۲۹ نوامبر

R11129
Category
استر باب ۵ , ۶

5:1 در روز سوّم، اِستر جامۀ ملوکانه بر تن کرد و در صحن اندرونی کاخ شاهی، مقابل اقامتگاه شاه ایستاد. پادشاه در تالار سلطنت، روبه‌روی درب ورودی کاخ، بر تخت شاهی خود نشسته بود.
2چون پادشاه، شهبانو اِستر را دید که در صحن ایستاده است، بر وی نظر لطف افکند و چوگان زرین را که در دست داشت به سوی او دراز کرد. پس اِستر نزدیک آمده، نوک چوگان را لمس کرد.
3آنگاه پادشاه پرسید: «ای شهبانو اِستر، تو را چه شده است؟ درخواست تو چیست؟ حتی اگر نیمی از مملکت باشد، به تو داده خواهد شد.»
4اِستر پاسخ داد: «اگر پادشاه را پسند آید، امروز همراه با هامان در ضیافتی که برای پادشاه به پا کرده‌ام، حضور یابد.»
5پادشاه فرمود: «هامان را به‌زودی بیاورید تا طبق سخن اِستر عمل کنیم.» پس پادشاه و هامان به ضیافتی که اِستر به پا کرده بود رفتند.
6هنگام نوشیدن شراب، پادشاه از اِستر پرسید: «خواهش تو چیست که به تو داده خواهد شد. و درخواست تو کدام است؟ حتی اگر نیمی از مملکت باشد، برآورده خواهد شد.»
7اِستر پاسخ داد: «خواهش و درخواست من این است که
8اگر پادشاه بر من نظر لطف افکنَد و اگر پادشاه را پسند آید که خواهشم را اجابت فرماید و درخواستم را به جای آرَد، پادشاه و هامان فردا نیز در ضیافتی که برایشان به پا خواهم کرد حضور یابند. آنگاه امر پادشاه را به جا خواهم آورد.»
9آن روز هامان شاد و سرخوش بیرون آمد. اما چون مُردِخای را بر دروازۀ پادشاه دید که در حضور او نه برمی‌خیزد و نه می‌لرزد، سخت بر مُردِخای غضبناک شد.
10با این حال، هامان خویشتنداری کرده، به خانه رفت و فرستاده، دوستان و زنِ خویش، زِرِش را فرا~خواند.
11هامان برای ایشان از شکوهِ توانگری خویش، پسران بسیارش، و از عزّتی که پادشاه به وی بخشیده و او را از دیگر صاحبمنصبان و خدمتگزاران برتر ساخته بود، سخن گفت
12و افزود: «حتی شهبانو اِستر نیز نگذاشت کسی به‌جز من همراه پادشاه به ضیافتی که به پا کرده بود، بیاید. فردا نیز مرا با پادشاه دعوت کرده است.
13اما تا زمانی که می‌بینم مُردِخای یهودی بر دروازۀ پادشاه نشسته است، اینها همه در نظرم هیچ است.»
14زن او زِرِش و جمله دوستانش وی را گفتند: «بگو تا چوبۀ داری به بلندی پنجاه ذِراع بسازند و بامدادان از پادشاه بخواه تا مُردِخای را بر آن، بر دار کنند. آنگاه شادمانه با پادشاه به ضیافت برو!» این سخن، هامان را پسند آمد، پس فرمان داد تا چوبۀ دار را بسازند.

6:1 آن شب خواب از چشمان پادشاه رفت؛ پس فرمان داد تا کتاب کارهای به یاد ماندنی را که همان تواریخ ایام باشد نزدش بیاورند و آن را در حضورش بخوانند.
2در آن نوشته‌ای یافتند که چگونه مُردِخای دربارۀ بِغتان و تِرِش، دو تن از خواجه‌سرایان پادشاه و نگاهبانان آستانه که قصد دست‌درازی بر خشایارشای پادشاه کرده بودند، خبر داده بود.
3پادشاه پرسید: «چه حرمت و عزّتی در ازای این کار به مُردِخای عطا شد؟» ملازمانِ پادشاه که در خدمت او بودند، پاسخ دادند: «برای او چیزی نشده است.»
4پادشاه گفت: «چه کسی در صحن است؟» در همان زمان هامان، تازه وارد صحن بیرونی کاخ شاهی شده بود تا دربارۀ بر دار کردن مُردِخای بر چوبۀ داری که برایش فراهم آورده بود با پادشاه سخن گوید.
5ملازمان پادشاه به وی پاسخ دادند: «اینک هامان در صحن ایستاده است.» پادشاه فرمود: «بگذارید داخل شود.»
6چون هامان داخل شد، پادشاه وی را گفت: «با کسی که پادشاه راغب به تقدیر از اوست، چه باید کرد؟» هامان با خود اندیشید: «کیست به‌جز من که پادشاه راغب به تقدیر از او باشد؟»
7پس هامان به پادشاه گفت: «برای کسی که پادشاه راغب به تقدیر از اوست،
8رداهای ملوکانه را که پادشاه بر تن کرده است و اسبی را که پادشاه بر آن سوار شده است و افسر شاهانه بر سر دارد، بیاورند.
9آنگاه رداها و اسب به دست یکی از والامقام‌ترین صاحبمنصبان پادشاه سپرده شود. سپس رداها را بر آن کس که پادشاه راغب به تقدیر از اوست، بپوشانند و او را سوار بر اسب از میان میدان شهر بگذرانند، و پیش روی وی ندا کنند: ”با کسی که پادشاه راغب به تقدیر از اوست، چنین کرده خواهد شد.“»
10آنگاه پادشاه به هامان فرمود: «بشتاب و چنانکه گفتی رداها و اسب را برگیر و با مُردِخای یهودی که بر دروازۀ پادشاه می‌نشیند، چنان کن. از هر چه گفتی چیزی کم نشود.»
11پس هامان رداها و اسب را برگرفت و رداها را بر تن مُردِخای کرد و او را بر اسب نشانده، از میان میدان شهر گذرانید، در حالی که پیش روی وی ندا می‌کرد: «با کسی که پادشاه راغب به تقدیر از اوست، چنین کرده خواهد شد.»
12سپس مُردِخای به دروازۀ پادشاه بازگشت، ولی هامان ماتم‌کنان و سرپوشیده، به خانه‌اش بشتافت
13و هرآنچه را که بر وی گذشته بود برای زن خود زِرِش و جملۀ دوستانش بازگفت. آنگاه مردان حکیمِ او و زنش زِرِش وی را گفتند: «اگر این مُردِخای که در برابرش افتادن آغاز کرده‌ای، از قوم یهود باشد، بر او چیره نخواهی شد، بلکه به‌یقین در برابرش خواهی افتاد.»
14آنان هنوز با وی سخن می‌گفتند که خواجه‌سرایان پادشاه از راه رسیدند و هامان را شتابان به ضیافتی که اِستر ترتیب داده بود، بردند.

Speaker
عاموس باب ۹

9:1 خداوندگار را دیدم که در کنار مذبح ایستاده بود، و گفت: «تاجهای ستونها را بزن، تا آستانه‌ها بلرزند؛ آنها را بر سر همۀ مردمان بشکن، و من بازماندگان ایشان را به شمشیر خواهم کشت؛ از ایشان حتی یکی هم نخواهد گریخت، و یکی هم نخواهد رَست.
2اگر حتی به هاویه فرو~شوند، دست من ایشان را از آنجا بر خواهد گرفت؛ حتی اگر به آسمان صعود کنند، از آنجا ایشان را به زیر خواهم کشید.
3اگر بر قلۀ کَرمِل پنهان شوند، ایشان را جُسته، از آنجا خواهم گرفت؛ حتی اگر در قعر دریا خویشتن را از من مخفی کنند، آنجا به مار فرمان خواهم داد تا ایشان را بگزد.
4اگر نزد دشمنانشان به اسیری روند، آنجا به شمشیر فرمان خواهم داد تا ایشان را بکشد؛ و چشمان خود را بر ایشان به بدی خواهم دوخت، و نه به نیکی.»
5خداوندگارْ خداوندِ لشکرها، آن که زمین را لمس می‌کند و زمین گداخته می‌شود، و همۀ ساکنانش ماتم می‌گیرند، و تمامی آن همچون رود نیل طغیان می‌کند، و همچون نیلِ مصر فرو~می‌نشیند؛
6آن که غُرفه‌های بالاخانۀ خود را در آسمان بنا می‌کند، و بنیانِ تاق خویش را بر زمین می‌نهد؛ آن که آبهای دریا را فرا~می‌خواند و آنها را بر سطح زمین می‌ریزد، نامش یهوه است.
7خداوند می‌فرماید: «ای بنی‌اسرائیل، آیا شما برای من همچون حبشیان نیستید؟ آیا اسرائیل را از سرزمین مصر برنیاوردم، فلسطینیان را از کَفتور، و اَرامیان را از قیر؟
8هان چشمان خداوندگارْ یهوه بر مملکتِ گناهکار است، و من آن را از روی زمین نابود خواهم کرد،» اما خداوند می‌فرماید که، «خاندان یعقوب را به تمامی نابود نخواهم ساخت.»
9«زیرا اینک من فرمان خواهم داد، و خاندان اسرائیل را در میان همۀ قومها اَلَک خواهم کرد، چنانکه غَله در غَربال اَلَک شود، و دانه‌ای بر زمین نخواهد افتاد.
10تمامی گناهکارانِ قوم من به شمشیر خواهند مرد، آنان که می‌گویند: ”بلا به ما نخواهد رسید و ما را در نخواهد گرفت.“
11«در آن روز، خیمۀ داوود را که فرو~افتاده از نو بر پا خواهم کرد، و شکافهایش را مرمت خواهم نمود؛ ویرانه‌هایش را بر پا خواهم داشت، و آن را چون ایام پیشین بنا خواهم کرد،
12تا ایشان باقیماندگان اَدوم را به تصرف آورند، و نیز همۀ ملتهایی را که نام مرا بر خود دارند،» خداوندی که این را به جا می‌آورد، چنین می‌فرماید.
13خداوند می‌فرماید: «هان روزهایی می‌آید که شیارکننده به دروکننده خواهد رسید و پایمال‌کنندۀ انگور به کارندۀ بذر؛ شراب شیرین از کوهها خواهد چکید و از تمامی تپه‌ها جاری خواهد شد.
14من سعادت را به قوم خود اسرائیل باز خواهم گردانید، و آنان شهرهای ویران را بنا کرده، در آنها ساکن خواهند گردید؛ تاکستانها غرس کرده، از شراب آنها خواهند نوشید، و باغها پدید آورده، از میوۀ آنها خواهند خورد.»
15و یهوه خدای شما می‌گوید: «من ایشان را در سرزمینشان غرس خواهم کرد، و دیگر هرگز از سرزمینی که بدیشان داده‌ام، کنده نخواهند شد.»

Speaker
عبرانیان باب ۱ , ۲

1:1 در گذشته، خدا بارها و از راههای گوناگون به واسطۀ پیامبران با پدران ما سخن گفت،
2امّا در این ایام آخر به واسطۀ پسر خود با ما سخن گفته است، پسری که او را وارث همه چیز مقرر داشت و به واسطۀ او جهان را آفرید.
3او فروغِ جلالِ خدا و مظهر کامل ذات اوست، و همه چیز را با کلام نیرومند خود نگاه می‌دارد. او پس از پاک کردن گناهان، به دست راست مقام کبریا در عرش برین بنشست.
4پس به همان اندازه که نامی برتر از فرشتگان به میراث بُرد، از مقامی والاتر از آنها نیز برخوردار شد.
5زیرا خدا تا کنون به کدام‌یک از فرشتگان گفته است: «تو پسر من هستی؛ امروز من تو را مولود ساخته‌ام»؟ و یا: «من او را پدر خواهم بود، و او مرا پسر»؟
6بلکه آن هنگام نیز که فرزند ارشد را به جهان می‌آورَد، می‌فرماید: «همۀ فرشتگان خدا او را بپرستند.»
7حال آنکه دربارۀ فرشتگان می‌گوید: «فرشتگانش را بادها می‌سازد، و خادمانش را شعله‌های آتش.»
8امّا دربارۀ پسر می‌گوید: «ای خدا، تخت سلطنت تو جاودانه است؛ عصای پادشاهی تو عصای عدل و انصاف است.
9تو پارسایی را دوست می‌داری و شرارت را دشمن؛ از این رو خدا، خدای تو، تو را بیش از همقطارانت به روغن شادمانی مسح کرده است.»
10و نیز می‌فرماید: «تو، ای خداوند، در آغازْ بنیان زمین را نهادی، و آسمانها صنعت دستان توست!
11آنها از میان می‌روند، امّا تو بر‌جا می‌مانی! آنها همه چون جامهْ مندرس خواهند شد!
12آنها را چون ردایی در هم خواهی پیچید، و بسان جامه‌ای جایگزین خواهند شد. امّا تو همان هستی، و سالهای تو را پایانی نیست!»
13خدا تا کنون به کدام‌یک از فرشتگان گفته است: «به دست راست من بنشین تا آن هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازم»؟
14مگر آنها جملگی روحهایی خدمتگزار نیستند که برای خدمت به وارثان آیندۀ نجات فرستاده می‌شوند؟

2:1 پس بر ماست که به آنچه شنیده‌ایم با دقتِ هر چه بیشتر توجه کنیم، مبادا از آن منحرف شویم.
2زیرا اگر پیامی که به واسطۀ فرشتگان بیان شد الزام‌آور بود، آن‌گونه که هر سرپیچی و نافرمانی مجازاتی برحق می‌یافت،
3پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر چنین نجاتی عظیم را نادیده بگیریم؟ این نجات در آغاز به واسطۀ خداوند بیان شد و سپس توسط آنان که از او شنیدند بر ما ثابت گردید،
4در حالی که خدا نیز بر آن گواهی می‌داد، با آیات و عجایب و معجزات گوناگون، و عطایای روح‌القدس، که آنها را بنا به خواست خود تقسیم می‌کرد.
5او جهان آینده را که از آن سخن می‌گوییم، زیر فرمان فرشتگان قرار نداد.
6امّا شخصی در جایی شهادت داده، گفته است: «انسان چیست که در اندیشه‌اش باشی، و بنی‌آدم، که به او روی نمایی؟
7او را اندکی کمتر از فرشتگان ساختی، و تاج جلال و اکرام را بر سرش نهادی
8و همه چیز را زیر پاهای او نهادی.» خدا با قرار دادن همه چیز زیر فرمان او، چیزی باقی نگذاشت که مطیع وی نباشد. امّا در حال حاضر، هنوز نمی‌بینیم که همه چیز زیر فرمان او باشد.
9امّا عیسی را می‌بینیم که اندک‌زمانی پایینتر از فرشتگان قرار گرفت، ولی اکنون تاج جلال و اکرام بر سرش نهاده شده است، چرا که از رنج مرگ گذشت تا بر حسب فیض خدا برای همه طعم مرگ را بچشد.
10به‌جا بود خدا که همه چیز برای او و به واسطۀ او وجود دارد، برای اینکه پسران بسیار را به جلال برساند، قهرمانِ نجات ایشان را از راه تحمل رنج، کامل گرداند.
11زیرا او که مقدّس می‌سازد و آنان که مقدّس می‌شوند، همه از یک تبارند. از همین رو، عیسی عار ندارد ایشان را برادر بخواند.
12چنانکه می‌گوید: «نام تو را به برادرانم اعلام خواهم کرد؛ و در میان جماعت، تو را خواهم ستود.»
13و باز می‌گوید: «من بر او توکل خواهم کرد.» و باز: «اینک من، و فرزندانی که خدا به من داده است.»
14از آنجا که فرزندان از جسم و خون برخوردارند، او نیز در اینها سهیم شد تا با مرگ خود، صاحب قدرت مرگ یعنی ابلیس را به زیر کِشد،
15و آنان را که همۀ عمر در بندگیِ ترسِ از مرگ به سر برده‌اند، آزاد سازد.
16زیرا مسلّم است که او نه فرشتگان، بلکه نسل ابراهیم را یاری می‌دهد.
17از همین رو، لازم بود از هر حیث همانند برادران خود شود تا بتواند در مقام کاهن اعظمی رحیم و امین، در خدمت خدا باشد و برای گناهان قوم کفّاره کند.
18چون او خود هنگامی که آزموده شد، رنج کشید، قادر است آنان را که آزموده می‌شوند، یاری رساند.

Speaker
Suitable For