۵ آوریل

R10405
Category
اعداد باب ۲۰ , ۲۱

20:1 تمامی جماعت بنی‌اسرائیل در ماه نخست به بیابان صین رسیدند و در قادِش ماندند. آنجا مریم درگذشت و به خاک سپرده شد.
2و برای جماعت آب نبود؛ پس آنها بر ضد موسی و هارون گرد آمدند.
3قوم با موسی مجادله کرده، گفتند: «کاش آنگاه که برادران ما در حضور خداوند مردند، ما نیز مرده بودیم!
4چرا جماعت خداوند را به این بیابان آوردید؟ آیا تا ما و چارپایانمان را در اینجا به کشتن دهید؟
5چرا ما را از مصر به این جای بد آوردید؟ در اینجا نه غَله است و نه انجیر، نه تاک و نه انار، و نه حتی آب برای آشامیدن!»
6آنگاه موسی و هارون از نزد جماعت به در خیمۀ ملاقات رفتند و به روی درافتادند، و جلال خداوند بر ایشان پدیدار شد.
7خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
8«چوبدستی را برگیر، و تو و برادرت هارون، جماعت را گرد آورید و در برابر چشمان آنان به این صخره بگویید که آب خود را بدهد. پس آب برای ایشان از صخره بیرون آورده، جماعت و چارپایانشان را بنوشان.»
9آنگاه موسی بنا به فرمان خداوند، چوبدستی را از حضور وی برگرفت.
10سپس موسی و هارون جماعت را مقابل صخره گرد آوردند و موسی بدیشان گفت: «ای یاغیان گوش فرا~دهید: آیا باید از این صخره آب برای شما بیرون آوریم؟»
11پس موسی دست خود را بلند کرده، با چوبدستی‌خویش دو بار بر صخره زد و آب فراوان بیرون آمد و جماعت و چارپایانشان از آن آشامیدند.
12ولی خداوند به موسی و هارون گفت: «چون به من ایمان نداشتید تا در نظر بنی‌اسرائیل قدوسیت مرا حرمت نهید، شما این جماعت را به سرزمینی که به ایشان داده‌ام، نخواهید برد.»
13این است آبهای مِریبَه، جایی که بنی‌اسرائیل با خداوند مجادله کردند، و او قدوسیت خویش را در میان آنان نمایان ساخت.
14موسی قاصدانی از قادِش نزد پادشاه اَدوم فرستاد که، «برادرت اسرائیل چنین می‌گوید: تو از تمامی مشقاتی که بر ما گذشته، آگاهی:
15اینکه پدران ما به مصر رفتند، و مدتی مدید در مصر ساکن بودیم و مصریان با ما و با پدرانمان بدرفتاری کردند.
16اما چون نزد خداوند فریاد برآوردیم، او صدایمان را شنید و فرشته‌ای فرستاده، ما را از مصر به در آورد. اکنون در قادِش، شهری در سرحدِ قلمرو تو هستیم.
17تمنا اینکه از سرزمین تو بگذریم. از هیچ مزرعه و تاکستانی نخواهیم گذشت و از هیچ چاهی آب نخواهیم نوشید، بلکه از شاهراه خواهیم رفت و راه خود را به طرف چپ یا راست کج نخواهیم کرد، تا زمانی که از قلمرو تو بگذریم.»
18اما اَدوم به وی گفت: «از سرزمین من نخواهی گذشت، زیرا اگر چنین کنی، با شمشیر به مقابله با تو بیرون خواهم آمد.»
19بنی‌اسرائیل به او گفتند: «از جادۀ اصلی خواهیم رفت و اگر ما و چارپایانمان از آب تو بنوشیم، بهایش را خواهیم پرداخت. فقط بگذار پیاده از اینجا بگذریم و بس!»
20اما اَدوم گفت: «نمی‌توانید بگذرید.» پس اَدوم با لشکری بزرگ و دست قوی به مقابله با ایشان بیرون آمد.
21بدین‌گونه اَدوم به اسرائیل اجازۀ عبور از قلمرو خویش نداد، پس اسرائیل از او روی برتافت.
22تمامی جماعت بنی‌اسرائیل از قادِش کوچ کرده، به کوه هور آمدند.
23خداوند بر کوه هور، در سرحد سرزمین اَدوم، به موسی و هارون گفت:
24«هارون به قوم خود خواهد پیوست، زیرا او به سرزمینی که به بنی‌اسرائیل داده‌ام داخل نخواهد شد، چونکه شما نزد آبهای مِریبَه از فرمان من سرپیچی کردید.
25پس هارون و پسرش اِلعازار را برگیر و ایشان را به فراز کوه هور بیاور.
26جامه‌های هارون را از تنش به در آورده، بر پسرش اِلعازار بپوشان، زیرا هارون در آنجا به قوم خویش پیوسته، خواهد مرد.»
27موسی مطابق فرمان خداوند عمل کرد و آنان در نظر تمامی جماعت به فراز کوه هور برآمدند.
28و موسی جامه‌های هارون را به در آورد و آنها را بر پسر او اِلعازار پوشانید. هارون آنجا بر بالای کوه درگذشت. آنگاه موسی و اِلعازار از کوه به زیر آمدند.
29و چون همۀ جماعت دیدند که هارون جان سپرده است، تمامی خاندان اسرائیل سی روز برای او گریستند.

21:1 چون پادشاه کنعانیِ عَراد که در نِگِب ساکن بود شنید که اسرائیل از راهِ اَتاریم می‌آید، با اسرائیل جنگ کرد و برخی از آنان را به اسارت گرفت.
2آنگاه اسرائیل برای خداوند نذر کرده، گفت: «اگر به‌واقع این قوم را به دست من تسلیم کنی، شهرهایشان را به نابودیِ کامل خواهم سپرد.»
3و خداوند درخواست اسرائیل را اجابت فرمود و کنعانیان را تسلیم کرد. اسرائیل آنان و شهرهایشان را به نابودی کامل سپرد؛ از این رو آن مکان حُرما نامیده شد.
4بنی‌اسرائیل از کوه هور به راه دریای سرخ کوچ کردند تا سرزمین اَدوم را دور زنند. اما قوم در بین راه ناشکیبا شده،
5بر ضد خدا و موسی گفتند: «چرا ما را از مصر برآوردید تا در بیابان بمیریم؟ زیرا اینجا نه نان هست و نه آب، و جان ما از این خوراک ناچیز کراهت دارد.»
6آنگاه خداوند مارهای آتشین در میان قوم فرستاد و آنها قوم را نیش زدند به گونه‌ای که شمار بسیاری از اسرائیل مردند.
7پس قوم نزد موسی آمده، گفتند: «ما گناه ورزیده‌ایم، زیرا بر ضد خداوند و بر ضد تو سخن گفته‌ایم. پس نزد خداوند دعا کن تا مارها را از ما دور کند.» و موسی برای قوم دعا کرد.
8خداوند به موسی گفت: «ماری آتشین بساز و آن را بر تیرکی قرار ده؛ هر مارگزیده‌ای که بر آن بنگرد، زنده خواهد ماند.»
9پس موسی ماری برنجین ساخت و آن را بر تیرکی نهاد. و چنین شد که اگر مار کسی را می‌گزید، او بر مار برنجین می‌نگریست، و زنده می‌ماند.
10بنی‌اسرائیل کوچ کرده، در اوبوت اردو زدند.
11سپس از اوبوت کوچ کرده، در عیِه‌عَباریم اردو زدند، در بیابانی که مقابلِ موآب به جانب طلوع آفتاب است.
12و از آنجا نیز کوچ کرده، در وادی زارِد اردو زدند.
13سپس از آنجا نیز کوچ کردند و در آن سوی اَرنون، یعنی در بیابانی که از سرحد اَموریان آغاز می‌شود، اردو زدند. اَرنون سرحد موآب است و مابین موآب و اَموریان قرار دارد.
14از این روست که در کتاب جنگهای خداوند گفته شده است: «واهیب در سوفَه و وادیهای اَرنون؛
15و سراشیبی‌وادیها که تا مسکن عار گسترده است، و بر سرحد موآب تکیه می‌زند.»
16از آنجا به بِئِر کوچ کردند، همان چاهی که خداوند درباره‌اش به موسی گفته بود: «قوم را گرد آور تا به ایشان آب دهم.»
17آنگاه اسرائیل این سرود را سرایید: «ای چاه، به جوشش آی! برایش سرود خوانید!
18چاهی که سروران کندند، و بزرگانِ قوم حفر کردند، سروران و بزرگانی با چوگانها و عصاها.» آنگاه از بیابان به مَتّانَه کوچ کردند،
19و از مَتّانَه به نَحَلیئیل، و از نَحَلیئیل به باموت،
20و از باموت به درّه‌ای در صحرای موآب، نزدیک قُلۀ پیسگاه که مشرف بر بیابان است.
21آنگاه اسرائیل فرستادگانی نزد سیحون، پادشاه اَموریان گسیل داشته، گفت:
22«بگذار از سرزمینت عبور کنم. راه خود را به هیچ مزرعه یا تاکستانی کج نخواهیم کرد و از هیچ چاهی آب نخواهیم نوشید. از شاهراه خواهیم رفت، تا زمانی که از قلمرو تو بگذریم.»
23اما سیحون اجازه نداد اسرائیل از قلمرو او عبور کند. او تمامی قوم خود را گرد آورد و به مقابله با اسرائیل به بیابان بیرون آمد و چون به یاهَص رسید، با اسرائیل جنگ کرد.
24اما اسرائیل او را به دم شمشیر زده، سرزمینش را از اَرنون تا یَبّوق، تا به سرحد عَمّونیان به تصرف درآورد، زیرا که سرحد عَمّونیان مستحکم بود.
25اسرائیل تمامی شهرهای اَموریان را گرفت و در همۀ آنها ساکن شد، یعنی در حِشبون و در تمامی دهاتش.
26حِشبون، شهر سیحون پادشاه اَموریان بود. او قبل از آن با پادشاه پیشینِ موآب جنگیده و تمامی سرزمین او را تا به اَرنون از دستش به در آورده بود.
27از همین رو تصنیف‌سرایان می‌گویند: «به حِشبون بیایید، بگذارید بنا شود؛ بگذارید شهر سیحون احیا گردد.
28زیرا آتش از حِشبون برآمد، و شعله‌ای از شهر سیحون. عارِ موآب را سوزانید، و بلندیهای اصلی اَرنون را.
29وای بر تو ای موآب! تو هلاک شدی، ای قوم کِموش! کِموش پسران خود را چون فراریان تسلیم نمود، و دختران خویش را چون اسیران، به سیحون، پادشاه اَموریان.
30پس سرنگونشان کردیم، و حِشبون تا به دیبون نابود شد؛ آنها را تا به نوفَخ منهدم کردیم و ویرانی تا به میدِبا رسید.»
31بدین‌سان اسرائیل در سرزمین اَموریان اقامت گزید.
32موسی کسانی برای جاسوسی یَعزیر فرستاد. آنان دهات آنجا را گرفتند و اَموریانی را که در آنجا بودند، بیرون راندند.
33آنگاه برگشته، از راه باشان رفتند. و عوج، پادشاه باشان با تمامی قوم خود به مقابله با ایشان بیرون آمد تا در اِدرِعی با ایشان بجنگد.
34اما خداوند به موسی گفت: «از او مترس، زیرا او را با تمامی قوم و سرزمینش به دست تو داده‌ام. با او همان کن که با سیحون، پادشاه اَموریان که ساکن حِشبون بود، کردی.»
35پس آنان او را با پسران و تمامی قومش شکست دادند تا جایی که کسی برایش باقی نماند، و سرزمین او را تصرف کردند.

Speaker
امثال سلیمان باب ۱۵

15:1 جوابِ نرم خشم را برمی‌گرداند، اما سخن تند غضب را برمی‌انگیزد!
2زبان حکیمان معرفت را دل‌انگیز می‌سازد، اما از دهان احمقان حماقت روان می‌شود.
3چشمان خداوند همه جا هست، بر بدان و نیکان دیدبانی می‌کند.
4زبان شفابخش، درخت حیات است، اما زبان کج، روح را در هم می‌شکند.
5نادان، تأدیب پدر خویش را خوار می‌شمارد، اما هر که پذیرای توبیخ باشد عاقل است.
6در خانۀ پارسایان گنجِ بسیار است، اما عایدی شریران مایۀ دردسرشان می‌شود.
7لبهای حکیمان دانش را منتشر می‌سازد، اما چنین نیست دل جاهلان.
8خداوند از قربانیهای شریران کراهت دارد، اما دعای صالحان خشنودش می‌سازد.
9راه شریران در نظر خداوند کراهت‌آور است، اما او پیروان پارسایی را دوست می‌دارد.
10تأدیب سخت در انتظار کسی است که طریقت را ترک گوید؛ آن که از توبیخ نفرت کند، خواهد مرد.
11هاویه و ابدون در نظر خداوند است، چقدر بیشتر دل آدمی!
12تمسخرگر توبیخ را خوش نمی‌دارد، گریزان است او از حکیمان!
13دل شادمان، چهره را شاداب می‌سازد، اما دل دردمند روح را افسرده می‌کند.
14دل مردِ فهیم جویای معرفت است، اما دهان جاهلان در حماقت می‌چَرَد.
15همۀ روزهای عمر ستمدیدگان مصیبت‌بار است، اما آنان را که دلی خوش است، ضیافت دائمی است.
16کم داشتن با ترس خداوند، بِه از گنجی عظیم با پریشانی.
17سفرۀ محقر، با محبت، بِه از ضیافت شاهانه، با نفرت.
18مرد تندخو نزاعها برمی‌انگیزد، اما شخص دیرخشم مرافعه را فرو~می‌نشاند.
19راهِ کاهلان خاربست است، طریق صالحان، شاهراه.
20فرزند حکیم، مایۀ شادی پدر است، اما مرد نادان، مادر خویش را خوار می‌شمارد.
21حماقت مایۀ شادی شخص کم‌عقل است، اما مرد فهیم در راه راست گام برمی‌دارد.
22بی مشورت، تدبیرها باطل می‌شود، با مشاوران بسیار، به ثمر می‌رسد.
23انسان از دادنِ پاسخ شایسته شادمان می‌شود، چه نیکوست سخنی که به وقتش گفته شود!
24سفر زندگی برای دانایان به سوی بالا است، تا آنان را از پایین رفتن به گور بازدارد.
25خداوند خانۀ متکبران را ویران می‌کند، اما حدود بیوه‌زنان را پاس می‌دارد.
26افکار پلید در نظر خداوند کراهت‌آور است، اما سخنان پسندیده، در نظر او طاهر است.
27طالبِ سودِ نامشروع، خانوادۀ خویش را به دردسر می‌افکند، اما آن که از رشوه نفرت کند، خواهد زیست.
28دل پارسا در پاسخ‌دادن تأمل می‌کند، اما دهانِ شریران سیل سخنان بد را روان می‌سازد.
29خداوند از شریران دور است، اما دعای پارسایان را می‌شنود.
30نورِ چشمان، دل را شادمان می‌سازد، خبر خوش استخوانها را قوّت می‌بخشد.
31آن که به توبیخِ جانبخش گوش فرا~می‌دهد، در میان حکیمان ساکن خواهد شد.
32آن که تأدیب را ترک گوید، جان خویش را حقیر می‌شمارد، اما آن که پذیرای توبیخ باشد، فهم را به دست می‌آورد.
33ترس خداوند، مربّیِ حکمت است، فروتنی، پیشروِ عزّت.

Speaker
افسسیان باب ۱ , ۲

1:1 از پولس که به خواست خدا رسول مسیحْ عیسی است، به مقدسینِ ساکن در شهر اَفِسُس، به آنان که در مسیحْ عیسی وفادارند:
2فیض و سلامتی از سوی خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح، بر شما باد.
3متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که ما را در مسیح به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی مبارک ساخته است.
4زیرا پیش از آفرینش جهان، ما را در وی برگزید تا در حضورش مقدّس و بی‌عیب باشیم. و در محبت،
5بنا بر قصد نیکوی ارادۀ خود، ما را از پیش تعیین کرد تا به واسطۀ عیسی مسیح از مقام پسرخواندگی او برخوردار شویم؛
6تا بدین وسیله فیض پرجلال او ستوده شود، فیضی که در آن محبوب به‌رایگان به ما بخشیده شده است.
7در او، ما به واسطۀ خون وی رهایی یافته‌ایم، که این همان آمرزش گناهان است، که آن را به اندازۀ غنای فیض خود،
8همراه با حکمت و فهم کامل، به‌فراوانی به ما بخشیده است.
9او راز ارادۀ خود را به ما شناسانید، بنا بر قصد نیکوی خود که در مسیح نمایان ساخت
10به جهت ادارۀ امورِ کمالِ دوران. و آن اراده این است که همه چیز را، خواه آنچه در آسمان و خواه آنچه بر زمین است، در یکی یعنی مسیح گرد ‌آورد.
11ما نیز در وی میراث او گشتیم، زیرا بنا بر قصد او که همه چیز را مطابق رأی ارادۀ خود انجام می‌دهد، از پیش تعیین شده بودیم.
12تا ما که نخستین کسانی بودیم که به مسیح امید بستیم، مایۀ ستایشِ جلال او باشیم.
13و شما نیز در او جای گرفتید، آنگاه که پیامِ حقیقت، یعنی بشارتِ نجات خود را شنیدید؛ و در او نیز چون ایمان آوردید، با روح‌القدسِ موعود مُهر شدید،
14که بیعانۀ میراث ماست برای تضمین رهاییِ آنان که از آنِ خدایند، تا جلال او ستوده شود.
15از این رو من نیز چون وصف ایمان شما را به عیسای خداوند و محبتتان را به همۀ مقدسین شنیدم،
16از شکرگزاری برای وجود شما باز نایستاده‌ام، بلکه پیوسته شما را در دعاهای خود یاد می‌کنم و
17از خدای خداوند ما عیسی مسیح، آن پدر پرجلال، می‌خواهم که روح حکمت و مکاشفه را در شناخت خود به شما عطا فرماید،
18تا چشمان دلتان روشن شده، امیدی را که خدا شما را بدان فرا~خوانده است، بشناسید و به میراث غنی و پرجلال او در مقدسین پی‌ببرید،
19و از قدرت بی‌نهایت عظیم او نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوید. این قدرت، برخاسته از عملِ نیروی مقتدر خداست
20که آن را در مسیح به کار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید و در جایهای آسمانی، به دست راست خود نشانید،
21بس فراتر از هر ریاست و قدرت و نیرو و حاکمیت، و هر نامی که چه در این عصر و چه در عصر آینده ممکن است از آنِ کسی شود.
22و همه چیز را زیر پاهای او نهاد، و مقرر فرمود که او برای کلیسا سَرِ همه چیز باشد،
23کلیسایی که بدن اوست، یعنی پُری او که همه را در همه پر می‌سازد.

2:1 و امّا شما به سبب نافرمانیها و گناهان خود مرده بودید،
2و زمانی در آنها گام می‌زدید، آنگاه که از روشهای این دنیا و از رئیس قدرت هوا پیروی می‌کردید، از همان روحی که هم‌اکنون در سرکشان عمل می‌کند.
3ما نیز جملگی زمانی در میان ایشان می‌زیستیم، و از هوای نَفْس خود پیروی می‌کردیم و خواسته‌ها و افکار آن را به جا می‌آوردیم؛ ما نیز همچون دیگران، بنا به طبیعت خود محکوم به غضب خدا بودیم.
4امّا خدایی که در رحمانیت دولتمند است، به‌خاطر محبت عظیم خود به ما،
5حتی زمانی که در نافرمانیهای خود مرده بودیم، ما را با مسیح زنده کرد - پس، از راه فیض نجات یافته‌اید؛
6و با مسیح برخیزانید و در جایهای آسمانی با مسیحْ عیسی نشانید،
7تا در عصر آینده، فیض غنی و بی‌مانند خود را در مسیحْ عیسی، به واسطۀ مهربانی خود نسبت به ما نشان دهد.
8زیرا به فیض و از راه ایمان نجات یافته‌اید - و این از خودتان نیست، بلکه عطای خداست -
9و نه از اعمال، تا هیچ‌کس نتواند به خود ببالد.
10زیرا ساختۀ دست خداییم، و در مسیحْ عیسی آفریده شده‌ایم تا کارهای نیک انجام دهیم، کارهایی که خدا از پیش مهیا کرد تا در آنها گام برداریم.
11پس شما که غیریهود به دنیا آمده‌اید، و آنان که خود را ’ختنه‌شده‘ می‌خوانند شما را ’ختنه‌ناشده‘ می‌نامند - در حالی‌که ختنۀ آنان عملی جسمانی است که به دست انسان انجام شده است - شما باید به یاد داشته باشید
12که زمانی از مسیح جدا، از تابعیت اسرائیل محروم و با عهدهای شامل وعده، بیگانه بودید، و بی‌امید و بی‌خدا در این جهان به سر می‌بردید.
13امّا اکنون در مسیحْ عیسی، شما که زمانی دور بودید، به واسطۀ خون مسیح نزدیک آورده شده‌اید.
14زیرا او خودْ صلح و سلامت ماست، که این دو گروه را یکی ساخته است. او در بدن خود دیوار جدایی را که باعث دشمنی بود فرو~ریخته،
15شریعت را با قوانین و مقرراتش باطل ساخت، بدین قصد که از آن دو یک انسانِ نو آفریده، صلح و سلامت پدید آورد
16و هر دو گروه را در یک بدن با خدا آشتی دهد، به واسطۀ صلیب خود که بر آن دشمنی را کشت.
17او آمد و بشارت صلح را به شما که دور بودید و به آنان که نزدیک بودند، رسانید،
18زیرا به واسطۀ او، هر دو توسط یک روح به حضور پدر دسترسی داریم.
19پس دیگر نه بیگانه و اجنبی، بلکه هموطن مقدسین و عضو خانوادۀ خدایید؛
20و بر شالودۀ رسولان و انبیا بنا شده‌اید، که عیسی مسیح خودْ سنگ اصلی آن بناست.
21در او تمامی این بنا به هم می‌پیوندد و به صورت معبدی مقدّس در خداوند بر پا می‌شود.
22و در او شما نیز با هم بنا می‌شوید تا به صورت مسکنی درآیید که خدا به واسطۀ روحش در آن ساکن است.

Speaker
Suitable For