۴ جولای

R10704
Category
اول سموییل باب ۱۶

16:1 و اما خداوند به سموئیل گفت: «تا به کی برای شائول ماتم می‌گیری حال آنکه من او را از پادشاهی بر اسرائیل رد کرده‌ام؟ روغندان خویش را از روغن پر کن و روانه شو؛ تو را نزد یَسای بِیت‌لِحِمی می‌فرستم، زیرا از پسرانش یکی را برای خود به پادشاهی تعیین کرده‌ام.»
2سموئیل گفت: «چگونه بروم؟ اگر شائول این را بشنود، مرا خواهد کشت.» خداوند فرمود: «گوساله‌ای ماده همراه خود ببر و بگو: ”آمده‌ام تا برای خداوند قربانی کنم.“
3یَسا را به قربانی دعوت کن، و من تو را از آنچه باید بکنی، آگاه خواهم ساخت. تو باید آن کس را که به تو می‌گویم، برای من مسح کنی.»
4پس سموئیل آنچه را خداوند فرموده بود، انجام داد و به بِیت‌لِحِم رفت. مشایخ شهر لرزان به استقبال او آمده، گفتند: «آیا با صلح و سلامت می‌آیی؟»
5سموئیل پاسخ داد: «آری، با صلح و سلامت آمده‌ام تا برای خداوند قربانی کنم. پس خود را تقدیس کرده، برای تقدیم قربانی همراه من بیایید». او یَسا و پسرانش را تقدیس کرد و آنها را به قربانی دعوت نمود.
6چون آمدند، سموئیل بر اِلیاب نگریست و اندیشید: «به‌یقین مسیح خداوند اینجا در حضور اوست.»
7اما خداوند به سموئیل گفت: «به سیما و قامت بلندش منگر، زیرا او را رد کرده‌ام. خداوند همچون انسان نمی‌نگرد؛ انسان به ظاهر می‌نگرد، اما خداوند به دل.»
8آنگاه یَسا اَبیناداب را فرا~خواند و او را از برابر سموئیل گذرانید. اما سموئیل گفت: «خداوند او را نیز برنگزیده است.»
9پس یَسا شَمَّه را از برابر سموئیل گذرانید، اما سموئیل گفت: «خداوند او را نیز برنگزیده است.»
10پس یَسا هفت تن از پسرانش را از برابر سموئیل گذرانید، اما سموئیل به یَسا گفت: «خداوند اینها را برنگزیده است.»
11سپس از یَسا پرسید: «آیا اینها همۀ پسران تو هستند؟» یَسا پاسخ داد: «کوچکترین پسرم هنوز باقی است، اما اینک او گله را می‌چرانَد.» سموئیل گفت: «از پی‌اش بفرست و او را بیاور، زیرا تا او به اینجا نیاید، بر سفره نخواهیم نشست.»
12پس از پی‌اش فرستاده، او را آورد: او سرخ‌رو بود و خوش‌سیما با چشمانی زیبا. خداوند گفت: «برخاسته، او را مسح کن، زیرا همین است.»
13پس سموئیل روغندان را گرفته، او را در میان برادرانش مسح کرد. از آن روز به بعد، روح خداوند بر داوود وزیدن گرفت. و سموئیل برخاسته، به رامَه رفت.
14و اما روح خداوند شائول را ترک کرد، و روحی پلید از جانب خداوند عذابش می‌داد.
15پس ملازمان شائول به او گفتند: «اینک روحی پلید از جانب خدا عذابت می‌دهد.
16سَروَر ما به خدمتگزارانش که در حضورت هستند امر فرماید تا کسی را بجویند که در چنگ نواختن ماهر باشد. چون روح پلید از جانب خدا بر تو آید، او خواهد نواخت و حالت نیکو خواهد شد.»
17بنابراین شائول به ملازمانش گفت: «مردی که در نواختن چیره‌دست باشد برایم یافته، نزد من آورید.»
18یکی از خادمان پاسخ داد: «اینک از پسران یَسای بِیت‌لِحِمی یکی را دیده‌ام که در نواختن چیره‌دست است. مردی است شجاع و جنگاور، سخنوری است حکیم و خوش‌سیما، و خداوند با اوست.»
19پس شائول قاصدان نزد یَسا فرستاد و گفت: «پسرت داوود را که همراه گوسفندان است، نزد من بفرست.»
20یَسا نیز الاغی با باری از نان و مَشکی شراب و بزغاله‌ای گرفته، با پسرش داوود نزد شائول فرستاد.
21داوود نزد شائول رفت و به خدمت او درآمد. شائول او را بسیار دوست می‌داشت و داوود سلاحدار وی شد.
22پس شائول برای یَسا پیغام فرستاده، گفت: «بگذار داوود در خدمت من بماند، زیرا که از او خشنودم.»
23پس هرگاه روح پلید از جانب خدا بر شائول می‌آمد، داوود چنگ به دست می‌گرفت و می‌نواخت. آنگاه شائول آرامش می‌یافت و حالش نیکو می‌شد، و روح پلید او را ترک می‌کرد.

Speaker
اشعیا باب ۶۰

60:1 برخیز و درخشان شو، زیرا که نور تو آمده، و جلال خداوند بر تو طلوع کرده است.
2زیرا اینک تاریکی زمین را فرو~خواهد گرفت، و ظلمت غلیظ قومها را خواهد پوشانید. اما خداوند بر تو طلوع خواهد کرد، و جلال او بر تو نمایان خواهد شد.
3قومها به سوی نور تو خواهند آمد، و پادشاهان به سوی درخشش طلوع تو.
4چشمان خود را به اطراف خویش برافراز و ببین: ایشان همه گرد آمده، نزد تو می‌آیند؛ پسرانت از دوردستها خواهند آمد، و دخترانت در آغوش حمل خواهند شد.
5آنگاه خواهی دید و خواهی درخشید، و دلت از فرط شادی خواهد لرزید. ثروت دریاها به تو واگذار خواهد شد، و دولت قومها به تو خواهد رسید.
6انبوه شترانْ سرزمین تو را خواهد پوشانید، یعنی شتران مِدیان و عِفَه. اهل صَبا جملگی آمده، طلا و کُندُر با خود خواهند آورد، و ستایش خداوندرا مژده خواهند داد.
7گله‌های قیدار جملگی نزد تو گرد خواهند آمد، و قوچهای نِبایوت تو را خدمت خواهند کرد؛ آنان بر مذبح من مقبول خواهند افتاد، و من خانۀ پر شکوه خود را خواهم آراست.
8اینان کیستند که همچون ابر پرواز می‌کنند، و چون کبوتران به روزنه‌های خویش بال برمی‌کشند؟
9براستی که سواحل دوردست در انتظار من خواهند بود، کشتیهای تَرشیش، در صف مقدم، تا فرزندانت را از دوردستها بیاورند، همراه با سیم و زرشان، به حرمت نام یهوه خدایت، و به حرمت آن قدوس اسرائیل، زیرا که تو را فرّ و شکوه بخشیده است.
10بیگانگان حصارهایت را بنا خواهند کرد، و پادشاهانشان در خدمت تو خواهند بود. اگرچه تو را در خشم خویش زدم، اما به لطف خویش بر تو رحم خواهم کرد.
11دروازه‌هایت همواره گشوده خواهد بود، و شب و روز بسته نخواهد شد، تا ثروت قومها را نزد تو آورند، و پادشاهانشان را در صف اسیران.
12زیرا قوم و مملکتی که تو را خدمت نکند، نابود خواهد شد؛ آری، آن قومها به‌تمامی هلاک خواهند گردید.
13جلال لبنان نزد تو آورده خواهد شد، درختان کاج و صنوبر و سرو، تا مکان قُدس مرا بیارایند، و من قدمگاه خود را جلال خواهم بخشید.
14فرزندان آنان که بر تو ستم روا می‌دارند آمده، در برابرت خم خواهند شد، و هر آن که تو را خوار می‌شمارد، به پاهایت خواهد افتاد؛ تو را شهر خداوند خواهند خواند، و صَهیونِ قدوس اسرائیل.
15تو را که متروک و منفور بودی، و کسی از میانت گذر نمی‌کرد، فخر جاودانی خواهم ساخت، و مایۀ شادمانی همۀ نسلها.
16شیر قومها را خواهی مَکید، و از پستانهای پادشاهان شیر خواهی خورد. آنگاه خواهی دانست که من یهوه نجات‌دهندۀ تو هستم، و قدیر یعقوب، ولیّ تو.
17به جای برنج برایت طلا خواهم آورد؛ به جای آهن، نقره؛ به جای چوبْ برنج خواهم آورد؛ و به جای سنگ، آهن. صلح را فرماندار تو خواهم ساخت، و عدالت را حاکم تو.
18در سرزمین تو دیگر خبری از خشونت نخواهد بود، و نه در حدود تو خبری از خرابی و ویرانی؛ بلکه حصارهایت را ’نجات‘ خواهی نامید، و دروازه‌هایت را ’ستایش‘.
19دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود، و درخشش ماه بر تو نخواهد تابید؛ زیرا خداوند نور جاودان تو، و خدایت جلال تو خواهد بود.
20آفتابِ تو دیگر هرگز غروب نخواهد کرد، و ماهِ تو زوال نخواهد پذیرفت؛ زیرا خداوند نور جاودان تو خواهد بود، و روزهای ماتم تو به پایان خواهد رسید.
21آنگاه تمامی قوم تو پارسا خواهند بود، و زمین را تا به ابد در تصرف خویش خواهند داشت. آنان نهال مَغروس منند، و ثمرۀ دستانم، تا جلال بیابم.
22کمترین، هزار تن خواهد شد، و کوچکترین، قومی نیرومند. من یهوه هستم، و این را در وقتش خواهم شتابانید.

Speaker
متی باب ۵

5:1 چون عیسی آن جماعتها را دید، به کوهی برآمد و بنشست. آنگاه شاگردانش نزد او آمدند
2و او به تعلیم دادنشان آغاز کرد و گفت:
3«خوشا به حال فقیرانِ در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است.
4خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.
5خوشا به حال حلیمان، زیرا آنان زمین را به میراث خواهند برد.
6خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا آنان سیر خواهند شد.
7خوشا به حال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
8خوشا به حال پاکدلان، زیرا آنان خدا را خواهند دید.
9خوشا به حال صلح‌جویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
10خوشا به حال آنان که در راه پارسایی آزار می‌بینند، زیرا پادشاهی آسمان از آنِ ایشان است.
11«خوشا به حال شما، آنگاه که مردم به‌خاطر من، شما را دشنام دهند و آزار رسانند و هر سخن بدی به‌دروغ علیه‌تان بگویند.
12خوش باشید و شادی کنید زیرا پاداشتان در آسمان عظیم است. چراکه همین‌گونه پیامبرانی را که پیش از شما بودند، آزار رسانیدند.
13«شما نمک جهانید. امّا اگر نمک خاصیتش را از دست بدهد، چگونه می‌توان آن را باز نمکین ساخت؟ دیگر به کاری نمی‌آید جز آنکه بیرون ریخته شود و پایمالِ مردم گردد.
14«شما نور جهانید. شهری را که بر فراز کوهی بنا شده، نتوان پنهان کرد.
15هیچ‌کس چراغ را نمی‌افروزد تا آن را زیر کاسه‌ای بنهد، بلکه آن را بر چراغدان می‌گذارد تا نورش بر همۀ آنان که در خانه‌اند، بتابد.
16پس بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند و پدر شما را که در آسمان است، بستایند.
17«گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات و نوشته‌های پیامبران را نسخ کنم؛ نیامده‌ام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمده‌ام تا تحققشان بخشم.
18زیرا آمین، به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، نقطه یا همزه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا اینکه همه به انجام رسد.
19پس هر که یکی از کوچکترینِ این احکام را کم‌اهمیت شمارد و به دیگران نیز چنین بیاموزد، در پادشاهیِ آسمان، کوچکترین به شمار خواهد آمد. امّا هر که این احکام را اجرا کند و آنها را به دیگران بیاموزد، او در پادشاهیِ آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.
20زیرا به شما می‌گویم، تا پارسایی شما برتر از پارسایی علمای دین و فَریسیان نباشد، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت.
21«شنیده‌اید که به پیشینیان گفته شده، ”قتل مکن، و هر که قتل کند، سزاوار محاکمه خواهد بود.“
22امّا من به شما می‌گویم، هر که بر برادر خود خشم گیرد، سزاوار محاکمه است؛ و هر که به برادر خود ’راقا‘ گوید، سزاوار محاکمه در حضور شوراست؛ و هر که به برادر خود احمق گوید، سزاوار آتش جهنم بُوَد.
23پس اگر هنگام تقدیم هدیه‌ات بر مذبح، به یاد آوردی که برادرت از تو چیزی به دل دارد،
24هدیه‌ات را بر مذبح واگذار و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیه‌ات را تقدیم نما.
25با شاکیِ خود که تو را به محکمه می‌برد، تا هنوز با وی در راه هستی، صلح کن، مبادا تو را به قاضی سپارد و قاضی تو را تحویل نگهبان دهد و به زندان افتی.
26آمین، به تو می‌گویم که تا قِران آخر را نپردازی، از زندان به در نخواهی آمد.
27«شنیده‌اید که گفته شده، ”زنا مکن.“
28امّا من به شما می‌گویم، هر که با شهوت به زنی بنگرد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است.
29پس اگر چشم راستت تو را می‌لغزاند، آن را به در آر و دور افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.
30و اگر دست راستت تو را می‌لغزاند، آن را قطع کن و دور‌افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.
31«همچنین گفته شده که ”هر که زن خود را طلاق دهد، باید به او طلاقنامه‌ای بدهد.“
32امّا من به شما می‌گویم، هر که زن خود را جز به‌علت بی‌عفتی طلاق دهد، باعث زناکار شدن او می‌گردد؛ و هر که زن طلاق داده شده را به زنی بگیرد، زنا می‌کند.
33«و باز شنیده‌اید که به پیشینیان گفته شده، ”سوگند دروغ مخور، بلکه به سوگندهای خود به خداوند وفا کن.“
34امّا من به شما می‌گویم، هرگز سوگند مخورید، نه به آسمان، زیرا که تخت پادشاهی خداست،
35و نه به زمین، چون کرسی زیر پای اوست، و نه به اورشلیم، زیرا که شهر آن پادشاه بزرگ است.
36و به سر خود نیز سوگند مخور، زیرا حتی مویی را سفید یا سیاه نمی‌توانی کرد.
37پس ’بلهِ‘ شما همان ’بله‘ باشد و ’نهِ‘ شما ’نه‘، زیرا افزون بر این، شیطانی است.
38«نیز شنیده‌اید که گفته شده، ”چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان.“
39امّا من به شما می‌گویم، در برابر شخص شریر ایستادگی نکنید. اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز به سوی او بگردان.
40و هر گاه کسی بخواهد تو را به محکمه کشیده، قبایت را از تو بگیرد، عبایت را نیز به او واگذار.
41اگر کسی مجبورت کند یک میل با او بروی، دو میل همراهش برو.
42اگر کسی از تو چیزی بخواهد، به او بده و از کسی که از تو قرض خواهد، روی مگردان.
43«شنیده‌اید که گفته شده، ”همسایه‌ات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“
44امّا من به شما می‌گویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار می‌رسانند، دعای خیر کنید،
45تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان می‌تاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران می‌باراند.
46اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت می‌کنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خَراجگیران چنین نمی‌کنند؟
47و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی اقوام بت‌پرست چنین نمی‌کنند؟
48پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است.

Speaker
Suitable For