برنامه مطالعه روزانه

۲۱ نوامبر

نحمیا باب ۹

9:1 در روز بیست و چهارم همان ماه، بنی‌اسرائیل روزه‌دار و پلاس در بر و خاک بر سر گرد آمدند.
2آنگاه کسانی که اصل و نسَبشان اسرائیلی بود خویشتن را از تمامی بیگانگان جدا کرده، بر پا ایستادند و به گناهان خود و به تقصیرات پدرانشان اعتراف کردند.
3آنان در جای خود ایستاده، یک چهارمِ روز از کتاب تورات یهوه خدای خود خواندند و یک چهارم دیگر به گناهانشان اعتراف کردند و یهوه خدای خویش را پرستش نمودند.
4یِشوعَ و بانی و قَدمیئیل و شِبَنیا و بونّی و شِرِبیا و بانی و کِنانی بر منبر لاویان ایستادند و نزد یهوه خدای خویش فریاد برآوردند.
5آنگاه لاویان، یعنی یِشوعَ و قَدمیئیل و بانی و حَشَبنیا و شِرِبیا و هودیا و شِبَنیا و فِتَحیا گفتند: «برخیزید و یهوه خدایتان را که از ازل تا ابد هست، متبارک بخوانید. «متبارک باد نام پر جلال تو که برتر از هر برکت و ستایش است.
6تویی تنها خداوند. تویی که فلک و فلک‌الافلاک را با تمامی لشکرشان، و زمین را با هرآنچه بر آن است، و دریاها را با هرآنچه در آنهاست، ساخته‌ای. تویی که به همۀ آنها حیات می‌بخشی، و لشکریان آسمان پرستِشَت می‌کنند.
7تویی یهوه خدا که اَبرام را برگزیده، از اورِ کَلدانیان بیرون آوردی و او را ابراهیم نامیدی.
8تو دل او را به حضور خود امین یافته، با وی عهد بستی که زمین کنعانیان و حیتّیان و اَموریان و فِرِزّیان و یِبوسیان و جِرجاشیان را به او ارزانی داشته، به نسل او بدهی. و تو به وعدۀ خویش وفا کردی، چراکه عادلی.
9«تو مصیبت پدران ما را در مصر دیدی و فریادشان را نزد دریای سرخ شنیدی.
10تو آیات و معجزات بر ضد فرعون و همۀ خادمانش و تمامی مردم سرزمینش به ظهور آوردی، زیرا می‌دانستی با پدران ما متکبرانه عمل نمودند. تو برای خود آوازه‌ای به هم رساندی که تا به امروز پا برجاست.
11دریا را پیش روی ایشان شکافتی به گونه‌ای که از میان آن بر خشکی عبور کردند، و تعقیب‌کنندگانِ ایشان را همچون سنگی در میان آبهای زورآور، به ژرفاها درافکندی.
12آنان را در روز با ستون ابر، و در شب با ستون آتش، رهبری کردی تا راهی را که می‌بایست بروند، بر آنها روشن سازی.
13بر کوه سینا فرود آمده، از آسمان با ایشان سخن گفتی و قوانین درست، شرایعِ بر حق، و فرایض و فرمانهای نیکو بدیشان دادی،
14و شَبّاتِ مقدس خویش را به آنان شناسانیدی، و به دست خادمت موسی فرامین و فرایض و شرایع بدیشان امر فرمودی.
15برای رفع گرسنگی، از آسمان بدیشان نان دادی، و برای رفع تشنگی، از صخره برایشان آب بیرون آوردی، و بدیشان گفتی به زمینی که سوگند خوردی تا بدیشان ببخشی، داخل شده، آن را به تصرف آورند.
16«لیکن آنان، یعنی پدران ما، متکبرانه رفتار کردند و گردن خویش سخت ساخته، از فرمانهای تو اطاعت نکردند.
17از گوش فرا~دادن ابا نمودند و کارهای عجیبی را که در میانشان به عمل آوردی، به یاد نیاوردند، بلکه گردن خویش را سخت ساختند و رهبری برگماشتند تا به بندگی خویش در مصر بازگردند. اما تو خدایی آمرزنده، فیاض و رحیم، و دیرخشم و آکنده از محبتی؛ از این رو ایشان را ترک نگفتی.
18حتی آن هنگام که برای خود گوسالۀ ریخته‌شده ساختند، و گفتند: ”این است خدای تو که تو را از مصر بیرون آورد،“ و یا مرتکب اعمال قبیح شدند،
19تو به سبب رحمت عظیم خود، ایشان را در بیابان وانگذاشتی. ستون ابر در روز از فراز ایشان دور نشد بلکه ایشان را در مسیرشان رهبری نمود، و نه ستون آتش در شب، تا راهی را که می‌بایست بروند، بر آنها روشن سازد.
20و روح نیکوی خود را برای تعلیم ایشان عطا فرمودی. و مَنّای خود را از دهانشان بازنداشتی، و برای رفع تشنگی، بدیشان آب دادی.
21چهل سال در بیابان برای ایشان تدارک دیدی، که به چیزی محتاج نشدند؛ جامه‌هایشان مندرس نشد و پاهایشان وَرَم نکرد.
22«تو ممالک و قومها را بدیشان بخشیدی و هر گوشه از زمین را میانشان تقسیم کردی. ایشان سرزمین سیحون، پادشاه حِشبون، و سرزمین عوج، پادشاه باشان را متصرف شدند.
23تو فرزندان ایشان را همچون ستارگان آسمان بی‌شمار گردانیدی و آنان را به سرزمینی درآوردی که به پدرانشان گفتی بدان داخل شده، آن را متصرف گردند.
24پس فرزندان ایشان داخل شده، آن سرزمین را به تصرف درآوردند، و تو کنعانیان را که ساکنان آنجا بودند، به حضور ایشان مغلوب ساختی، و آنان را همراه با پادشاهان و اقوام زمین به دست ایشان تسلیم کردی تا هر طور که می‌پسندند با ایشان رفتار کنند.
25آنان شهرهای حصاردار و زمینهای حاصلخیز را به تصرف درآورده، خانه‌های آکنده از نفایس و چاههای از پیش کنده شده و تاکستانها و باغهای زیتون و درختان میوه‌دار بی‌شمار را تصاحب کردند. سیر خوردند و فربه شدند و از احسان عظیم تو بهره‌مند گردیدند.
26«با این همه، ایشان نافرمان شدند و بر تو عِصیان ورزیده، شریعت تو را پشت سر خود افکندند. انبیای تو را که به ایشان هشدار می‌دادند تا به سوی تو بازگشت کنند، کشتند و اعمال قبیح مرتکب شدند.
27پس ایشان را به دست دشمنانشان سپردی که بر ایشان ستم روا داشتند. اما در ایام ستمدیدگی خود نزد تو فریاد برآوردند و از آسمان ایشان را شنیده، بر حسب رحمت عظیم خود نجات‌دهندگان بدیشان بخشیدی که ایشان را از دست دشمنانشان رهایی دادند.
28اما پس از آنکه آسایش یافتند، دیگر بار در حضورت شرارت ورزیدند، و تو ایشان را به دست دشمنانشان واگذاشتی تا بر آنان حکم برانند. اما چون بار دیگر نزد تو فریاد بر‌آوردند، از آسمان شنیدی و بر حسب رحمت خود بارها ایشان را رهانیدی.
29و بدیشان هشدار دادی تا ایشان را به شریعت خویش بازگردانی، اما ایشان متکبرانه رفتار کرده، به فرمانهای تو گوش فرا~ندادند و بر احکام تو که هر که آنها را به جای آرد از آنها زنده می‌ماند، خطا ورزیدند، و خیره‌سری کرده، گردنهای خویش را سخت ساختند و اطاعت نکردند.
30سالهای بسیار با ایشان مدارا کردی و به روح خویش به واسطۀ انبیای خود بدیشان هشدار دادی، اما گوش فرا~ندادند. پس آنان را به دست قومهای ممالک تسلیم نمودی.
31اما به رحمت عظیمت ایشان را به‌کل نابود نکردی و وا نگذاشتی، زیرا خدایی فیاض و رحیمی.
32«پس اکنون ای خدای ما، ای خدای عظیم و قادر و مَهیب، که در عهد و محبت خویش پایداری، تمامی این مصیبت که از روزگار پادشاهان آشور تا به امروز بر ما و بر پادشاهان و سروران و کاهنان و انبیا و پدران ما و بر تمامی قوم تو رفته است، در نظرت ناچیز نیاید.
33تو در هرآنچه بر سر ما آمده است، عادل بوده‌ای، چراکه با وفاداری عمل کرده‌ای، حال آنکه ما شرارت ورزیده‌ایم.
34پادشاهان و سروران و کاهنان و پدران ما شریعت تو را به جا نیاوردند و به فرمانها، و شهاداتی که علیه ایشان دادی، اعتنا نکردند.
35حتی در مملکت خودشان، و در بهره‌مندی از احسان عظیمی که بدیشان کردی، و در سرزمین وسیع و برومندی که پیش روی ایشان نهادی، تو را عبادت نکردند و از اعمال شرارت‌بارشان برنگشتند.
36«اینک امروز ما غلام هستیم؛ اینک در سرزمینی که به پدرانمان بخشیدی تا از میوه و دیگر نعمتهای آن بخوریم، بندگی می‌کنیم.
37زمین ما محصول فراوان خود را برای پادشاهانی می‌آورَد که به سبب گناهان ما بر ما مسلط گردانیده‌ای. ایشان هر طور که می‌پسندند بر بدنها و بر چارپایان ما حکم می‌رانند، و ما در مصیبتی عظیم گرفتار آمده‌ایم.
38«به سبب این همه، پیمانی استوار بسته آن را می‌نویسیم، و سروران و لاویان و کاهنان ما مهر خود را بر آن می‌زنند.»

عاموس باب ۱

1:1 سخنان عاموس، یکی از گله‌داران تِقوعَ، دربارۀ آنچه وی دو سال پیش از زلزله، دربارۀ اسرائیل دید، زمانی که عُزّیا پادشاه یهودا و یِرُبعام پسر یوآش پادشاه اسرائیل بود.
2او گفت: «خداوند از صَهیون می‌غُرّد و از اورشلیم صدای خود را بلند می‌کند. مرتعهای شبانان ماتم می‌گیرند و قُلۀ کَرمِل خشک می‌شود.»
3خداوند چنین می‌گوید: «به سبب سه نافرمانیِ دمشق، بلکه چهار نافرمانی‌اش، مکافات او را بر نخواهم گردانید، زیرا جِلعاد را با خرمن‌کوبهای آهنین کوبیدند.
4بر خاندان حَزائیل آتش خواهم فرستاد تا کاخهای بِن‌هَدَد را بسوزاند.
5پشت‌بندهای دروازۀ دمشق را خواهم شکست، ساکنان را از وادی آوِن منقطع خواهم ساخت، و صاحب عصا را از بِیت‌عدن. قوم اَرام به قیر به اسارت خواهند رفت؛» این است فرمودۀ خداوند.
6خداوند چنین می‌گوید: «به سبب سه نافرمانی غزه، بلکه چهار نافرمانی‌اش، مکافات او را بر نخواهم گردانید، زیرا تمامی یک ملت را به اسیری بردند تا ایشان را به اَدوم تسلیم کنند.
7پس بر حصارهای غزه آتش خواهم فرستاد تا دژهایش را بسوزاند.
8ساکنان را از اَشدود منقطع خواهم ساخت، و صاحب عصا را از اَشقِلون. دست خویش را بر عِقرون فرود خواهم آورد، و باقیماندگان فلسطینیان هلاک خواهند شد؛» این است فرمودۀ خداوند.
9خداوند چنین می‌گوید: «به سبب سه نافرمانی صور، بلکه چهار نافرمانی‌اش، مکافات او را بر نخواهم گردانید، زیرا تمامی یک ملت را به اَدوم به اسیری تسلیم کردند، و پیمان برادری را به یاد نیاوردند.
10پس بر حصارهای صور آتش خواهم فرستاد تا دژهایش را بسوزاند.»
11خداوند چنین می‌گوید: «به سبب سه نافرمانی اَدوم، بلکه چهار نافرمانی‌اش، مکافات او را بر نخواهم گردانید، زیرا برادرش را به شمشیر دنبال کرد و رحم و شفقت را به کناری نهاد؛ خشم او پیوسته مجروح می‌ساخت، و غضبش همواره شعله‌ور بود.
12پس بر تیمان آتش خواهم فرستاد تا کاخهای بُصرَه را بسوزاند.»
13خداوند چنین می‌گوید: «به سبب سه نافرمانی بنی‌عَمّون، بلکه چهار نافرمانی‌اش، مکافاتش را بر نخواهم گردانید، زیرا شکم زنان آبستن جِلعاد را پاره کردند تا حدود خویش را گسترش دهند.
14پس حصارهای رَبَّه را به آتش خواهم کشید تا با فریادها در روز جنگ و به توفان در روز گردباد، کاخهایش را بسوزاند؛
15و پادشاه ایشان به تبعید خواهد رفت، او و صاحبمنصبانش با هم؛» این است فرمودۀ خداوند.

اول تیماتیوس باب ۱ , ۲ , ۳

1:1 از پولس که به حکم نجات‌دهندۀ ما خدا و امیدمان مسیحْ عیسی، رسول مسیحْ عیسی است؛
2به تیموتائوس، فرزند راستینم در ایمان: فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوندمان مسیحْ عیسی بر تو باد.
3چنانکه به هنگام عزیمتم به مقدونیه به تو اصرار کردم، باز از تو می‌خواهم در اَفِسُس بمانی تا بعضی را فرمان دهی که تعلیمی دیگر ندهند
4و خویشتن را با افسانه‌ها و شجره‌نامه‌های بی‌پایان سرگرم نسازند، زیرا اینها به جای ترویج کار خدا که از راه ایمان ممکن می‌شود، مباحثات را دامن می‌زند.
5هدف از این فرمان، محبت است، محبتی برخاسته از دلی پاک، وجدانی صالح و ایمانی بی‌ریا.
6بعضی کسان از اینها منحرف شده، به بیهوده‌گویی روی آورده‌اند،
7و می‌خواهند معلّمان شریعت باشند، حال آنکه نمی‌دانند چه می‌گویند یا از چه چیز چنین مطمئن دَم می‌زنند.
8ما می‌دانیم که شریعت نیکوست، اگر کسی آن را به‌درستی به کار بندد.
9نیز می‌دانیم که شریعت نه برای درستکاران، بلکه برای قانون‌شکنان و سرکشان وضع شده است، برای بی‌دینان و گناهکاران، و ناپاکان و کافران؛ برای قاتلان پدر و قاتلان مادر؛ برای آدمکشان،
10زناکاران و لواط‌گران؛ برای آدم‌ربایان، دروغگویان و شهادت‌دهندگانِ به دروغ، و نیز برای هر عملی که خلاف تعلیم صحیح باشد،
11تعلیم منطبق بر انجیلِ پرجلالِ خدای متبارک که به من سپرده شده است.
12خداوندمان مسیحْ عیسی را شکرگزارم که مرا توانایی بخشید و درخور اعتماد شمرد و به خدمت خویش برگماشت.
13با آنکه در گذشته، کفرگو و ستمگر و زورگو بودم، بر من رحم شد، زیرا از ناآگاهی و بی‌ایمانی چنین می‌کردم.
14آری، فیض خداوند ما به‌فراوانی جاری گشت، همراه با ایمان و محبتی که در مسیحْ عیسی یافت می‌شود.
15این سخن درخور اعتماد و پذیرش کامل است که مسیحْ عیسی به جهان آمد تا گناهکاران را نجات بخشد، که من بزرگترین آنهایم.
16از همین رو، بر من رحم شد تا مسیحْ عیسی صبر بی‌پایان خود را نسبت به من که بزرگترینِ گناهکاران بودم، نشان دهد، تا نمونه‌ای باشم برای جملۀ آنان که از این پس به او ایمان آورده، حیات جاویدان خواهند یافت.
17بر خدای یکتا، آن پادشاه سرمدی، نامیرا و نادیدنی، تا ابدالآباد حرمت و جلال باد؛ آمین!
18ای پسرم، تیموتائوس، این حکم را مطابق با نبوّتهایی که پیشتر بر تو شد، به تو می‌سپارم تا به مدد آنها در نبردِ نیکو پیکار کنی،
19و به ایمان و وجدانی پاک متمسّک باشی، چرا که کِشتی ایمان بعضی با زیر پا نهادن آنها در‌هم شکسته است.
20هیمِنائوس و اسکندر از این دسته‌اند، که ایشان را به شیطان سپردم تا عبرت گرفته، دیگر کفر نگویند.

2:1 بنابراین، پیش از هر چیز، سفارش می‌کنم که درخواستها، دعاها، شفاعتها و شکرگزاری‌ها برای همۀ مردم به جا آورده شود،
2از آن جمله برای حاکمان و همۀ صاحبمنصبان، تا بتوانیم زندگی آرام و آسوده‌ای را در کمال دینداری و وقار بگذرانیم.
3چرا که این نیکو و پسندیدۀ نجات‌دهندۀ ما خداست
4که می‌خواهد همگان نجات یابند و به معرفت حقیقت نایل گردند.
5زیرا تنها یک خدا هست و بین خدا و آدمیان نیز تنها یک واسطه وجود دارد، یعنی آن انسان که مسیحْ عیسی است؛
6او که با دادن جان خود، بهای رهایی جملۀ آدمیان را پرداخت. بر این حقیقت در زمان مناسب شهادت داده شد،
7و من به همین منظور برگماشته شدم تا واعظ و رسول و معلّم ایمانِ راستین برای غیریهودیان باشم - حقیقت را بیان می‌کنم و دروغ نمی‌گویم.
8پس آرزویم این است که مردان در همه جا، بی‌خشم و جدال، دستهایی مقدّس را به دعا برافرازند.
9نیز خواهانم که زنان پوششی شایسته بر تن کنند و خویشتن را به نجابت و متانت بیارایند، نه به گیسوانِ بافته، یا طلا و مروارید، یا جامه‌های فاخر،
10بلکه به زیورِ اعمال نیکو آراسته باشند، چنانکه شایستۀ زنانی است که مدّعی خداپرستی‌اند.
11زن باید در آرامی و تسلیم کامل، تعلیم گیرد.
12زن را اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلّط شود؛ بلکه باید آرام باشد.
13زیرا نخست آدم سرشته شد و بعد حوا.
14و آدم فریب نخورد، بلکه زن بود که فریب خورد و نافرمان شد.
15امّا زنان با زادنِ فرزندان، رستگار خواهند شد، اگر در ایمان و محبت و تقدّس، نجیبانه ثابت بمانند.

3:1 این سخن درخور اعتماد است که اگر کسی در آرزوی کار نظارت بر کلیسا باشد، در پی کاری نیکوست.
2از این رو، ناظر کلیسا باید به دور از ملامت، شوهر وفادارِ یک زن، معتدل، خویشتندار، آبرومند، میهمان‌نواز و قادر به تعلیم باشد؛
3نه میگسار، یا خشن، بلکه ملایم؛ و نه ستیزه‌جو، یا پولدوست.
4نیز باید از عهدۀ ادارۀ خانوادۀ خویش نیک برآید و فرزندانش را در کمال وقار مطیع بار آورَد.
5زیرا اگر کسی نداند چگونه خانوادۀ خویش را اداره کند، چگونه می‌تواند کلیسای خدا را مراقبت نماید؟
6و نوایمان نیز نباشد، مبادا مغرور گردد و به محکومیت ابلیس دچار شود.
7و باید در میان مردمانِ بیرون نیز نیکنام باشد تا به رسوایی و دام ابلیس گرفتار نیاید.
8همچنین خادمان کلیسا باید باوقار باشند؛ نه دو رو، یا میخواره و یا در پی منافع نامشروع.
9باید راز ایمان را با وجدانی پاک پاس بدارند.
10و باید نخست آزموده شوند و اگر بَری از ملامت یافت شدند، در مقام خادم کلیسا خدمت کنند.
11به همین‌سان، همسرانشان نیز باید باوقار باشند، و نه غیبت‌گو، بلکه معتدل و درخور اعتماد در همه چیز.
12هر خادم باید شوهر وفادارِ یک زن باشد و نیز باید از عهدۀ ادارۀ فرزندان و خانوادۀ خویش نیک برآید.
13خادمانی که نیکو خدمت کرده باشند، به مرتبه‌ای والا خواهند رسید و در ایمان خود به مسیحْ عیسی از شهامتی عظیم برخوردار خواهند شد.
14گرچه امید آن دارم که به‌زودی نزدت آیم، ولی اینها را به تو می‌نویسم،
15تا اگر تأخیری شد، بدانی که در خانۀ خدا که کلیسای خدای زنده و ستون و بنیان حقیقت است، چگونه باید رفتار کرد.
16به‌یقین که راز دینداری بس عظیم است: او در جسم ظاهر شد، به واسطۀ روح تصدیق گردید، فرشتگانْ او را دیدند، بر قومها موعظه شد، جهانیان به او ایمان آوردند، و با جلال، بالا برده شد.