را به لرزه درآورد، امّا اکنون وعده داده است که «یک بار دیگر نه تنها زمین بلکه آسمان را نیز به لرزه در خواهم آورد.»
27عبارتِ ’یک بار دیگر‘ به از میان برداشته شدنِ چیزهایی اشاره دارد که به لرزه درمی‌آیند - یعنی چیزهای آفریده شده - تا آنچه تزلزل‌ناپذیر است، باقی بماند.
28پس چون پادشاهی‌ای را می‌یابیم که تزلزل‌ناپذیر است، بیایید شکرگزار باشیم و خدا را با ترس و هیبت عبادتی پسندیده نماییم،
29زیرا «خدای ما آتش سوزاننده است.»

Speaker
Suitable For